دیپلمات پیشین: عملیات خرابکارانه اصفهان بدون هماهنگی با آمریکا انجام نشده است
هم میهن/متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و انتشار آن در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
عبدالرضا فرجیراد، دیپلمات سابق و تحلیلگر مسائل سیاستخارجی در گفتوگو با هممیهن میگوید که عملیات خرابکارانه اصفهان یک حمله هشداردهنده بوده است. او معتقد است که بعید است این حمله بدون هماهنگی با آمریکا انجام شده باشد.
با توجه به تنش در روابط ایران و غرب، دور از ذهن نیست که اسرائیل بخواهد با بهرهبرداری از این تنش بار دیگر حملات تروریستی و خرابکارانهای علیه ایران را در دستور کار قرار دهد؛ آیا حمله شنبه شب به تأسیسات نظامی وزارت دفاع را میتوان سرآغاز دور جدید اقدامات تلآویو دانست؟
با قاطعیت نمیتوان گفت که این حملهای بوده است که اسرائیل همیشه توسط نتانیاهو یا نخستوزیران پیشین وعده میداد که ما میخواهیم اقداماتی را علیه ایران انجام دهیم. حادثه روز شنبه را بیشتر یک عملیات هشداردهنده میتوان نامید. باید ببینیم این عملیات هشداردهنده با توجه به صحبتهای گذشته مقامات اسرائیلی و اظهارات اخیر مقامات آمریکایی به چه نحوی در آینده پیش خواهد رفت. این نکته حائز اهمیت است که اسرائیل و آمریکا هفته گذشته یک رزمایش نظامی مشترکی را در مدیترانه اجرا کردند که بزرگترین رزمایش مشترک دو کشور بود و اعلام کردند که این شبیهسازی حمله به ایران است که ۱۲ ناو جنگی و ۱۴۲ هواپیمای جنگنده و نظامی ازجمله بمبافکنهای با قابلیت حمل سلاح هستهای در آن مشارکت داشتند. باید ببینیم این حمله به تأسیسات نظامی ایران صرفاً از سوی اسرائیل صورت گرفته یا آمریکا هم در آن مشارکت داشته است. من حدس میزنم پس از آن رزمایش مشترک، اینها میخواستند یک نشانی را هم بروز بدهند که ببینید این رزمایشی را که ما انجام دادیم، خیلی دستکم نگیرید. آنها این حرکت چه بهصورت پهپاد و چه بهصورت ریزپرنده و غیره صورت دادند. حدس کوچکتر این است که عملیاتی در سرزمینهای اشغالی و در یک کنیسه اسرائیل صورت گرفته و هر روز نیز تظاهراتهایی علیه نتانیاهو در جریان است و آن حمله به کنیسه نیز باعث تضعیف کابینه او خواهد شد. روز گذشته هم وعده داد این مسائل ناامنکننده را پاسخ خواهد داد؛ در نتیجه شاید بتوان گفت این حمله عکسالعمل آن عملیات است چراکه آنها معتقد هستند جهاد اسلامی در ارتباط با ایران است؛ بنابراین در این چهارچوب نیز میتوان عملیات روز شنبه را مورد بررسی قرار داد.
همزمانی رزمایش چهار روزه آمریکا و اسرائیل و سفر رئیس سیا به اراضی اشغالی تا چه میزان میتواند حامل پیام موافقت واشنگتن و باز گذاشتن دست تلآویو برای اقدام علیه تهران باشد؟
پیشتر هم گفتم که این حمله نشانی برای ایران پس از آن رزمایش مشترک است چراکه آمریکاییها حتی پیش از آن رزمایش و در حین آن یک تهدیداتی را در جملاتشان گنجانده بودند؛ لذا من اعتقاد دارم که عملیات بدون هماهنگی با آمریکا انجام نشده است و لذا ممکن است بعدها با توجه به اینکه از یکطرف توافق هستهای معطل مانده و از سوی دیگر نیز غنیسازی ایران ادامه دارد، اینها بخواهند از حملات اینچنینی و آزاردهنده در آینده نیز انجام دهند.
