قند پارسی/ داستان «حضرت سلیمان» و کوزه ای که لب به سخن گشود

آخرين خبر/ مي گويند سليمان ( ع ) مي خواست از کوزه اي آب بخورد که در آن از خاک مردگان هيچ نباشد. همه جا را گشتند و چنان خاکي پيدا نکردند. ديوي گفت: " من اين چنين خاکي پيدا مي کنم." و سپس در دريايي ژرف فرو رفت و از گل آن دريا کوزه اي ساخت و پيش سليمان ( ع ) آورد. سليمان ( ع ) چون کوزه را پر از آب کرد، آن کوزه فوري سليمان ( ع ) را از حال خود آگاه کرد و گفت :" من فلان پسر فلان هستم. تو آب بخور و نشاني از خاک مگير که در دنيا خاکي نيابي که از پيکر مرده اي در آن نشاني نباشد." تو را گر کوزه اي و گر تنوري ست يقين مي دان که آن از خاک گوري ست الهي نامه/عطار نيشابوري همراهان عزيز، آخرين خبر را بر روي بسترهاي زير دنبال کنيد: آخرين خبر در تلگرام https://t.me/akharinkhabar آخرين خبر در ويسپي http://wispi.me/channel/akharinkhabar آخرين خبر در سروش http://sapp.ir/akharinkhabar آخرين خبر در گپ https://gap.im/akharinkhabar