انتقاد از رئیسی با شلوار خاکی
صبح نو/متن پیش رو در صبح نو منتشر شده و انتشار آن در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
با بازبینی نحوه حمایت نیروهای نزدیک به اندیشه جبهه پایداری از سیدابراهیم رئیسی در انتخابات ١۴00، مخاطب متوجه میشود که دولت سیزدهم برای این نیروها غایت مطلوب نبود و ایشان دل در گروی فردی دیگر داشتند. با توجه به این پیشینه، چندان دور از ذهن نیست که برخی طیف های این جریان بخواهد خوان خود را از دولت جدا کند. فاصلهگذاری برخی نزدیکان سعیدجلیلی در گعده ثریا با دولت سیزدهم، لحظاتی را در برمیگیرد که در این گزارش سعی میشود فریمهایی از آن، تشریح شود. از آخرین آنها شروع میکنیم. تعریض بیسابقه سعید قاسمی به رئیسجمهور.
اول بهمنماه سال ١٣٨۵ بود که محمود احمدینژاد با یک ماهونیم تأخیر لایحه بودجه سال بعد را به مجلس داد. همان روز، او از کنترل قیمت اجناس از جمله گوجهفرنگی در محل سکونتش، سخن گفت که بعدها باعث بروز واکنشهایی شد. احمدینژاد پس از ارائه لایحه بودجه، در سخنانی در صحن علنی مجلس گفت: «یکی از دوستان به من میگفتند که ما شاهدیم که کالاهای مصرفی افزایش پیدا کرده و مثلا گوجهفرنگی کیلویی دو هزار تومان است.» در این هنگام نمایندگان مجلس فریاد زدند: کیلویی سه هزار تومان. واکنش احمدینژاد به این فریادها جالب بود؛ رئیسجمهوری وقت کشورمان خطاب به نمایندگان گفت: «بیایید از ترهبار نزدیک خانه ما خرید کنید، چرا از جاهای گران خرید میکنید.»
... و باز هم گوجه، ١۶ سال بعد
16 سال پس از اظهارات احمدینژاد در صحن مجلس، نیروهای حامی رئیسجمهوری سابق بار دیگر روی نرخ گوجهفرنگی دست گذاشتهاند و با مستمسک قراردادن این محصول، سعی در جداکردن راه خود از دولت سیزدهم دارند. سردار سعید قاسمی اخیرا در برنامهای که به مناسبت ١١سالگی «ثریا» تدارک دیده شده بود، روی آنتن زنده شبکه یک تلویزیون با انتقاد از عملکرد اقتصادی دولت، خطاب به ابراهیم رئیسی گفت: «قبل از انتخابات فرمودی که قیمتها به خارج و برجام ربطی ندارد. خیار و گوجه به تحریم ربطی ندارد؛ اینها داخلی است. دیدی عزیزم، نه قیمت خیار و نه قیمت گوجه را نتوانستی کنترل کنی. مردم در ۲۲بهمن آمدند، البته همانطور که خانمی گفت دولت این را به پای خودش نگذارد، مردم حامی انقلاب هستند.» قاسمی در همین برنامه با انتقاد از «برخوردهای لطیف و غیرانقلابی» رئیسی برای حل مسائل، خطاب به رئیسجمهور تصریح کرد: «همه دارند سوءاستفاده میکنند. همین میشود که قیمت خیار و گوجه را نمیتوانید تثبیت کنید. بانکها دولت در سایه هستند و نمیگذارند که تصمیمات شما یک روز در بازار تداوم پیدا کند.» مخاطب قرار دادن رسمی رئیسی در یک برنامه زنده تلویزیونی، تنها نشانه آشکار از مرزبندی آرام نیروهای نزدیک به سعید جلیلی با دولت سیزدهم طی مدت اخیر نبوده است. امیرحسین ثابتی از چهرههای نزدیک به سعید جلیلی (که در برنامه ثریا نیز کنار دست سعید قاسمی نشسته بود) چندی پیش در رشته توئیتی، به مدح سیاستورزی نوع جلیلی پرداخت و با تشبیه او به شهید دیالمه، اعتقاد برخی که میگویند کارکرد جلیلی بعد از انصراف در انتخابات ١۴٠٠(به نفع رئیسی) تمام شده را «نگاه سطحی» توصیف کرد. ثابتی در این رشته توئیت با انتقاد از آنچه او «غیبزدن بسیاری از سیاستمداران» از اواخر شهریور ١۴٠١ به این سو دانسته، در باب سیاستورزی این روزهای جلیلی که مشغول مصافحت با دانشجویان و نشستن پای دغدغههای آنهاست، نوشت: «جلیلی شبیهترین فرد به شهید دیالمه است. جلیلی… مواجهه دلیرانه دیالمه با جریانهای مختلف التقاطی، مارکسیستی، لیبرالی و…را از نزدیک دیده است. او عمق نگاه و بنیه فکری متمایزی نسبت به بسیاری دیگر از مسئولین دارد.»