با توجه به اینکه آخرین حمله تروریستی در خاک ایران که در شیراز رخ داد از خاک آذربایجان هدایت شده بود و با توجه به اصرار باکو بر استفاده حداکثری از حادثه رویداده در سفارت این کشور در تهران، آیا ممکن است ارتباطی میان حمله روز شنبه و حادثه صبح روز جمعه وجود داشته باشد؟
میتوان گمانهها در رابطه با حمله روز شنبه به مجتمع صنایع دفاعی را کمی گسترش داد که آیا جمهوری آذربایجان هم که با عجله برای تخلیه نیروهای دیپلماتیک خود از ایران هواپیما میفرستد از این عملیات اطلاع داشته یا خیر. روزهای آینده بیشتر این مسئله روشن خواهد شد. من نمیگویم این حمله از آذربایجان هدایت شده است اما نمیتوانم اطلاع آذربایجان از این اتفاق را رد کنم؛ چراکه آقای علیاف بهویژه طی چهار ماه گذشته اظهارات تهاجمی داشته است. همچنین حرکت مشکوکی که در سفارتشان صورت گرفت و از همان لحظه اول باکو اصرار بر تروریستی بودن آن داشت. حتی در تماسهای تلفنی وزیر امور خارجه و رئیسجمهور با همتایان خودشان، آنها باز هم بر این موضع تاکید کردهاند و برای خروج اعضای سفارت خود هواپیما ارسال کردند. لذا در این مقطع که چنین اتفاقی در اصفهان هم روی میدهد، هرکسی و تحلیلگری باید مقداری روی تحلیل خود تأمل داشته باشد و حتی درصد کمی را نیز به این مسئله اختصاص دهد که آذربایجان با توجه به پیشینه قبلی، از این عملیات، یا مطلع بوده و یا یک نوع همکاری در این حوزه داشته است.
با توجه به رشته توئیت نخستوزیر پیشین قطر درباره عملیات نظامی از سوی آمریکا و اسرائیل علیه ایران در صورت به نتیجه نرسیدن مذاکرات هستهای، آیا میتوان اینگونه عنوان کرد که حمدبن جاسم بر اساس اطلاعاتی که داشته چنین هشداری داده است؟
آن توئیتی را که نخستوزیر سابق قطر زد میتوان اینگونه تحلیل کرد که یا بر اساس خبری بوده که به او رسیده یا او هم بر اساس شواهد تحلیل کرده است. اگر اطلاعاتی داشته که طبیعتاً درست است و اگر تحلیل داشته با توجه به تهدیدهای آمریکا و حالت مذاکراتی که به حالت تهاجمی تبدیل شده طبیعتاً هر سیاستمداری میتواند این تحلیل را داشته باشد که اوضاع بهسمت تنش و تندوتیز شدن پیش میرود. اسرائیل هم دفعه اولش نیست اما این عملیات کمی گستردهتر و عملیاتیتر بود که البته هنوز مشخص نیست عامل این عملیات چه بوده و آیا از داخل کشور هدایت شده یا هادی آن در خارج از مرزها بوده است؛ لذا شرایطی که امروز در آن قرار داریم و هدایتی که از سوی برخی کشورها صورت میگیرد، یک مجموعهای از اقدامات هماهنگ علیه کشور است.
حالا موضوع سفارت آذربایجان هم هست که البته من نمیخواهم خیلی به آن امتیاز بدهم اما نمیتوانم نادیدهاش هم بگیرم. از سوی دیگر نیز موضوع کنترل خروج ارز از عراق به ایران است که نخستوزیر این کشور یا در همکاری با غرب این کار را انجام داده و یا اجبارش کردهاند. همچنین جلوگیری از واردات نفت ایران از سوی چین هم میتوان به این موارد اضافه کرد. اینها همگی اقداماتی است تا به ایران فشار بیاورند که مجبور به پذیرش توافق هستهای شود. مسئله پهپادهای ایرانی در جنگ اوکراین را هم نباید دستکم گرفت و من فکر میکنم در مقطع فعلی اهمیت این موضوع اولی است. چون غربیها معتقدند هنوز جواب قانعکنندهای از ایران نگرفتهاند و این مجموعه دلایل منجر شده تا فشارها را از جوانب گوناگون بر ایران وارد کنند. همچنین فکر میکنند فشار اقتصادی و تورمی و مسائل داخلی ایران میتواند فرصت مناسبی برای حداکثر بهرهبرداری باشد.