صوت/ مثنوی خوانی- قسمت پنجاه و چهارم- تفسیر ما شاء الله کان

آخرين خبر/ مثنوي خواني يکي از مواردي که افراد عاشق ادبيات پارسي اوقات فراغت خود را به آن اختصاص مي دهند. مثنوي معنوي از گنجينه آثار قديمي است که هنوز هم انسان ها به دنبال مطالعه آن هستند. اما شايد درک آن براي تمام افراد آسان نباشد. در اين پادکست علي عرفانيان با خوانش اشعار مولوي و توضيح آن ها اين کار را براي ما ساده تر کرده است.
مثنوي معنوي، اثر گرانسنگ محمد جلال الدين بلخي، شاعر و عارف پارسي گوست. اين کتاب از ۲۶۰۰۰ بيت و شش دفتر تشکيل شده است و يکي از برترين کتابهاي ادبيات عرفاني کهن فارسي و حکمت ايراني پس از اسلام است. اين کتاب در قالب شعري مثنوي سروده شده است که در واقع عنوان کتاب نيز ميباشد.
اشعار مولوي به قدري جهان شمول است که ترجمه آن در ساير کشورها بسيار مورد استقبال قرار گرفته است به طوري که براي چند سال پياپي ديوان اشعار مولانا در صدر جدول پرفروشترين کتابهاي شعر در آمريکا قرار گرفت و اين شاعر ايراني بالاتر از شعراي نامي ادبيات انگليسي مانند شکسپير و بليک قرار گرفته است.
قسمت پنجاه و سوم ابيات 1878 تا 1912
اين همه گفتيم ليک اندر بسيچ
بيعنايات خدا هيچيم هيچ
بي عنايات حق و خاصان حق
گر ملک باشد سياهستش ورق
اي خدا اي فضل تو حاجت روا
با تو ياد هيچ کس نبود روا
اين قدر ارشاد تو بخشيدهاي
تا بدين بس عيب ما پوشيدهاي
قطرهٔ دانش که بخشيدي ز پيش
متصل گردان به درياهاي خويش
قطرهٔ علمست اندر جان من
وارهانش از هوا وز خاک تن
پيش از آن کين خاکها خسفش کنند
پيش از آن کين بادها نشفش کنند
گر چه چون نشفش کند تو قادري
کش ازيشان وا ستاني وا خري
قطرهاي کو در هوا شد يا که ريخت
از خزينهٔ قدرت تو کي گريخت
گر در آيد در عدم يا صد عدم
چون بخوانيش او کند از سر قدم
صد هزاران ضد ضد را ميکشد
بازشان حکم تو بيرون ميکشد
از عدمها سوي هستي هر زمان
هست يا رب کاروان در کاروان
خاصه هر شب جمله افکار و عقول
نيست گردد غرق در بحر نغول
باز وقت صبح آن اللهيان
بر زنند از بحر سر چون ماهيان
در خزان آن صد هزاران شاخ و برگ
از هزيمت رفته در درياي مرگ
...
علي عرفانيان
اپليکيشن castbox مثنوي خواني
قسمت قبل: