مطالبه «مُظاهِرات سِلمیه» چیست؟

شرق/متن پيش رو در شرق منتشر شده و بازنشرش در آخرين خبر به معناي تاييد آن نيست
نيلوفر حامدي/ بيش از يک هفته است که مردم خوزستان از مسئولان طلب آب ميکنند. از سوسنگرد تا اهواز، از شادگان تا کوتعبدالله، از ايذه تا بهبهان و رامهرمز ميگويند که از بيآبي و خشکي زمينهايي که زماني پربار و آباد بود به ستوه آمدهاند و خواستار حل بحران بيآبي هستند. حالا اين مطالبه از خوزستان به شهرهاي ديگر رسيده است و مردم اليگودرز لرستان و يزدانشهر اصفهان هم به خاطر بيآبي و بيمسئوليتي در قبال تشنگي زمين، دام و مردم اعتراض دارند. به نظر ميرسد دوري خوزستان از مرکز و غيبت رسانهها در اين شهرها سبب شده تا مطالبات و درخواستهاي مردم خوزستان آنچنان که بايد درست شنيده نشود و از آن برداشت ديگري شود. نمونهاش کمپيني که ميلياردها تومان پول جمع کرد تا براي خوزستانيها آبمعدني بفرستد، درحاليکه اهالي اين استان دردشان چيز ديگري بود. از سوي ديگر، برخي رسانهها که نميخواهند تشنگي زمين جنوب را که هشت سال در برابر بعث جنگيد و دم نزد باور کنند، از همان روز نخست انگ تجزيهطلبي و شورش را بر مردمي زدند که مطالبهشان فقط آب بود و بس؛ دقيقا در روزهايي که صداي يک زن در ميان مردم مطالبهگر خوزستان به گوش پايتخت و جهان رسيد؛ آنجا که از حنجره گرفتهاش فرياد ميزند: آقا، مظاهرات سِلميه!
گِل به جاي آب
اگرچه در اين مدت اهالي رسانه، فعالان و کارشناسان محيط زيست و حتي مديران اظهارنظرهاي متعددي درباره وضعيت خوزستان داشتهاند، اما هيچکس جز خود اين مردم بهخوبي نميتواند شرايط جاري در خوزستان و مطالبات مردمي را بازگو کند. ما براي يافتن پاسخ اين پرسش سراغ «مجتبي گَهِستوني»، روزنامهنگار و فعال اجتماعي اين استان رفتيم. اين کارشناس ميراث فرهنگي در گفتوگو با «شرق» تصريح کرد: «تنوع اقليم، تعدد شهرها، جمعيت بالا، وسعت استان و همچنين تنوع قومي سبب ميشود صداي اعتراض اين روزهاي خوزستان فقط يک صدا نباشد بلکه درخواستهاي متفاوتي را در خود جاي دهد. مثلا در شمال استان حوالي ايذه و روستاهايش، تنش آبي بيداد ميکند؛ مردمي که در مجاورت درياچه کارون3 زندگي ميکنند اما برخي از روستاهايشان لولهکشي آب ندارد. از طرفي برخي از اين مردم عشاير هستند در نتيجه به آب پايدار هم نياز دارند؛ هم براي خودشان و هم براي کشاورزي و دامداري آب ميخواهند. وقتي به سمت مرکز استان و اهواز ميرويم، آب هست اما کيفيت ندارد. روستاهاي اطراف هويزه و نزديک هور که در حوزه ميادين نفتي قرار دارند، بيکيفيتترين آب را تحويل ميگيرند. حتما ويدئوهايي هم ديدهايد که شير آب را که باز ميکنند، آب گلآلود است. همين معضل حوالي آبادان و روستاهايي همچون شلحه هم وجود دارد. مردمي که در جوار اروند زندگي ميکنند هم باز هم مشکل آب بدون کيفيت روي زندگي و معيشتشان تأثير گذاشته؛ چراکه مانند دامهايشان رو به نابودي هستند يا اينکه محصول کشاورزي آنها به خاطر نبود آب سالم از بين رفته و خرماي درجهيکي که تا چند سال پيش توليد ميکردند تبديل به خرماي درجهسه شده است. همه اين موارد در اقصي نقاط استان، هزينههاي گزافي را بر زندگي و اقتصاد مردم تحميل کرده است».
اين روزنامهنگار خوزستاني که تصميمات مقطعي را آفت بزرگي ميداند که گريبان همه را هم گرفته است، گفت: «دو روزي هست که با رهاسازي آب جشن گرفتهاند، درحاليکه مديرعامل سد و نيروگاه کرخه صريحا گفته اگر اين رهاسازي ادامه يابد، تا 54 روز ديگر سد کاملا خالي خواهد شد. هميشه کارمان همين شده که براي ساکتکردن صداها، يک جا را بهطور مقطعي آباد کنيم و حواسمان هم نيست که جاي ديگري نابود ميشود. چند ماه ديگر ريزگردها دوباره بلاي جان مردم خواهد شد. اگر سد هم خالي شود که ديگر معلوم نيست چه مصيبتي بر سر مردم آوار خواهد شد. اين اعتراضات شروع شده چون مردمي که سالها همراهي و تحمل کردهاند، ديگر خستهاند. موضوع تنها به همين معاش و فقر هم محدود نميشود. کسي از آسيبهاي اجتماعي که در استان ما چندين برابر شده است، خبر ندارد. طبق اخبار رسمي، آمار خودکشي در مسجدسليمان و ايذه در سالهاي اخير بهشدت افزايش پيدا کرده است. خوزستان سومين استان کشور از نظر بيکاري جوانانش محسوب ميشود. استاني که تا چند دهه پيش مهاجرپذير بود حالا طبق آمار دو سال پيش، 80 هزار خانوادهاش کوچ کردهاند. اينها سرمايههاي انساني است که خوزستان از دست ميدهد و چطور ميشود جبرانش کرد؟ چه کسي توان جبران اين فقدان را دارد؟».
مردم خوزستان تجزيهطلب نيستند
ليلا اهل خوزستان است و در اين روزها در ميان مردم معترض به بيآبي است. او با اشاره به صداي زني که از مسالمتآميزبودن اعتراضات مردم به بيآبي صحبت ميکند، ميگويد: «صداي زني که بازتاب جهاني پيدا کرده و ميگويد مظاهرات سلمي است، از هزاران فيلم کوتاه مستند مؤثرتر بود. هيئت داوران يک جشنواره بايد تمامقد براي اين زن و براي تکبهتک ديالوگهايش جايزه تعيين کنند. ما امروز در جايي قرار گرفتهايم که شکاف دولت-ملت در خوزستان به اوج خودش رسيده است و مردم مطالبه حقوق اوليه خودشان را دارند. اميدوارم دولت بعدي با چشماندازي که ترسيم ميکند بتواند درخواست اين مردم را در صدر اقدامات خود قرار دهد تا کمي از آلام آنها کم شود. پيام مردم خوزستان بايد به همه ايران ارسال شود که مردمان اين استان و عربهايش نهتنها تجزيهطلب نيستند بلکه ايران همه جانشان است. وطن بخش مهم زندگي آنهاست. اگر هم به خيابان آمدند، نشئتگرفته از نگاهي است که حاضرند از همهچيز خود براي خاکشان بگذرند چون خوزستان را بخشي از خاکشان ميدانند».
ليلا با بيان اينکه مقصر حال و روز فعلي خوزستان، مديراني هستند که تصميماتشان از روي ايراندوستي نبوده است، گفت: «چه چيزي جز بيکفايتي و بيلياقتي برخي مسئولان و تصميمگيرندگان خوزستان را به اينجا رساند؟ چرا استان زرخير و حاصلخيزي که مادرخرج کشور بوده بايد به چنين روزي بيفتد؟ چرا رودها و تالابهايش بايد خشک شوند؟ چرا مردمش بايد از حداقل معاش و زندگي محروم باشند؟ خون اين استان را تا آخرين قطره مکيدهاند و انتظار داشتند که اعتراضي نشنوند؟ اينجا اگر مردم گاوميش خود را از دست بدهند، برايش عزاداري ميکنند، چون گاوميش را عضوي از خانواده خود ميدانند و حالا مدتهاست که ميبينند اين عضو عزيز خانواده مقابل چشمانشان تلف ميشود؟ گاوميش ندارند، آب ندارند، کشاورزي ندارند، ماهيگيري تعطيل شده است، آب شرب يا ندارند يا بيکيفيت است، هواي خوب ندارند، چطور ميشود به اين مردم گفت سکوت کن و بساز؟ نمايندهها، استاندارها و شهردارها هم فقط شعار دادهاند. اهواز شبيه يک کلانروستاست و ديگر کسي باورش نميشود اين شهر روزگاري آباداني داشته است. مردم خوزستان تجزيهطلب نيستند، مسئولي که پول جيبش را به خاک و منابع ارزشمند کشور ارجح ميداند، مقصر اصلي است».
به اسم استفاده از انرژيهاي نو فقط به آقازادهها وام داديم
سالهاست که نگاه مديريتي و حاکم بر محيط زيست و مديري که بر مسند رياست قرار دارد مورد نقد است. فعالان معتقدند او از اساس اعتقادي به محيط زيست ندارد. همين نگاه هم به تمامي زمينههاي کاري اين حوزه در بخش مديريتي سرايت کرده و در تمامي جنبهها خودش را نشان داده است. «احسان عابدي»، با مدرک دکتراي محيط زيست دريايي سالهاست که ضمن فعاليت بهعنوان عضو هيئت علمي پژوهشگاه ملي اقيانوسشناسي و علوم جوي کشور در اين حوزه کنشگري فعالانه دارد. عابدي با بيان اينکه حال امروز خوزستان، دستپخت مديريت غلط است، ميگويد: «خوزستان منبع آب و يکي از منابع کشاورزي کشور بود که با مديريت ناصحيح و سدسازيهاي غيرعلمي به مصيبت امروز گرفتار شد. آب که کم شد، روي کشاورزي، صيادي، دامداري و همه بخشهاي زندگي مردم هم تأثير منفي گذاشت و سبب شد مردم هر روز فقيرتر شوند. خوزستاني که بزرگترين رود کشور يعني اروند را دارد، کرخه و کارون و دجله و فرات را دارد، نبايد بيآب باشد، اما وقتي سد ساختند و حقابه را نپرداختند، اين بلا سر مردم آمد. کشورهايي مثل امارات، عمان، عربستان، بحرين و قطر که اساسا آب زيادي ندارند، کشورهايي خشک هستند و از نظر جغرافيايي هم بايد به مشکل بخورند، اما مدتهاست که از خليج فارس به روش اصولي آب تأمين ميکنند. مثلا آب را شيرين کردند، شوري آن را به دريا برنميگردانند بلکه آن نمک را در صنايع استفاده ميکنند. آب گرم را ابتدا در حوضچههاي آرامش قرار ميدهند و سپس به دريا وارد ميکنند تا آب دريا آسيبي نبيند. استانهاي حاشيه خليج فارس همين الان هم ميتوانند با راههاي علمي و اصولي آب دريا را شيرين کنند و هيچ نيازي به آبهاي ديگر نداشته باشند، اما از آنجايي که علم و تخصص هيچ جايي در سيستم محيط زيست کشور ما ندارد، احتمالا حرکت به سمت چنين اقدامي مساوي با تبعات زيستمحيطي و اقتصادي ديگري خواهد بود».
عابدي در ادامه افزود: «آنچه بلاي جان کشور ما شده، نه بيسوادي بلکه کمسوادي است. هرکسي که يک کتاب در حوزه آب خوانده است، خود را متخصص اين حوزه معرفي ميکند. با يک مدرک دانشگاهي تبديل به صاحبنظر ميشوند. حال آنکه اين حوزه کاري چيزي نيست که فقط با مدرک بتوان به آن رسيد. فعاليت در حوزه محيط زيست بايد با مطالعه، پژوهش و کار تجربي و در ميدان توأمان باشد. از طرف ديگر قدر مسئولان باسواد را هم نميدانند. همين آقاي محمد درويش، فعال محيط زيست که رئيس بخش مشارکتهاي مردمي سازمان محيط زيست بود، از سوي رئيس سازمان با لجبازي حذف شد. کسي را که ميتوانست تا سالها به سود اين کشور باشد، حذف کردند. ما در شوراي اداري استان بوشهر، تيمي در حوزه توسعه دريا داشتيم. در اين تيم يک نفر متخصص دريا پيدا نميشد؛ همه يا علوم سياسي خوانده بودند يا حقوق. پارک پرديسان تهران با آن وسعتش محل استقرار سازمان محيط زيست است، اما شما يک عدد دوچرخه در آنجا نميبينيد. همه مسئولان با خودرو ميروند و ميآيند. سازماني که بايد حامي اول کمپين سهشنبههاي بدون خوردو ميشد، حتي يک بار هم به اين جمع نپيوست. مشخص است مديري که آب را نشناسد، منبع انرژي را نداند، رودها را خشک ميکند، حقابه را از سد نميدهد و بهسادگي بهخاطر چند بشکه نفت، تالابهاي ارزشمند يک کشور را به نابودي ميکشاند».
