خراسان/ زندهياد حسين پناهي شاعر معموليها نيست. شاعري با آثار قوي که به پشتوانه تحصيلات حوزوي و علاقه به فلسفه با آن سيماي ساده و موهاي يک دست مشکي و صداي ماندگارش، هنوز به شدت در زندگي ما جريان دارد. او زاده روستاي دژکوه استان کهگيلويه و بويراحمد بود و امروز زادروز 63 سالگي اوست. به همين بهانه، به سراغ دخترش آنا پناهي رفتيم تا او از پدر و ناگفتههايش بگويد. او از انتشار اشعار گمنام به اسم پدرش دلگير است و ميگويد در تلاش است با همراهي فرزندان شاعران مطرح، جلوي اين اتفاق را بگيرد.
شاعرانگي پدرم بعد از مرگ ديده شد
اين طور که به نظر ميآيد هنوز بايد چشم به راه انتشار آثار در کشو مانده حسين پناهي باشيم. آنا پناهي در اين باره ميگويد:«آثار چاپ نشدهاي مانند يک سري شعر نو و نوشته هايي شامل نمايش نامه و فيلم نامه از پدرم وجود دارد که برنامهاي براي انتشار آنها نداريم؛ به علاوه صداهايي که قابليت تبديل شدن به يک آلبوم صوتي را دارند. راستش با گذشت حدود 15 سال از چاپ آثار قبلي پدر، فکر ميکنيم هنوز براي انتشار آثار جديدش زود است و وقت انتشار آن نرسيده.» وي در ادامه اضافه ميکند:«پدرم وصيتي براي چاپ شدن يا نشدن اشعارش نداشت اما هميشه دوست داشت اشعارش چاپ شود و مردم او را بيشتر به عنوان يک شاعر بشناسند تا بازيگر يا فيلم نامه و نمايش نامه نويس. هرچند هنوز خيليها نميدانند که او شاعر هم بوده و تصويري که از حسين پناهي دارند، يک بازيگر خاص است که البته اين خاص بودن به پشتوانه ذهني پدرم از شعر و فلسفه دانستنش برميگردد. به هر حال جنبه شاعرانگي او بعد از مرگ بيشتر ديده شد.»
حسين پناهي فلسفهخوان خودخوان بود
تصوير به جا مانده از حسين پناهي در ذهن هر کس متفاوت است. آنا تصوير متفاوتي از پدر در خاطر دارد و ميگويد:« از زماني که يادم است، پدرم هميشه در حال مطالعه بود. در واقع او در هر موقعيتي يک کتاب در دست داشت. بيشتر اشعار ترجمه را ميخواند، به روز بود و بهترين آثار دنيا را دنبال ميکرد. تاريخ ايران و جهان را خيلي دوست داشت و فلسفه را به طور جدي دنبال ميکرد. به طوري که بيشتر آثار فلسفي دنيا را با رعايت سلسله مراتب خوانده بود و از اين جهت، در تراز يک کارشناس ارشد فلسفه آگاهي داشت.» او شاعرانگي خاص پدر را مديون همين فلسفه دانستنش ميداند و از جعل آثار او دلگير است؛ ميگويد:«من و خانوادهام خيلي تلاش کرديم تا جلوي معضل جعل را بگيريم. خودم و افراد درجه يک خانواده شاعران ديگر، عضو پويش مبارزه با نشر جعليات هستيم. در اين پويش، افرادي را که به طور عمدي يا ناآگاهانه اين جعليات را منتشر ميکنند، متوجه اشتباهشان ميکنيم و ديگران را که بايد آثار نويسنده و شاعران را به استناد آثار مکتوب و اصليشان منتشر کنند، به اين کار مجاب ميکنيم.»
اشعار اصلي و جعلي حسين پناهي
آثار زندهياد حسين پناهي در فضاي مجازي دستخوش جعلهاي زيادي قرار گرفته است. در واقع بيشتر اشعاري که در فضاي مجازي به نام او به خورد مخاطب داده ميشود، از او نيست. به همين دليل، در ادامه به چند نمونه شعر اصلي و جعلي بازنشر شده در فضاي مجازي به نام اين شاعر اشاره خواهيم کرد.
نمونههاي اصلي
چه مهمانان بي دردسري هستند/مردگان/نه به دستي ظرفي را چرک ميکنند/ نه به حرفي دلي را آلوده/ تنها به شمعي قانعند/ و اندکي سکوت (نميدانمها)
واما تو ! اي مادر !/ اي مادر / هوا/ همان چيزي است که به دور سرت ميچرخد/ وهنگامي که ميخندي/ صافتر ميشود (نميدانمها)
نيمي در سايه ، نيمي در آفتاب/ کجا آسمان به پايان ميرسد؟!/ انگشت اشاره ما رو به بالاست يقين/ طلوع ميکند انسان/ با دفتر هزار برگش (سالهاست که مردهام)
نمونههاي جعلي
پنجره را بازکن/ و از اين هواي مطبوع باراني لذت ببر/ خوشبختانه باران ارث پدري هيچ کس نيست
اگر وقت نداري حالم را بپرسي، درکت ميکنم/ اگر وقت نداري با من صحبت کني، درکت ميکنم/ اگر وقت نداري مرا ببيني ، درکت ميکنم/ امّا اگر بعد از تمام اينها ديگر دوستت نداشتم/ اينبار نوبتِ توست که درکم کني...
از آجيل سفره عيد چند پسته لال مانده است/ آنان که لب گشودند خورده شدند/ دندانساز راست ميگفت/ پسته لال سکوتش دندانشکن است
بخشي از يک وصيتنامه جعلي: قبر مرا نيم متر کمتر عميق کنيد تا پنجاه سانت به خدا نزديکتر باشم. بعد از مرگم، انگشتهاي مرا به رايگان در اختيار اداره انگشتنگاري قرار دهيد. به پزشک قانوني بگوييد روح مرا کالبدشکافي کنند، من به آن مشکوکم! عبور هر گونه کابل برق، تلفن، لوله آب يا گاز از داخل گور اينجانب اکيدا ممنوع است. بر قبر من پنجره بگذاريد تا هنگام دلتنگي گورستان را تماشا کنم.
نويسنده: اکرم انتصاري
بازار