نماد آخرین خبر
  1. جذاب ترین ها
سینما و چهره ها

«زن و بچه»؛ روایتی از زنان مستقل واقعی یا مجازی؟

منبع
ايرنا
بروزرسانی
«زن و بچه»؛ روایتی از زنان مستقل واقعی یا مجازی؟

ایرنا/ وقتی نوید محمدزاده در سکانس مشهوری از «ابد و یک روز» با التماس از سمیه می‌خواست که نرود و پیش آنها بماند، احتمالا می‌دانست که روزی ژست خلق زنی مستقل با تکیه بر تعاریف فضای مجازی و صفحات اینفلوئنسرهای اینستاگرامی، گریبان سعید روستایی را در چهارمین فیلمش یعنی «زن و بچه» خواهد گرفت.

«مهناز مستقل‌ترین زنی است که به تصویر کشیدم» این جمله‌ای بود که سعید روستایی کارگردان «زن و بچه» در کنفرانس خبری این فیلم در جشنواره کن به زبان آورد. فارغ از اینکه اطلاق واژه مستقل به زنان در این روزها تا چه حد، نقل محفل فضای مجازی و صفحات اینفلوئنسرهای اینستاگرامی است اما قطع به یقین کاراکتر زن اصلی تازه‌ترین فیلم روستایی، باید واجد مولفه‌هایی باشد تا بتوان او را مستقل خواند.

اگر تعریف کارگردان جوان ما از زن مستقل، همان تعریف پیج‌های اینستاگرامی باشد، به احتمال زیاد از واژه درستی استفاده کرده است. زنانی که با گرفتن ژست استقلال این روزها در فضای مجازی دیگر زنان را برای رسیدن به استقلال تشویق می‌کنند، همان زنانی که بقیه را برای هر آنچه در زندگی‌شان رقم نخورده، مقصر می‌دانند البته که سودای پیشرفت دارند اما جامعه، خانواده و اطرافیان را نیز برای نشدن‌ها مقصر می‌دانند و ای بسا بیش از تمرکز برای پیشرفت، به دنبال انتقام‌اند.

اما اگر تعریف او از مستقل، زنانی باشد که بیش از حرف، در میدان عمل پا گذاشته‌اند و دیگران را بابت اشتباهات خودشان سرزنش نمی‌کنند، می‌پذیرند و بیش از درجا زدن، رو به جلو حرکت می‌کنند، باید گفت که «زن و بچه» ذره‌ای به این تعریف نزدیک نشده است.

سمیه و لیلا؛ کنشگرانی که تسلیم نشدند

روستایی در سه اثر قبلی، بی‌آنکه فتوای ارائه تصویر زن مستقل را سر داده باشد، این ویژگی را تا حدی به برخی زنان قصه‌اش اعطا کرده بود. سمیه در «ابد و یک روز» برخلاف همه فراز و نشیب‌ها و پذیرش ازدواج با یک تبعه افغانی، بی‌آنکه کسی را مقصر وضعیت زندگی خودش بداند، مسیر زندگی‌اش را تغییر می‌دهد و تن به خواسته برادرش نمی‌دهد.

هرچند زمزمه تغییر پایان‌بندی «ابد و یک روز» شنیده شده اما بازگشت سمیه به خانه، محتمل‌ترین پایانی بود که روستایی با توجه به منحنی شخصیت سمیه، می‌توانست برای او در نظر بگیرد.

یا کاراکتر لیلا در «برادران لیلا» با وجود اینکه دیگران را نیز مقصر می‌داند، اما دست روی دست نمی‌گذارد و برای تغییر تلاش می‌کند. اوست که پیش‌برنده و کنشگر است و می‌خواهد خانواده را در وضعیت بهتری قرار دهد.

با این اوصاف کاراکتر مهناز در «زن و بچه» منفعل‌ترین زنی است که روستایی به تصویر کشیده؛ زنی بیوه که پس از اتفاق هولناکی که برای پسرش می‌افتد به جای پذیرش اشتباه خودش، انگشت اتهام خود را به سمت دیگران می‌گیرد و در نهایت به ساده‌انگارانه‌ترین شکل ممکن همه چیز را می‌پذیرد.

انتقام از حمید، زندگی او را مختل نمی‌کند یا انتقام از پدر شوهر نیز ناکام می‌ماند؛ چرا که هر دو پیچش‌های داستانی تحمیلی نویسنده به قصه هستند که چون نویسنده شخصیت را به درستی شکل نداده، در نهایت و پس از آنکه کاراکترش از نفس افتاد، او را تسلیم می‌کند.