عابدي معتقد است اگر همين امروز دست بجنبانيم، 10 سال ديگر خوزستان دوباره تبديل به جلگه خواهد شد، او دراينباره ميافزايد: «يک نفر بگويد چرا وام به چند آقازاده داده شد اما هيچ قدمي در راه استفاده از انرژيهاي نو برنداشتيم؟ در کشوري که تابش آسماني زياد است و ميتوان بهراحتي از انرژي خورشيدي برق توليد کرد، از باد و امواج دريا برق توليد کرد، چرا هنوز بايد چشم به راه سد بود؟ نهفقط کشورهاي اروپايي بلکه کشورهاي حاشيه خليج فارس هم از اين روشهاي مدرن استفاده ميکنند. ما هم بايد به اين سمت حرکت کنيم. تا يک ماه ديگر نهايتا بارشهاي آسماني آغاز ميشود اما بحران در ايران بحران ديروز و امروز نيست، نتيجه سالها مديريت غلط است. با وجود تمامي اين معضلات درصورتيکه محيط زيست از يک ويترين بيخاصيت خارج و به يک مرکز علمي و تخصصي در کشور بدل شود، 10 سال زمان نياز داريم تا خوزستان را از بحران امروز به جلگه سبز روزهاي گذشته تبديل کنيم. 10 سال زمان نياز است تا اين استان مجددا ژينايي و تابآورياش را پس بگيرد».
1150 ميليارد بودجه دواي درد خوزستان نيست
يکسري نقدهاي هميشگي فعالان محيط زيست در سالهاي اخير متوجه وزارت نيرو بوده است. «شرق» تلاش زيادي براي گفتوگو با مسئولان آبفاي اين استان کرد اما کسي از مديران به تلفنش پاسخ نداد. خدابخشي، معاون آب منطقهاي استان تنها کسي بود که جواب تلفنش را داد، اما اعلام کرد اجازه مصاحبه ندارد. او با اشاره به اينکه «رئيسش» او را از مصاحبهکردن منع کرده است، توضيح داد که نميتواند با هيچ رسانهاي حرف بزند. همين شد که ما براي پيگيري مطالبات اين روزهاي مردم خوزستان، سراغ اداره محيط زيست استان و مديرش رفتيم. محمدجواد اشرفيبيرگاني، از مکاتبات و جلساتي خبر داد که منجر به رهاسازي آب کرخه و کارون شد و در ادامه گفت: «به دنبال مکاتباتي که ما با وزارت نيرو داشتيم، جلسات متعددي برگزار و دغدغه مردم، فعالان محيط زيست و سازمانهاي مردمنهاد به آنها ابلاغ شد. در نهايت و با همکاري مسئولان استان، در حال حاضر آب مورد نياز هورالعظيم تأمين و خوشبختانه هور پرآب شد. همين حالا 160 مترمکعب بر ثانيه آب از کرخه و 340 مترمکعب بر ثانيه آب در کارون جريان دارد که ميتواند هم از نظر کمي و هم از نظر کيفي آب مورد نياز مردم را تأمين کند».
اگرچه اشرفيبيرگاني، رهاسازي آب را خبر خوبي اعلام کرد اما نگراني مردم و فعالان بومي از استمرار اين وضعيت است: «ما هم نگران اين موضوع هستيم و اتفاقا درخواست کرديم که رهاسازيها بايد استمرار داشته باشد. متأسفانه اين را هم ميدانيم که ذخاير سدها اوضاع خوبي ندارند و همين موضوع هم استمرار در رهاسازي آب را با مشکل مواجه ميکند».
