بازی درخشان پورشیرازی در «پیر پسر»؛ پرترهای سینمایی از زوال، تنهایی و فراموشی

آخرین خبر/ فیلم "پیر پسر" یک فیلم سینمایی ایرانی به کارگردانی اکتای براهنی است که در آن حسن پورشیرازی نقش یک پدر مستبد را ایفا میکند. داستان فیلم حول محور دو برادر با بازی حامد بهداد و محمد ولی زادگان است که با پدر خود در یک خانه زندگی میکنند و با او دچار مشکلات عمده ای هستند. در این میان، رعنا (با بازی لیلا حاتمی) وارد زندگی آنها میشود و بر مشکلات این خانواده 3 نفره می افزاید.
درباره بازی حسن پورشیرازی:
حسن پورشیرازی در نقش «غلام باستانی» پدری مستبد و مخوف را اجرا میکند که فراتر از کلیشههای پدر سنتی یا پدر خشونتطلب است؛ او شخصیتی دارد که در عین ظاهر آرام، درونش پر از تاریکی و سلطهگری روانیست.
او با استفاده از بازی درونی (internal acting)، و نه صرفاً دیالوگ، نفوذ کنترلگر و سرکوبگرش را به اطرافیان منتقل میکند. نگاههای ممتد، سکوتهای معنادار و تغییرات جزئی چهره، ابزار اصلی او هستند.
بازی وی بیشتر متکی است بر چشم ها (حرکت چشم ها و سرخ شدن آن ها)، دیالوگ های کوتاه اما تاثیرگذار، ری اشکن های درست و به جا به اتفاقات اطراف، سستی و رخوت جان کاه از مصرف بیش از حد مواد و حرکات عصبی و تکانشی که بیشتر در انتهای فیلم به چشم می خورد.
صورت پورشیرازی در این نقش به یک «نقشه روانی» تبدیل شده است. او بدون فریاد زدن یا اغراق، ترس میسازد.
او شخصیتی خلق میکند که مخاطب از او میترسد ولی نمیتواند از تماشایش دست بکشد. کاراکتر «غلام» بیننده را وادار میکند هم متنفر باشد، هم مجذوب، این حس تا حد زیادی مدیون بازی استادانه حسن پورشیرازی و کارگردانی اکتای براهنی است.
در یک سکانس کلیدی، تنها با حرکت ابرو، مکث کوتاه و یک نگاه خاص به پسرش، احساس سرکوبی و تسلط پدرانه را منتقل میکند.
در صحنههایی که تنش بین اعضای خانواده به اوج میرسد، پورشیرازی حتی با نحوه نشستن روی صندلی، تکیه دادن به دیوار یا راه رفتن آرام و تهدیدآمیز، قدرت را القا میکند.
او هیچگاه بهطور کامل به دوربین پشت نمیکند، اما از «نیمرخهای تهدیدآمیز» استفاده میکند تا تسلطش حفظ شود.
پورشیرازی استاد "تاخیر در پاسخ" است. او میگذارد سکوت فضا را پر کند، بعد دیالوگ را با تن صدای پایین و خشدار ادا میکند.
این تکنیک باعث میشود هر کلمهاش تأثیرگذارتر باشد.
برخی منتقدان نوشتند:
«او چنان روانپریشی را در قالب پدری سنتی تصویر کرده که به یاد ماندگارترین نقشهای تاریک سینمای جهان نزدیک میشود.»
در سطح جهانی، این سبک بازی نزدیک به سبکهایی است که توسط بازیگرانی چون دنیل دی لوئیس، آنتونی هاپکینز یا یواخین فینیکس در نقشهای تاریک و پیچیده استفاده میشود.
اما پورشیرازی بهجای تقلید، استقلال اجرایی دارد؛ یعنی بهسبک خودش به اعماق شخصیت میرود و مشخصا در این فیلم با شخصیت یکی می شود و یک شیطان مجسم را به وجود می آورد، یک پدر مستبد و زورگو...
سایه شوم غلام باستانی بر پسران و خانه خود و جهان داستانی به قدری گسترده است که هیچ نور امیدی نیست و حتی حضور یک انرژی زنانه نمیتواند آن را نجات دهد و این انرژی هم توسط این شر مطلق بلعیده میشود.
نقاط عطف بازی پورشیرازی:
سکانس های درخشانی که اوج بازیگری پورشیرازی در این فیلم را نشان می دهد، مانند سکانس رقص در قهوه خانه، شکستن تلویزیون، سکانس های خماری به واسطه نرسیدن مواد و سکانس های کلی مواجهه با شخصیت (رعنا) با بازی لیلا حاتمی همه و همه از نقاط عطف بازی این بازیگر در فیلم "پیر پسر" به شمار می رود.
نتیجه گیری:
پورشیرازی بهجای استفاده از روشهای معمول شخصیتهای خشن و تند، با ظرافت و «سکوتهای معنیدار»، تضاد شخصیت را نشان میدهد. تکنیکهایی چون زبان بدن کنترلشده، فواصل بین کلمات همه دلیلی بر تسلط بر شکلگیری استعدادی روانکاوانه هستند.
این نوع از بازی مخاطب را نه تنها میترساند، که در عین حال مجذوب و کنجکاو میسازد. یک پیچیدگی روانی که فقط از بازیگر بزرگ برمیآید و تا مدت ها این نقش در ذهن تماشاگر اثر می ماند.
نویسنده: رویا قندهاری