درباره بازیِ لاله اسکندری در بامداد خمار؛ هنر به اندازه بازی کردن

برترین ها/ سالها پیش، سعید راد بازیگر را به ویولنی تشبیه کرد که تنها یک کارگردان متبحر میتواند با استفاده از آن نوای زیبایی خلق کند. اتفاقی که این روزها در سریال «بامداد خمار» به کارگردانی نرگس آبیار رخ داده و میتوان بازیهای درخشان و غیرمنتظرهای به ویژه در بین بازیگران زن آن مشاهده کرد.
پس از پایان جنگ و پوست انداختن تدریجی سینما در دهه هفتاد، موج تازهای از بازیگران جوان وارد این هنر-صنعت شده و جایگزین بازیگرانی شدند که دیگر با هیچ ترفندی قابلیت ایفای جوان اولها را نداشتند. به ویژه در نیمه دوم دهه هفتادکه با تغییر سیاستهای معاونت سینمایی و بازتر شدن فضا، بازیگران تازهنفسی به سینمای ایران اضافه شدند. یکی از آنها که همچنان پس از نزدیک به سه دهه در مدیومهای مختلف تصویری فعال مانده، «لاله اسکندری» است؛ بازیگری جوان از خانوادهای اهل هنر که خواهر بزرگترش ستاره پیش از او وارد عرصه بازیگری شده بود. بازی در فیلمهای «متولد ماه مهر»، «شراره» و سریال «خاک سرخ»، نام او را برسر زبانها انداخته و به چهرهای شناخته شده نزد عامه مخاطبان تبدیل کرد.
اسکندری در دهه هشتاد نیز نسبتا پرکار ظاهر شده و برخی از نقش آفرینیهایش در سریالهای «در چشم باد» و «رقص پرواز» و فیلمهای سینمایی «این زن حرف نمیزنه» و «مخمصه»، مورد توجه بسیار قرار گرفتند. با این حال، در دهه نود لاله اسکندری کمکار ظاهر شده و جز چند فیلم و سریال متوسطالحال، در کار شاخصی ظاهر نشد که البته بخشی از این امر به فعالیت او در زمینه هنرهای تجسمی به ویژه نقاشی و کاشیکاری در فضاهای شهری برای شهرداری تهران بازمیگردد. سالها پیش، سعید راد بازیگر را به ویولنی تشبیه کرد که تنها یک کارگردان متبحر میتواند با استفاده از آن نوای زیبایی خلق کند. اتفاقی که این روزها در سریال «بامداد خمار» به کارگردانی نرگس آبیار رخ داده و میتوان بازیهای درخشان و غیرمنتظرهای به ویژه در بین بازیگران زن آن مشاهده کرد.
لاله اسکندری یکی از همین گروه از بازیگران است که در نقش نازنین مادر محبوبه و همسر بصیرالملک ظاهر شده است. از آن دسته نقشهایی که بازیگر علاقمند به چالش را فرا خوانده و میدان مبارزه گستردهای را پیش رویش قرار میدهد؛ زنی در آستانه میانسالی که سه دختر داشته و حسرت داشتن پسر در جامعهای به شدت سنتی را به دل دارد. نازنین بر خلاف دیگر شخصیتهای اصلی سریال، شناسنامه مفصل و پروپیمانی ندارد که همین امر کار را برای اسکندری سخت میکند. از گذشته و خانواده او اطلاع چندانی در دست نبوده اما به سبب همنشینی با بصیرالملک، متفاوت از زنان دیگر داستان به نظر میرسد. اسکندری دقیقا از همین نقطه وارد نقش شده و آن را به شکلی باورپذیر و به دور از اغراق به نمایش میگذارد. از یک سو، نگران محبوبه و سر گرفتن ازدواجش با اصلان بوده و از سوی دیگر بابت پسردار نشدن خود نگرانیهایی دارد.
نکته مهمی که اسکندری آن را رعایت کرده، به اندازه بازی کردن در سکانسهای مختلف و درآوردن فرازوفرودهای نقش با پرهیز از اغراق است. آناتومی چهره نیز بسیار به کمک این بازیگر باسابقه آمده و به نازنین شمایلی از زنان یک قرن پیش تهران را بخشیده است؛ با تشخصی نیمه اشرافی و منعطف در برخورد با آدم های مختلف که اسکندری با ظرافت آن را به نمایش میگذارد. برای مثال میتوان به شیوه برخوردش با دخترها، دایه و دده از یک طرف و بصیرالمک و خواهرش و مهمتر از همه شازده خانم مادر اصلان اشاره کرد که ظرافت خوبی در همه آنها مشاهده میشود. او حتی در همراه شدن با شادی و بزم کوچک زنانه دایه و بقیه نیز به قاعده ظاهر شده و تشخص اشاره شده در بالا را حتی در خلوت نیز حفظ میکند.
شخصیت نازنین از آن دسته شخصیتهایی است که خوب پرورده شده و اندک کلیشه ای به کار گرفته شده نیز آن را از نفس نمیاندازند. در عین حال، شخصیت یاد شده نیاز به بازیگری داشته که تجربه حضور در مدیومهای تصویری مختلف را داشته و روی اندازه نماها به ویژه نماهای درشت مسلط باشد. لاله اسکندری بازیگری با ویژگیهای ذکر شده است که در نماهای متوسط و درشت درخشان بوده و ریزه کاریهایی در بازیاش به چشم میخورد که کاملا هماهنگ با فضا و بافت داستان به نظر میرسد. نقش نازنین بازگشت قدرتمندانهای برای لاله اسکندری در عرصه بازیگری بوده و می تواند دوره تازهای را برای او رقم بزند.
محمد جلیلوند


