درحاليکه مديرکل محيط زيست استان خوزستان نگران استمرار رهاسازي آب است و از شرايط نامناسب سدها و ذخايرشان خبر داده، نماينده مردم ايذه در مجلس با اطمينان ميگويد مشکلي در اين زمينه وجود ندارد. از آنجايي که مردم ايذه از سه شب گذشته به جمع معترضان استان خوزستان پيوستند و با حضور در خيابان اين اعتراض را نشان دادند، سراغ «عبدالله ايزدپناه» رفتيم تا جوياي فعاليتهاي او بهعنوان نماينده اين مردم در بهارستان شويم. او که پيش از اين مصاحبه در جلسهاي با حضور رئيسجمهور بعدي حضور داشته، نسبت به آينده کاملا خوشبين است و دراينباره ميگويد: «من اين قول را به مردم ميدهم که بهزودي اتفاقات خوبي رخ دهد. رهاسازي آب هم که انجام شده و خوشبختانه اين روند بهخوبي ادامه خواهد داشت. شرايط زندگي، معاش و درآمد مردم رشد خواهد کرد. من تازه در جلسهاي با آقاي رئيسي بودم و ايشان با اطلاعات بسيار وسيعي در جلسه حاضر شدند که نشان از اراده خاص براي تغيير اوضاع ميداد».
ايزدپناه در پاسخ به اينکه چه وعدههاي تضميني و قابل اجرائي از دولت فعلي براي مردم خوزستان گرفته هم از بودجه هزارو 150ميلياردي خبر داد و گفت: «جلسات متعددي برگزار شد و در نهايت هزارو 150 ميليارد تومان بودجه در دولت به استان خوزستان تخصيص داده شد. اين بودجه بندهاي متعددي دارد ازجمله اينکه 400 ميليارد براي آب شرب، 50 ميليارد براي آفات جنگلي، 50 ميليارد براي علوفه دامها و همينطور ساير بخشها که کمکي باشد براي جبران خسارات مردم در اين مدت». اينها اما در حالي است که خوزستان 50 درصد از خسارت سيل قبلي را دريافت نکرده بود و بهطور کلي اين استان همواره مشکلات زيادي در اجرائيشدن بودجههايش داشته است؛ بودجههايي که در لفظ به خوزستان تخصيص داده ميشوند، اما در عمل سر از استانهاي ديگر درميآورند.
براي همراهي با خوزستان صداي مطالبه مردم باشيد
اما اتفاق ديگري که در اين روزها بهشدت خبرساز شد، کمپين ارسال آبمعدني بود. برخي به اين کمپين تاختند و برخي ديگر آن را مفيد دانستند، اما شايد بهتر باشد نظر خود مردم را دراينباره بدانيم. مجتبي گهستوني دراينباره هم توضيح داد: «کمپين ارسال آبمعدني يک حرکت احساساتي بود اما از نظر من نبايد هم به اين فعاليتها تاخت. بهتر است به افرادي که قصد کمک دارند، آگاهي و همچنين جهت بدهيم. براي مثال، کمک به تأمين آب براي مردم بد نيست اما بهتر است بهجاي آبمعدنيهاي يکليتري، کسي مسئول شود و بشکههاي 20ليتري را از خود خوزستان خريداري کند. اين بشکهها قابل استفاده طولانيمدت هستند. پلاستيک کمتري دور ريخته ميشود. از آنجايي که قابليت شارژشدن دارد، ميتوان بارها و بارها از آن استفاده کرد و با خريدن آب از فروشندگان خود استان ميتوان به اقتصاد مردم هم کمک کرد تا شکل و شمايل بهتري هم داشته باشد».
ليلا هم با اشاره به همين موضوع ميگويد مردم براي کمک با صداي مردم خوزستان همراه شوند؛ «تفاوت بزرگ وضعيت اين روزهاي خوزستان با حوادثي مثل سيل و زلزله در اين است که خوزستان زلزلهزده نيست. اينجا سيل به راه نيفتاده است. اينجا يکي از ثروتمندترين استانهاي ايران است، بنابراين مردم دنبال اين نباشند که چه کمکي به خوزستان کنند و چه چيزي بفرستند. اگر ميخواهند همراه ما باشند با مردم خوزستان همصدا شوند و بحث انتقال آب اين استان را متوقف کنند».