آخرين خبر/ دزديده چون جان مي روي اندر ميان جان من
سرو خرامان مني اي رونق بستان من
چون مي روي بيمن مرو اي جان جان بيتن مرو
وز چشم من بيرون مشو اي شعله تابان من
هفت آسمان را بردرم وز هفت دريا بگذرم
چون دلبرانه بنگري در جان سرگردان من
تا آمدي اندر برم شد کفر و ايمان چاکرم
اي ديدن تو دين من وي روي تو ايمان من
بيپا و سر کردي مرا بيخواب و خور کردي مرا
سرمست و خندان اندرآ اي يوسف کنعان من
از لطف تو چو جان شدم وز خويشتن پنهان شدم
اي هست تو پنهان شده در هستي پنهان من
گل جامه در از دست تو اي چشم نرگس مست تو
اي شاخها آبست تو اي باغ بيپايان من
يک لحظه داغم مي کشي يک دم به باغم مي کشي
پيش چراغم مي کشي تا وا شود چشمان من
اي جان پيش از جانها وي کان پيش از کانها
اي آن پيش از آنها اي آن من اي آن من
منزلگه ما خاک ني گر تن بريزد باک ني
انديشهام افلاک ني اي وصل تو کيوان من
مر اهل کشتي را لحد در بحر باشد تا ابد
در آب حيوان مرگ کو اي بحر من عمان من
اي بوي تو در آه من وي آه تو همراه من
بر بوي شاهنشاه من شد رنگ و بو حيران من
جانم چو ذره در هوا چون شد ز هر ثقلي جدا
بيتو چرا باشد چرا اي اصل چار ارکان من
اي شه صلاح الدين من ره دان من ره بين من
اي فارغ از تمکين من اي برتر از امکان من
شعر مولانا
آهنگ از The Circle Band
بازار