حافظ ديوان/ هر که را با خط سبزت سر سودا باشد
پاي از اين دايره بيرون ننهد تا باشد
من چو از خاک لحد لاله صفت برخيزم
داغ سوداي توام سر سويدا باشد
تو خود اي گوهر يک دانه کجايي آخر
کز غمت ديده مردم همه دريا باشد
از بن هر مژهام آب روان است بيا
اگرت ميل لب جوي و تماشا باشد
چون گل و مي دمي از پرده برون آي و درآ
که دگرباره ملاقات نه پيدا باشد
ظل ممدود خم زلف توام بر سر باد
کاندر اين سايه قرار دل شيدا باشد
چشمت از ناز به حافظ نکند ميل آري
سرگراني صفت نرگس رعنا باشد
نتيجه تفال :
1- خواجه در بيتهاي 1-2-5 فرمايد ( هرکسي که با سبزه صورت تو خيال عشقبازي داشته باشد تا زنده باشد پاي ا زمحيط عاشقي بيورن نگذارد ) ( من از داخل قبر مانند لاله خونين کفن سربلند مي کنم زيرا داغ عشق تو در ميان دل من پنهان خواهد بود)( چون گل از پرده غنچه مانند شراب از حجاب خم بيرون بيا و به محفل ما گام بگذار که زمان ديدار ما ديگر بار معلوم نيست و ميسر نمي گردد ) جنابعالي خود حديث مفصل بخوان از اين سه معني
2- ثبات قدم و پايداري زا از دست مده تا اين نيت بر آورده شود و برا ياجراي آن مقدمات کا رار فراهم کنيد به شرط آنکه عالقه و اراده و ثبات قدم و سرعت عمل را از ياد نبريد
3- به يکي از مشاهد متبرکه برويد و پس از زيارت نذري کنيد و در يکي از شبها سوره مبارکه البقره آيه 175 تا 195 را با حضور قلب و معني بخوانيد که گشايش بسيار است
4- مسافرتي سودمند در پيش دارد و ملاقاتي مهم خواهيد داشت د رمعامله اي ضرر کرده ايد به زودي جبران مي شود عزيزم توان صبر کردن براي رويارويي با آنچه بايد روي دهد براي مواجهه با آنچه روي مي دهد مقاومت و ارامش و تحمل و ازاده بودن مي باشد
5- کسي قصد فريب دارد بگوييد خانواده يتان مواظب باشند بيما شفا مي يابد 3فرزند در طالع درايد به همسر و پدرو مادر توجه بيشتري داشته باشيد سفر کرده اي داريد که کارش خوبست
6- ويژگيهاي جنابعلي جذاب دلربا عاشق پيشه آتشين مزاج خون گرم مهربان لجباز زود رنج کم حرف بد پيله گردشي اهل مد و لباس شيک پوش اهل عطر با استعداد کم کار خوش شانس سخاوتمند
7- خواجه در بيت هاي 3-4- به ترتيب فرمايد ( اي گوهر يکدانه تو کجايي که ا زخيالت چشم چون دريا شده است و با ياد خيال ت بي اختيار گريستم حالا بيا و ما را از اين گريه و رن رهايي بده ) ( از بخ هر مژه اي اشکجاري است اگر ميل تماشاي کنار چشمه را داري بيا و چشمه چشم مرا تماشا کن ) خود تفسير کنيد
معاني لغات غزل (۱۵۷)
خط سبز : موهاي نو رسته بر رخسا ر خوبرويان .
سودا:( لغت ترکي ) معامله ، داد و ستدو وسودا ء عربي به معناي نقطه سياه.
از اين د ايره : منظور دايره رستنگاه موهاي عارض محبوب است.
لحد: گور.
داغ سودا: نشانه دلبستگي ، داغ حسرت معامله با تو
سِرّ: راز و در اصطلاح صوفيه لطيفي خدادادي که محل شهود است.
سويدا: ( مونث ) سويدا ، مصغر سوداء ، ميان و مرکز دل ، دانه دل که قدما بر اين تصور بو دند که دانه سياهي در مرکز دل نهفته است و مذکر آن اسود است.
تماشا:نگريستن و ديدن ولذت برد ن يا عبرت گرفتن
از پرده برون آي:شرم و حيا را ترک کن ، بي پروا باش و ديدار کن.
ظل: سايه .
ممدود: دراز کشيده و طولاني.
شيدا:عاشق ، بيقرار،شيفته.
سرگراني:کِبر ، غرور ، سرسنگيني ، بي اعتنايي.
رعنا:در عربي تأنيت ارعن به معناي زن لوند ساده ابله گول خور و در زبان فارسي رسا قد ، بلند قد، موزون معنا مي دهد .
معاني ابيات (۱۵۷ )
(۱) هر کس که با خط نورسته گرداگر لب چهره تو خال داد و ستد داشته باشد تا زنده است پاي دل را از اين دايره صورت ، بيرون نمي گذارد.
(۲)آنگاه که به مانند گل لاله سر از خاک لحد برآرم، داغ و حسرت دلبستگي ام به تو به صو رت لکه سياهي ميان گل لاله نمودار خواهد شد.
(۳) آخر تواي مرواريد يکتا و بي نظير کجايي که چشم مردمان در غم فراق تو از اشک به مانند دريا درآمده است.
(۴) اگر خواهان نشستن لب جوي آب وتماشا کردني بيا و بنگر که از پاي هر مژه چشمم ، اشک چون جوي آب جاري است .
(۵) مانند گل و شراب يکدم از پرده پوشيدگي به درآمده و از در من به در آي چرا که معلوم نيست که بار ديگر امکان ديدار دست دهد.
(۶) خدا سايه بلند خم زلف تورا از سر من کم نکند زيرا دل شيدا و بي قرار من در پناه اين سايه آرام وقرار گيرد.
(۷) چشمهاي تو از شدت ناز وتفاخر به سوي حافظ گرايش ندارد،آري هميشه سر سنگيني از ويژگيهاي گل نرگس بلند بالاست.
با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد