خاطرات«جان کری»/ ناگهان فرانسه مخالفت کرد با آنها همراه شدیم!
تسنيم/ «جان کري»، وزير امور خارجه آمريکا در کتاب جديدش بهنام Every Day is Extra (هر روز موهبتي ديگر است) به شرح ماجراهاي زندگي خودش از زماني که فرزند يک ديپلمات بوده تا پايان دورانش در وزارت خارجه آمريکا پرداخته است.
«کري» فصل هجدهم اين کتاب را به موضوع خاطراتش از مذاکرات هستهاي با ايران اختصاص داده است.
بخش هايي از اين کتاب براي آگاهي مخاطبان گرامي در روزهاي يک شنبه و سه شنبه و پنج شنبه در ساعت 22:30 دقيقه منتشر مي شود.
هدف اوليه ما دستيابي به يک توافق موقت بود که به ما براي مذاکراتي بر سر يک توافق جامع و بلندمدت، فرصت ميداد. از جانب خود ميدانستيم که در شرايطي که برنامه هستهاي ايران بهصورتي همهجانبه در حال پيشرفتن است، نميتوانيم بر سر ميز مذاکرات حضور يابيم.
در همان شرايط، رئيس جمهور روحاني، که تا حد زيادي بهخاطر وعدهاش براي احياي اقتصاد فلجشده ايران انتخاب شده بود، بهدنبال کاهش مقداري از تحريمهاي سختي بود که زندگي را براي بسياري از مردمانش تيره و تار کرده بود، بر اين اساس، ما نيازمند ترتيباتي موقت بوديم که طي دوره مذاکراتمان، برنامه هستهاي ايران را متوقف (فريز) کند و در مقابل تحريمهاي هستهاي که جهان [عليه ايران] اعمال کرده بود تا حدي کاهش يابد.
تا اينجاي کار، ايالات متحده و ايران در گفتگوهاي دوجانبه، شکل و شمايل يک توافق موقت را مورد بحث و بررسي قرار داده بودند. در اوايل ماه نوامبر، وقتي که وندي و ديگر مديران سياسي آماده اجتماعي دوباره در ژنو ميشدند، وندي به من تلفن کرد تا بگويد که فکر ميکند اوضاع دارد بهپيش ميرود. وي فکر ميکرد که هماکنون زمان خوبي است که به ژنو بروم و براي بهدست آوردن يک توافق موقت تلاش کنم.
اين ماجرا مدتها پيش از آن بود که وزراي خارجه ديگر کشورهاي 1+5 سفرشان به ژنو را تأييد کردند. بهياد ميآورم که اينطور فکر ميکردم که احتمالاً بتوانيم نقطه آغازي را شکل دهيم. هدف ما بايستي شامل انجام بيشترين تلاش براي بهدست آوردن يک توافق موقت ميبود، آن هم در شرايطي که همواره بهياد داشته باشيم عدم توافق بهتر از يک توافق بد است. [اما] هيچ کسي پيشبيني نميکرد که لوران فابيوس، وزير خارجه فرانسه قرار است چهچيز شگفتانگيزي را مطرح کند.
همزمان با رسيدنش به هتل در ژنو، فابيوس براي گفتگو با اصحاب مطبوعات توقف کرد، کساني که در اطراف هتل اينترکانتيننتال، جايي که مذاکرات برگزار ميشد، مستقر شده بودند. فابيوس به ايستگاه راديو فرانسه با صدايي رسا و لحني وزين گفت: «الآن که با شما صحبت ميکنم، نميتوانم بگويم که در خصوص اينکه بتوانيم به نتيجه برسيم، اطميناني وجود دارد». وي هشدار داد که فرانسه «يک توافق آبنباتچوبي» را نخواهد پذيرفت.
