سرمقاله اطلاعات/ «دربی» در بی تدبیری

اطلاعات/ « «دربی» در بی تدبیری » عنوان یادداشت روزنامه اطلاعات به قلم داود مختاریانی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
نتیجه دربی امروز فارغ از هر نتیجهای، امتیاز منفی برای مدیران ورزش و بخصوص فوتبال خواهد داشت.
مدیرانی که باید با استفاده از تجربه و بینش مدیریتی خود فضای صمیمی و به دور از حواشی غیر منطقی به وجود آورند تا بتوانند هیجانات کاذب قبل از دربی بعضی از هواداران تندرو را کنترل کنند.
در چند هفته اخیر دعواهای مدیریتی فوتبال به حدی بود که نمیشد آن را عادی تصور کرد، زیرا انتظار میرفت دعوای درآمد از حق تبلیغات محیطی فوتبال و سایر موارد با تعقل و تجربه رفع شود، ولی نه فقط این اتفاق حادث نشد، بلکه دامنه آن به جلسات لیدرهای تیمها کشیده شد و مدیر عامل یکی از تیمهای بزرگ فوتبال برای اینکه بتواند اهرم فشار جدید برای رسیدن به اهداف خود داشته باشد لیدرهای تیم را تهییج کرد و آنها هم در همان جلسه شعارهایی دادند که به دلیل تند و بیربط بودن، بازتاب طنز در رسانهها داشت.
توقع این است که فرهنگ درست هواداری فوتبال از میزهای مدیریت به سکوها منتقل شود. یعنی هوادار رفتار درست و فرهنگ محور را از مدیران باشگاه خود ببیند و به تأسی از آنها به هواداری تیم محبوبش بپردازد ولی ظاهراً این چرخه دقیقاً برعکس شده و رفتارهای بعضی از مدیران باشگاههای فوتبال، متأثر از رفتارهای غیر فرهنگی روی سکوهاست.
قصد ورود به مقوله درآمد تبلیغات محیطی را در این مطلب نداریم و در فرصت دیگر به آن خواهیم پرداخت ولی مهمتر از درآمد مالی باشگاههای فوتبال، ضررهای معنوی است که در این میان به پیکره نحیف فرهنگ هواداری خورده است.
آیا هواداران فوتبال فقط کسانی هستند که در تجمعهای خاص شعارهای تند و خارج از نزاکت میدهند یا استاد دانشگاه، راننده تاکسی، دانش آموز، معلم، کارگر، فروشنده، هنرمند و … هم حق دارند هوادار تیم محبوب خود در فضایی سالم و به دور از بی نزاکتی باشند؟
چه کسی به مدیرعامل باشگاه فوتبال این حق را داده است که برای رسیدن به اهداف تقریباً شخصی خود از چند نفر تماشاگرنما برای ایجاد فضای رعب و وحشت استفاده کند و باعث شود هوادار واقعی و با فرهنگ فوتبال از تیم محبوب خود فاصله بگیرد؟
در این میان نقش ارگانهای ذیربط فرهنگی و ورزشی چیست؟
آیا وزارت ورزش نباید سریعاً چنین تجمعهای غیر معمول را رسماً محکوم کند؟
منفعل بودن وزارت ورزش در این روزها آتشی به پا خواهد کرد که دودش به چشم تمام ورزش میرود زیرا با زیر سئوال رفتن جنبه اخلاقی و فرهنگی ورزش، دیگر هیچ پدر و مادری برای فرزند خود رویای قهرمان شدن را نخواهند داشت و ترجیح میدهند فرزندانشان در فضای غیر سالم ورزشی حضور نداشته باشند.
اگر ورزش کشور به این سمت برود که خانوادهها از آن دور شوند و محل عرض اندام عدهای تماشاگرنما شود، خسارتی که در آینده به جامعه و بخصوص نسل جوان وارد میشود، میلیارها برابر خسارتی است که این روزها به خاطر درآمد تبلیغات محیطی بر سر آن دعواست.