آش شلم شوربایی که به همه چیز نقد دارد

به نظر می‌رسد آنچه «زن و بچه» نتوانسته در آن موفق عمل کند، تعدد موضوعاتی است که برخلاف فیلم‌های قبلی اجازه تمرکز بر روی موضوعی خاص را از کارگردان گرفته؛ روستایی در «زن و بچه» به آموزش و پرورش نقد دارد، به سیستم قضایی نقد دارد، به روابط عاطفی و خیانت‌ها و همچنین به روابط خانوادگی نقد دارد. همه اینها باعث پخته‌شدن آش شلم شوربایی شده که قدرت تمرکز بر یک خط داستانی را از او گرفته‌اند.

اگر در «ابد و یک روز» و «برادران لیلا»، فقر هسته مرکزی قصه بود و کاراکترها خصوصا کاراکتر اصلی در نسبت با آن تعریف می‌شد و همین به استقلال حداقل فکری او ختم می‌شد، حالا و در «زن و بچه» نه تنها هسته مرکزی خاصی وجود ندارد بلکه مهناز وسط همه نقدهای کارگردان به موضوعات گوناگون قرار گرفته و طبیعتا که قدرت استقلال از او سلب و نهایتا تسلیم می‌شود.

همین اتفاق است که باعث می‌شود شخصیت مهناز به عنوان زنی که در فاصله کمی دو اتفاق هولناک را در زندگی تجربه کند، تا این میزان از مخاطب دور باشد و تماشاگر نتواند در طول ۲ ساعت و ۱۰ دقیقه تماشای اثر به او حق بدهد و با او همراه شود. دلیل آن نیز این است که دوربین به جای نزدیک‌شدن به مهناز در چند بزنگاه، تا حد ممکن از او دوری می‌کند و شخصیت او برای مخاطب شکل نمی‌گیرد. ما نمی‌دانیم که او پس از اتفاقات روز خواستگاری نسبت به خواهرش چه حسی دارد، نسبت به پارتنر سابقش چه احساساتی را تجربه می‌کند و از همه مهم‌تر بر سر اعتماد او چه بلایی آمده است؟

شلوغ کاری بی‌نتیجه کاراکترها به سبک کارگردان

مطابق با تعاریف فیلمنامه‌نویسی، درام وقتی شکل می‌گیرد که شخصیت پس از عبور از رنج و سختی و غلبه بر آن، با مانع دیگری مواجه شود و در اینجاست که نوع مواجهه او با این اتفاق و با توجه به پیشینه مخاطب از شخصیت، درام می‌سازد.

در «زن و بچه» اما با وجود اینکه قصه از خواستگاری و بسیار دیر شروع می‌شود، اما روستایی هیچ استفاده‌ای از پرده ابتدایی فیلمش نمی‌کند و به جز تمرکز بر کاراکتر علیار و اندک معرفی از شخصیت حمید با بازی پیمان معادی، هیچ‌کدام از شخصیت‌ها را به ما معرفی نمی‌کند.

حتی اولین مواجهه‌ها با مهری خواهر مهناز، که نقطه عطف اول قصه را در خواستگاری رقم می‌زند، کمی پیش از خواستگاری اتفاق می‌افتاد و هیچ انگیزه‌ای از سوی او برای تماشاگر تعریف نمی‌شود. بعدتر البته می‌بینیم که او نیز تلاشی برای تغییر نمی‌کند و تسلیم شرایط می‌شود.

علاوه بر مهری، مادر مهناز با بازی فرشته صدرعرفایی نیز به جای آنکه انگشت اتهام را به سمت دخترانش بگیرد، بر سر دیگری فریاد می‌کشد و در نهایت نیز با سیاه‌بخت شدن دخترانش کنار می‌آید. حالا وقت آن است که هم کارگردان و هم کسانی که به این جمله کارگردان حق دادند از خود بپرسند، دقیقا از کدام شخصیت مستقلی حرف می‌زنند که با ظاهرسازی و شلوغ‌کاری به سبک کارگردان اثر، دیگران را متهم می‌کنند و در آخر هم تسلیم شرایط می‌شوند؟.

🔹"آخرین خبر" در روبیکا
🔹"آخرین خبر" در ایتا
🔹"آخرین خبر" در بله