اجماع اجباری حول رئیسی تشبیه جلیلی به دیالمه و خالصسازی او، بهنظر میرسد در امتداد دوقطبی «صالح و اصلح» باشد که جبهه پایداری از انتخابات سال ٩٢، مشغول تئوریزه کردن آن است. به بیان بهتر، کشف نامزد «اصلح بیرأی» و رجحان آن بر نامزد «صالح رأیآور»، مهمترین عنصر فکری نیروهای نزدیک به گفتمان پایداری است که همواره تاکتیک سیاستورزی آنها را تعیین کرده است. ثابتی طی رشته توئیت اخیرش در حالی جانب جلیلی را گرفته و سایر مسئولین را تلویحا به عافیتطلبی متهم ساخته که سال قبل و در بحبوحه تلاش اصولگرایان برای اجماع روی رئیسی، با انتشار مطلبی، غیرمستقیم جلیلی را بر رئیسی اولی دانست. ثابتی پارسال در صفحه توئیتر خود با استناد به فتوای رهبر انقلاب مدعی شد: «فتوای مهم رهبر انقلاب که بهتازگی منتشرشده جای هیچ بحث و توضیحی ندارد. طبق این فتوا هر کس را که اصلح میدانید باید شرعا به همان فرد رأی بدهید.» نوشته ثابتی موجب شد تا موجی از تشکیک و بلاتکلیفی در بدنه نیروهای حزباللهی بابت رأی به رئیسی، بروز یابد. طرفداران جلیلی با اشاره به فتوای مزبور اینگونه پنداشتند که گزینه اصلح در واقع نه ابراهیم رئیسی، بلکه سعید جلیلی است. تشکیک نیروهای انقلابی (برای رأی از میان رئیسی و جلیلی) بهحدی رسید که پایگاه اطلاعرسانی دفتر رهبر انقلاب طی بیانیهای، فتوای مورد اشاره و تحلیلهای ضمنی و علنی حول آن را از اساس نامعتبر اعلام کرد. در همان برهه، جواد موگویی، فعال رسانهای با انتقاد از رویکرد تیم رسانهای نزدیک به جلیلی تاکید کرد: استفتای نابخردانه اعضای ستاد جلیلی از رهبری در باب انتخاب میان صالح مقبول و اصلح در این لحظات حساس انتخاباتی، بازنمایی جز القای رأی رهبری به جلیلی ندارد. برای همین دفتر رهبری از بیم این القا، آن را بیاعتبار خواند.»
تلاش برای نفوذ در ارکان دولت
پایداریها با وجود مرزبندی، گوشه چشمی به تیم اقتصادی و ارکان اصلی دولت دارند تا بتوانند با نفوذ دادن نیروهای نزدیک به خود، منویات خاصشان را پیش ببرند. همین چند وقت پیش بود که شایعه کنارهگیری مخبر از معاون اولی رئیسجمهور پیچید و گزینهای که به جای او مطرح شد، پرویز فتاح بود. فتاح در دو انتخابات ٩۶ و ١۴٠٠، بهعنوان یکی از گزینههای مورد پسند جبهه پایداری مطرح بود که هر نوبت، به دلایلی کاندیداتوریاش بلاموضوع گشت. چهره دیگری که بهنظر میرسید مستحضر به حمایت جبهه پایداری برای حضور در ترکیب تیم اقتصادی دولت باشد، محمدهادی زاهدیوفا بود. اخیرا و همزمان با تعویض موقعیت فتاح به جای مخبر، شایعاتی مبنی بر رفتن محسن رضایی از معاونت اقتصادی رئیسجمهور و آمدن زاهدیوفا منتشر شد که آن نیز محقق نشد.گرچه در این میان حساب نزدیکان جلیلی از جبهه پایداری را باید جدا دانست و نمی توان بین آنها به این سادگی این همانی ایجاد کرد.
در طول تقریبا دو سال گذشته برخی نیروهای جریان انقلاب، منتقد حاضر نبودن جلیلی در دولت بودند که البته هیچگاه از جانب خود وی تایید نشده است.
استقلال یا تکه همیشه منتقد؟
باید دید پروژه خالصسازی نیروها، نهادها و دادن وجه دستنیافتنی و انتزاعی به مسائل توسط جبهه پایداری، تا کجا قدرت پیشروی دارد و آیا پایداریها میتوانند با این دست فرمان، سهم خود را از دولت (و حتی مجلس یازدهم) منفک کنند یا در نهایت به نقش «تکه همیشه منتقد از یک کل» بسنده خواهند کرد. تردیدی نیست که چنانچه پایداریها بخواهند مستقل شوند، باید هزینه استقلالشان را نیز بپردازند. شاید بدین شکل معلوم شود که عیار واقعی آنها در سطح جامعه چقدر است و بهصورت مجزا، قادر به جذب چه تعداد آرا در انتخابات پیشرو هستند. آیا جبهه پایداری به عاقبت فاصلهگذاریهای خود فکر کرده است؟و نکته ای دیگر اینکه آیا نزدیکان جلیلی در این فقره با پایداری همراه می شوند یا راه جدا می روند؟
آیا بین پایداری و نزدیکان جلیلی ائتلاف می شود یا اینکه پایداری گرفتار دولت می ماند و جلیلی راه دیگری می رود.