وقتي اظهارات فابيوس را شنيدم، جا خوردم. من تا پيش از نشست، چندين مرتبه با وي گفتگو داشتم و تيم وي در تمامي فرآيندهاي مديران سياسي همراه با وندي مشارکت داشته است. وي تلاش نکرد از طريق زيردستانش پيامي به من ارسال کند يا بهصورت شخصي با من گفتگو کند يا کاري را بکند که ديگر وزرا پيش از ابراز علني ناراحتيشان انجام ميدهند. اين شيوهاي نبود که يک فرآيند چندجانبه همکاري بايد بهآنصورت آغاز شود. صرفنظر از آن، من به اين نتيجه رسيدم که براي برگرداندن اوضاع به سر جايش بايد هر کاري را که ميتوانم انجام دهم.
به فابيوس تلفن کردم و از او خواستم براي ديدنش به اتاقش بروم. همگي ما در يک هتل مستقر بوديم. پس از شوخيها و بذلهگوييهاي اوليه، از وي خواستم آن بخش از متن پيشنويس را که نسبت به آن دغدغه دارد، بهطور خاص مشخص کند. تا جايي که بهياد ميآورم، هيچ پاسخ درخوري نگرفتم. وي حتي يک کلمه يا جمله را مشخص نکرد. وي هيچ توصيهاي براي بهبود [متن اوليه] نداشت، روزگار اينگونه است.
در حالي که کمي ناراحت شده بودم، فابيوس را ترک کردم و خود را براي آنچه به يک ديدار پيچيدهتر با ظريف در اواخر وقت آن روز تبديل شد، آماده کردم. ايران اينچنين تصور ميکرد که کشورهاي 1+5 با يک موضع متحد حاضر ميشوند ــ در واقع، اين نقطه قوت ما بود. فابيوس که قرار بود يک دوست نزديک و شريکي مهم در مذاکرات باشد، اين نکته را براي دنيا مشخص کرد که ممکن است اختلافاتي بين تيم ما (گروه 1+5) وجود داشته باشد.
بهسرعت آشکار شد که قرار نيست ژنو را با يک توافق موقت ترک کنيم، دستکم طي آن دور از ديدارها. ديگر کشورهاي اروپايي ميدانستند که نميتوانند ضعيفتر از فرانسه بهنظر آيند، بنابراين آنها نيز مجبور بودند با متن [پيشنويس توافق موقت] مخالفت کنند. و در پايان، ايالات متحده نيز چنين وضعيتي داشت.
دستورالعمل رئيس جمهور اوباما مشخص بود: اولويت اصلي اتحاد بين گروه 1+5 بود. رئيس جمهوري بر اين باور بود که اين مسئله براي بهدست آوردن توافق و حفاظت از توافق پس از بهدست آمدنش، ضرورت دارد.
بر اين اساس ما کنار فرانسه و ديگر شرکايمان ايستاديم و اعلام کرديم که شکاف بين ايران و ما همچنان وسيع و گسترده است. ما در حال برگشتن به کشورهايمان بوديم. ما طي چند هفته پس از آن بار ديگر تلاش خود را انجام ميداديم. وقتي کاروان خودروي من وارد آسفالت فرودگاه ژنو شد، تلفن همراهم را برداشتم تا به مرکز عمليات وزارت خارجه زنگ بزنم. از آنها خواستم تا مرا به وزير خارجه [فرانسه] فابيوس متصل کنند.
وقتي گوشي را برداشت من گفتم: «لوران، طي چند هفته آتي ميبينمت. مشتاق همکاري با تو براي کم کردن شکافها هستم و اينکه همگي در يک موضع مشترک باشيم. اميدوارم با اين موافق باشي که بايد درباره آنچه به رسانهها ميگوييم مراقب باشيم. اگر هر مسئلهاي وجود داشته باشد، لطفاً به شخص من زنگ بزن». تلفن را قطع کرديم و من از خودرو خارج شدم و از پلهها بالا رفتم و سوار کابين هواپيماي سفيدرنگ ســ32 نيروي هوايي ايالات متحده که بهمثابه خانه ما در آسمان بود، شدم.