430 دشت کشور در وضعیت بحرانی
اعتماد/متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
تنش آبی در ایران دلیل اصلی همه پروژههای انتقال آب اعلام شده که وضعیت آبهای زیرزمینی کشور به خوبی این تنش را نشان میدهد. «دکتر مهدی زارع» در گفتوگویی در این خصوص، درباره وضعیت منابع آب زیرزمینی در ایران به «اعتماد» توضیح میدهد.
میزان کاهش حجم سفرههای آب زیرزمینی در کدام مناطق ایران وضعیت بحرانیتری دارد؟ این موضوع چقدر به تغییرات اقلیمی و چه اندازه به آمایش نادرست سرزمینی مربوط است و چه تغییری نسبت به سالهای قبل رخ داده است؟
ایران به شش حوضه اصلی و 31 حوضه آبریز فرعی تقسیم میشود. شش حوضه اصلی عبارتند از: فلات مرکزی در وسط کشور (824400 کیلومتر مربع)، حوضه دریاچه ارومیه در شمال غرب (51800 کیلومتر مربع)، خلیجفارس و حوضه دریای عمان (424,500 کیلومتر مربع)، حوضه مرزی شرقی در شرق که قبلا هامون شناخته میشد (103200 کیلومتر مربع)، حوضه قرهقروم که قبلا سرخس نامیده میشد در شمال شرقی (44200 کیلومتر مربع) و حوضه دریای کاسپین در شمال (174000 کیلومتر مربع). همه این حوضهها به جز حوزه خلیج فارس و دریای عمان، حوضه داخلی هستند. تقریبا نیمی از منابع آب تجدیدپذیر کشور در خلیج فارس و حوضه خلیج عمان قرار دارند که یک چهارم کشور را در بر میگیرد. در مقام مقایسه، کمتر از یک سوم کل منابع آب تجدیدپذیر در حوزه مرکزی قرار دارد که بیش از نیمی از کشور را در بر میگیرد. بیشترین میزان تخلیه آب از حوضه آبریز فرعی دریاچه نمک در فلات مرکزی مشاهده شده است که بیش از 26 درصد از جمعیت ایران در محدوده تهران و البرز را تامین میکند و 20 کیلومتر مکعب در چهارده سال ابتدایی قرن بیستویکم از این حوزه تخلیه شده است. حوضه طشک و بختگان با حدود 3.5 درصد جمعیت ایران، بیشترین تغییر نسبی ذخیره آب زیرزمینی را نشان میدهد. کمترین کاهش و تغییر نسبی ذخیره آب زیرزمینی (20 درصد) در حوضه هراز - قرهسو در شمال کشور بوده که حدود 4 درصد از کل جمعیت ایران را تامین میکند. در مقیاس کشور، ذخایر آب زیرزمینی ایران در 10 دهه ابتدای قرن بیستویکم حدود 5.5 کیلومتر مکعب در سال کاهش تدریجی داشته است.
خشکسالیهای سالهای آبی 1399-1398 به بعد، میانگین بارندگی طولانیمدت را از 254 میلیمتر به حدود 200 میلیمتر در سال کاهش داده است که کمتر از یکسوم میانگین جهانی و کمتر از نیمی از بارندگی قارهای در آسیا است. میزان استفاده از آبهای زیرزمینی در ایران سه برابر میانگین جهانی است. در نتیجه کاهش سطح آب زیرزمینی و حجم مخازن، حدود 430 دشت از 609 دشت کشور را در وضع ممنوعه و بحرانی قرار داده است. بیش از 90 درصد از پتانسیل آب زیرزمینی ایران در مناطق محدودی میبارد. در 50 سال گذشته مصرف مخزن آب زیرزمینی حدود 130 میلیارد متر مکعب بوده است. حدود 40 میلیارد متر مکعب از این تلفات در 30 سال اول این دوره و بیست سال آخر آن بیش از 90 میلیارد متر مکعب از دست رفته است.
آیا درباره این روند پیشبینی وجود دارد و آیا این روند منجر به افزایش پهنههای بیابانی بیشتری شده است؟
بازیابی سفرههای آب زیرزمینی با هدایت مجدد آب در سطح زمین از طریق کانالها، حوضچهها، افزودن شیارهای آبیاری یا سیستمهای بارانی، تزریق مستقیم آب به سطح زیرزمینی از طریق چاههای تزریقی و تزریق مجدد فاضلاب به لایههای سطحی از موارد مهم بازیابی آبهای زیرزمینی است. بازیافت آب از طریق افزایش تغذیه آبخوان و ذخیره و بازیابی آبخوان به استفاده از آب بازیافتی برای شارژ مجدد آبهای زیرزمینی میانجامد. افزایش تغذیه آبخوان با هدف افزایش منابع آب آشامیدنی و پر کردن سفرههای آبهای زیرزمینی انجام میشود، بازیابی فاضلاب در برخی از شهرها از جمله در استان تهران شروع شده است.
امکان بازیابی سفرههای آب زیرزمینی وجود دارد؟
در بسیاری از سفرههای زیرزمینی ایران، کیفیت آبهای زیرزمینی دستخوش تغییرات ناپایداری شده است که در صورت ادامه استفاده بیرویه، ذخایر آب زیرزمینی بسیار به انقراض نزدیک میشود. بیتوجهی به وضعیت آبهای زیرزمینی در ایران پیامدهای متعددی دارد. منابع آب چشمهها، قناتها، چاهها، رودخانهها و تالابها بهطور متوسط 40 کاهش داشتهاند و همین موضوع منجر به مجموعهای از مشکلات محیط زیستی و اجتماعی اقتصادی در سراسر کشور شده است. بررسی دادههای ماهوارهای، میزان بارش و سطح آبهای زیرزمینی نشان داده است که از بارش سالانه حدود 400 میلیارد متر مکعب، حدود 280 میلیارد متر مکعب به صورت تبخیر و تعرق از بین میرود و حدود 25 میلیارد متر مکعب برای تغذیه سفرههای آب زیرزمینی به زمین نفوذ میکند. حدود 95 میلیارد متر مکعب نیز به صورت روانآب جاری میشود. بررسیهای 23 ساله اخیر نشان میدهد که سالانه بین 5.5 میلیارد متر مکعب در سال - که در سالهایی تا 13.5 میلیار متر مکعب هم برآورد شده - آب زیرزمینی ایران از بین میرود. میانگین کاهش سطح آب زیرزمینی در ایران در همین مدت حدود سالانه 30 سانتیمتر در سال بوده است. از دست دادن ذخیره آب زیرزمینی تنها به دلیل بهرهبرداری بیش از حد از منابع آب تجدیدناپذیر، قابل توضیح است. دو رویداد شدید عمده در همین حدود ربع قرن ابتدای سده بیستویکم یعنی خشکسالی سال آبی 1387-1386 و دیگری باران و سیلاب سراسری بهار 1398 است. اولی موجب از بین رفتن حدود 115 میلیارد متر مکعب شده و تقریبا همین مقدار توسط مجموعهای از رویدادهای بارش شدید منجر به سیل در بهار 1398 بازگردانده شده است.
تغییری در آمار تعداد چاههای غیرمجاز داشتیم؟ آیا نسبت به سالهای قبل بیشتر شده و همین روند به خالی شدن آبخوانها دامن زده است؟
در سال 1393 طرح مدیریت پایداری منابع آب زیرزمینی به منظور کاهش برداشت آب و احیای منابع آب زیرزمینی توسط وزارت نیرو تصویب شد. یکی از اهداف کوتاهمدت این طرح، جبران 500 میلیون مترمکعب کسری مخزن در سال 1394 بود و هدف میانمدت نیز جبران کسری مخزن متوسط 5.7 میلیارد مترمکعبی طی 6 سال بعدی آن بود. یک هدف بلندمدت، جبران کسری مخزن 130 میلیارد متر مکعبی در یک دوره 15 ساله بود. برای فراهم کردن زمینهای برای این اهداف، قبل از سال 1349 کسری مخزن آب زیرزمینی به 123 میلیون متر مکعب میرسید. بین سالهای 1349 و 1362 این کسری، حدود 1.7 میلیارد متر مکعب، بین سالهای1362 تا 1385 به 68 میلیارد متر مکعب و بین سالهای 1385 و 1390 این کسری به 34 میلیارد متر مکعب رسیده است. از سال 1390 تاکنون این کسری حدود 28 میلیارد متر مکعب بوده است. در مجموع، بیش از 130 میلیارد متر مکعب از ذخایر سفرههای زیرزمینی از بین رفته است.
ارتباطی بین خالی شدن سفرههای آب زیرزمینی و خطر بروز زلزله در این مناطق وجود دارد؟ یعنی بیشتر در معرض خطر قرار گرفتهاند؟
استخراج و برداشت از آب زیرزمینی و همچنین تزریق آب زیرزمینی میتواند باعث تحریک گسلها برای رخداد زلزله شود. نفوذ و جابهجایی آب در گسلها میتواند فعالیت زلزله را افزایش دهد. نوعی از فعالیتهای انسانی هم میتوانند احتمال وقوع زلزله را افزایش دهند. تغییرات در سطح آب مخزن میتواند بر پایداری گسلهای فعال مجاور اثر بگذارد. به عنوان مثال، در زلزله 29 آذر 1396 در ملارد در غرب استان تهران، مطالعات انجامشده زیرنظر نگارنده نشان میدهد که برداشت وسیع آب زیرزمینی از دشت شهریار موجب تحریک گسل ماهدشت- جنوب کرج و در نهایت وقوع زمینلرزه با بزرگای 5.0 شد.
گسترش ساخت و ساز در مناطقی که با کاهش آب زیرزمینی روبرو شدند، چه نتیجهای به دنبال دارد؟
جریان آب زیرزمینی در زیر سطح، استحکام و تراکمپذیری خاک را کنترل میکند و بر توانایی خاک روی بارهای ساختمانی اثر میگذارد. هنگامی که خاک اشباع میشود، محیط خاک به دلیل تراکمناپذیری نسبی آب، ویژگی فیزیکی بسیار خاصی پیدا میکند. این ویژگیها در زیر سطح یا سطح آب زیرزمینی اعمال میشوند. سفرههای آب زیرزمینی میتواند با گذشت زمان در نوسان باشد. آبهای زیرزمینی با اثرگذاری بر عملکرد و طراحی تاسیسات و هزینه ساخت آن، بر پروژه اثر میگذارند. مشکلات رایج آب زیرزمینی در حین ساختوساز ایجاد میشود و زیرسازی و حفاری ناپایدار و نشت آب هم بخش دیگری از مشکلات را به دنبال دارند. حفاری یا گمانههای آزمایشی برای تعیین ژرفا و شرایط آب زیرزمینی از جمله احتمال نشست بعدی مورد استفاده قرار میگیرند.
با توجه به آمایش سرزمینی نادرست در ایران، آیا کلانشهرها از جمله تهران بیشتر از سایر نقاط در معرض پیامدهای این موضوع قرار دارند؟
کلانشهرها و مناطق پرجمعیت شهری در ایران مانند تهران، تبریز، کرمان با برداشت وسیع آب زیرزمینی و پروژههای انتقال آب، به محل تجمع جمعیتی در پهنههای با بحران شدید آب تبدیل شدهاند. جمعیت آسیبپذیرتر و فقیرتر تازه مهاجر در حاشیه شهرها؛ به ویژه کلانشهرها مستقر میشوند. این مهاجران خانههای آسیبپذیرتر میسازند و محلههای پرجمعیتتر ایجاد میکنند. نمونههایی از این وضع را میتوان در ورامین، ملارد و اسلامشهر مشاهده کرد. گرم شدن در کشور و همچنین خشکسالی از مهمترین مظاهر تغییرات اقلیمی بودهاند. توسعه بیابانها در نزدیکی شهرها و توسعه کلانشهرها چالشهای مهم اقلیمی دنیای آینده خواهند بود. در بازدیدهای اخیر نگارنده مشخص شد وضعیت بیابانی در جنوب ورامین، جنوب استان تهران توسعه یافته و وضعیت به سرعت به سوی تبدیل شدن به کویر پیش میرود. سنجش میزان بارندگی در ایستگاههای جنوب استان تهران کاهش میزان بارندگی از 66 تا 80 درصد را نشان میدهد. در ناحیه جنوب آزادراه قم - گرمسار عملا وضعیتی کویری حاکم است.