کاراکتر «نقی» در «پایتخت»؛ از قدیس تا ابلیس!
![کاراکتر «نقی» در «پایتخت»؛ از قدیس تا ابلیس!](https://app.akharinkhabar.ir/images/2020/11/08/c3ea3b3d-8d84-4e2b-851e-12e89fb00f52.png)
صبح نو/ سريال «پايتخت» يک اتفاق خجسته در تاريخ تلويزيون ايران است که از نقاط قوت و تمايزش بسيار سخن رفته و پرداخت دوباره، حکم پُرگويي دارد و تکرار مکررات را. بهطور مشخص و موجز، شخصيتپردازي مناسب، منطقي و ملموس يکي از شاخصههاي سريال سيروس مقدم است که اين اثر نمايشي جذاب را در برقراري ارتباط دو سويه با مخاطب به توفيق رسانده. کاراکترهاي ساده و معمولي سريال پايتخت برخاسته از جامعه و دل مردم هستند و همين، مقبول و محبوبشان کرده در ميان افکار عمومي و اقشار مختلف. بيشک، محبوبترين کاراکتر پايتخت «نقي معمولي» است با بازي محسن تنابنده. نه تنها سهم ويژهاي از فيلمنامه هر سري پايتخت بر زندگي نقي و حواشياش استوار است که بخش عمدهاي از واکنشهاي ساير کاراکترها نيز برآمده از کنشهاي اوست. از منظر روانشناختي اما، واکاوي شخصيت نقي معمولي در بازه زماني سري اول تا ششم سريال پايتخت خالي از لطف نيست.
اين شبها که شبکه آيفيلم سريال پايتخت را روي آنتن خود دارد و دست بر قضا، همچنان هم پر مخاطب و خواستني است، «نقي معمولي» با آنچه در فصل ششم از اين کاراکتر ديديم فرسنگها فاصله دارد. دگرديسي شخصيتي و اخلاقي نقي در فاصله ميان سري اول تا ششم پايتخت شگفتانگيز و به شدت قابل تأمل است. نقي در فصل اول پايتخت، گچکاري است سادهدل، زحمتکش، ساعي و خوشبين به زندگي. او که خانواده دوست است و اهل زن و زندگي، به پايتخت آمده به اين اميد که پيشرفتي داشته باشد و تحولي رخ دهد در آينده خود و فرزندانش. گچکار سادهدل مازني خوشبينياش را حتي در برابر مشکلات سلسلهواري که حولوحوش مساله خريد خانه برايش پديد ميآيد از دست نميدهد و اميد از دلش رخت برنمي بندد.
نقي در عسرت اگر دروغ هم ميگويد و زير و رو ميکشد و ناقلايي ميکند، به زعم خودش به مصلحت است و کارد به استخوانش رسيده و جالب آنکه، حتي در بطن چنين نارساييهاي اخلاقي هم رگههايي از معصوميت قابل رصد است. نقي معمولي فصل اول پايتخت طفل خوشقلب و اميدواري است که زن و فرزند را به شدت دوست دارد، در خدمت پدر است، با پسرخالهاش (ارسطو) از باب تحبيب وارد ميشود، نسبت به اطرافيان نگاهي مثبت دارد، به زندگي خوشبين است، بدگماني در قلبش راهي ندارد و کسي را براي بالاآمدن خود، پله نميکند. چنين شخصيتي با اين خصوصيات با آنچه از نقي معمولي در سري پنجم و ششم پايتخت رويت ميشود هزار سال نوري فاصله دارد.
نقي در فصول پنجم و ششم و بهخصوص ششم پايتخت بيشتر شبيه يک هيولاست که ابنالوقت، رياکار و فرصتطلب است و از قرباني کردن اطرافيانش براي پيشرفت خود ابايي ندارد. او حتي با اکراه ارسطو را که بهخاطر مسائل مالي و چک به زندان افتاده و حالا آزاد شده، ميپذيرد. همه سادهدليها و پندار نيک نقي جايش را به يک سوءظن و کجانديشي داده است. به نظر ميرسد کاراکتر اصلي و محوري سريال پايتخت در دام شهرت که ميافتد از شمايل معصومانهاش فاصله ميگيرد و آلوده مناسبات رقابتگونه پيرامونش ميشود.
نقي تا در باد قهرماني کشتي پيشکسوتان جهان نخوابيده و گرفتار توابع برآمده از آن نشده، به قديسي ميماند پُر از شور زندگي. توهمات و فخرفروشيهاي برخاسته از شهرت و بهخصوص سوداي وارد شدن در عالم سياست اما، اين قديس را به ابليسي غيرقابل پيشبيني تبديل ميکند. نقي حتي در مواجهه با همسر، دختران و خواهرش هم آن محبت سابق را ندارد و ديگر آن شوهر، پدر و برادر مهربان و دلسوز هميشگي نيست.
از آن سو، ارسطو بهعنوان کاراکتر دوم سريال و نزديکترين شخص به نقي، معصوميت و پاکدلي خود را حفظ کرده است، بيش و کم در همه فصول «پايتخت»، ارسطو چه آن زمان که راننده ترانزيت ميشود و آب زير پوستش ميآيد و چه در مقطعي که بوتيک دارد و بيا و برويي و لاکچري بازيهايش گل ميکند و حتي در برههاي که از زندان آزاد شده و دست و بالش خالي است، ذاتاً و بالفطره همان ارسطوي هميشگي به نظر ميرسد. ظاهر او تغيير ميکند، باطنش اما نه. ارسطو در مواجهه با نقي و در رفتوآمدهاي کلامي طعنهآميز و اصطلاحا کلکلگونه با او نيز بيشتر يک قرباني است تا حريف و مبارز.
هر چقدر تعاملات نقي و ارسطو در فصل اول پايتخت دوستانه است و دوسويه و محبتآميز، در فصول بعدي و بهخصوص پاياني، خصمانه ميشود و حتي براي لحظاتي نفرتانگيز و کينهآلود. اين دو پسر خاله هر چقدر در سري اول و دوم پايتخت با هم ميخندند و شاد هستند، در فصول بعدي به هم ميخندند و يکديگر را به سخره ميگيرند و دست مياندازند.
هر چه هست، «پايتخت» سريال جذاب و حائز نقاط قوت و تمايز فراواني است و تماشاي دوبارهاش ملالآور نيست، بهخصوص سري اول «پايتخت»که بهترين و جذابترين بخش اين اثر نمايشي 6گانه است. شبکه خاطرهساز آيفيلم در اين ايام مبارک با به روي آنتن بردن «پايتخت» فرصتي دوباره را فراهم آورده براي ديدار با خانواده معموليها بهخصوص نقي معمولي که همچنان در ابتداي راه است و مهربان، سادهدل و پر از حسهاي خوب.
نويسنده: محسن محمدي