نماد آخرین خبر

نقش «ایرج قادری» در تولید سریال «ستایش»

منبع
هفت صبح
بروزرسانی
نقش «ایرج قادری» در تولید سریال «ستایش»
هفت صبح/ آرمان زرين کوب، تهيه کننده سريال ستايش مي گويد: «ستايش» بخشي از موفقيتش را مرهون زنده ياد «ايرج قادري» است چون انتخاب بازيگر نقش حشمت فردوس (داريوش ارجمند) توسط او انجام شد. کافي است نام «ستايش» را در گوگل جستجو کنيد. نتيجه، ديدگاه هاي متناقضي است که هموطنان درباره اين سريال به اشتراک گذاشته اند. چه در جبهه موافقان باشيم چه مخالفان، آنچه مشخص است اينکه مجموعه دو فصلي «ستايش» ديده شده. فصل سومش در راه است و تعجب نکنيد. اگر فصول بعدي هم توليد شود. تهيه کننده آمادگي ساخت آن تا فصل ششم را دارد اگر مخاطب و تلويزيون بخواهند. در اين گفتگو آرمان زرين کوب به عنوان صاحب ايده اوليه «ستايش» و تهيه کننده سريال، از متن و حاشيه گفته؛ از کساني که قرار بود کارگردان باشند و بازيگراني که ستايش. براي شروع به عقب برگرديم و ايده اوليه شکل گيري «ستايش» را مرور کنيم. - من ايده اي درباره ساختمان کلي «ستايش» در ذهنم داشتم و آن را با خانم مونا انوري زاده مطرح کردم. ايشان طرحي نوشت و به تلويزيون داديم. بعد از مدتي هم با موافقت مسئولان کار را شروع کرديم و دنبال گزينه هاي مد نظر براي کارگرداني رفتيم. من ايرج قادري را پيشنهاد دادم. مرحوم قادري ابتدا قبول نمي کردند؛ چندين بار با ايشان جلسه گذاشتم که در نهايت راضي شدند. من احساس مي کردم اين قصه به جنس کار ايشان نزديک است. نبض تماشاچي دستش است و اصولا ملودرام هاي اشک انگيز را خوب مي شناسد. سعيد مطلبي هم به واسطه آقاي قادري پذيرفت فيلمنامه «ستايش» را بنويسد؟ - ما فيلمنامه نويس داشتيم؛ منتهي ايشان بعد از چند جلسه آقاي مطلبي را پيشنهاد دادند. آقاي مطلبي هم در ابتدا چيزي نمي نوشت و بيشتر نظارت مي کرد. بعدا احساس کرديم نياز است متن ها از اول نوشته شود چون آن چيزي که در طرح وجود داشت مطابق توقع ما به فيلمنامه تبديل نشده بود؛ براي همين آقاي مطلبي زحمت نگارش فيلمنامه را از قسمت اول کشيدند. تلويزيون مخالف حضور ايرج قادري نبود؟ - نه، از اين بابت مشکلي وجود نداشت منتهي وقتي بيمار شدند؛ مدتي نبودند و بعد از معالجه خواستند ديگر ادامه ندهند چون حس مي کرد ممکن است دوباره بيمار شوند و اصولا خودشان قدرت چنين پروژه سنگيني را نداشتند. ايرج قادري چند وقت مشغول پيش توليد بود؟ - آقاي قادري تقريبا هشت ماهي پيش توليد کردند. «ستايش» بخشي از موفقيتش را مرهون ايشان است چون انتخاب بازيگر نقش حشمت فردوس (داريوش ارجمند) توسط او انجام شد. مهدي سلوکي هم انتخاب مرحوم قادري بود، رامسين کبريتي را خودم معرفي کردم که ايشان تاييد کردند. بازيگر نقش ستايش را هم انتخاب کرده بود؟ - بله، خانم شيلا خداداد. آقاي قادري معتقد بودند کسي که نقش ستايش را بازي مي کند بايد نقش ميانسالي او را هم خودش بازي کند. خانم خداداد براي نقش ستايش اعلام آمادگي کردند و تست گريم روي چهره ايشان هم براي دختر 20 ساله هم زن 40 ساله جواب داد. ايشان حتي قرارداد هم امضا کردند اما موقعي که آقاي قادري انصراف دادند، خانم خداداد هم به دليل مشکلات شخصي عذرخواهي کردند. همزمان ما هم دنبال کارگردان جايگزين بوديم. بر چه اساس به اصغر هاشمي رسيديد؟ - من تلاش کردم بين گزينه هاي موجود کارگرداني را انتخاب کنم که هر دو نسل قصه ما را خوب بشناسد. آقاي هاشمي بر اين اساس انتخاب شد. وقتي که ايشان براي ادامه پيش توليد آمدند تقريبا 13 قسمت متن داشتيم و با توجه به شناختي که از آقاي مطلبي داشتند تعامل خوبي بين آنها شکل گرفت. در اين مقطع بود که ميترا حجار براي نقش ستايش انتخاب شد؟ - بله، بعد از رفتن خانم خداداد با خانم حجار به توافق رسيديم و تصويربرداري با حضور ايشان در نهايت شروع شد، ضمن اينکه مهدي پاکدل و سيما تيرانداز هم انتخاب آقاي هاشمي بود. و دليل جدايي اصغر هاشمي چه بود؟ - درخواست تعطيلي کار به مدت سه ماه و نگارش الباقي مجموعه تا پايان که اين عملا براي بنده امکانپذير نبود و ايشان از پروژه جدا شدند. البته آقاي هاشمي 220 دقيقه از سريال را که در منزل حشمت فردوس در فصل اول مي گذشت کارگرداني کردند، پس از اين به فکر جايگزين کردن کارگردان بودم و در نهايت بين گزينه هاي موجود با آقاي سلطاني به توافق رسيديم. چيزي حدود 20 روز طول کشيد تا کار دوباره به جريان بيفتد. آن موقع شايع شد که شما از ميترا حجار به خاطر جدايي از سريال شکايت کرده ايد، صحت دارد؟ - شکايت که نبود بلکه عدم حضور ايشان لطمه مالي بسيار زيادي به پروژه تحميل مي کرد لذا با توجه به قرارداد في مابين به مرجع رسيدگي در تلويزيون مراجعه کرديم و حل شد. خانم حجار 10 جلسه جلوي دوربين رفتند که بعد از جدايي آقاي هاشمي به بنده گفتند ترجيح مي دهم نباشم. البته دلايل شان حرفه اي نبود. ايشان که رفتند با همه دوستان بسيج شديم تا کار متوقف نشود. براي همين بعضي روزها حتي به دليل نبود نقش ستايش مجبور به تعطيل کردن کار مي شديم. خانم محمدي از طرف يکي از دوستان به دفتر ما معرفي شدند. من معتقد بودم ايشان براي اين نقش مناسب است و بعد هم آقاي سلطاني و آقاي مطلبي به اين نتيجه رسيدند که نرگس محمدي توانايي ايفاي اين نقش را دارد. نرگس محمدي تا پيش از ستايش بازيگر ناشناخته اي بود. خوش شانس بوده که از بين اين همه گزينه در نهايت او انتخاب شد. - بله خانم محمدي خوش شانس بودند. بازيگران زيادي در آن مقطع براي نقش ستايش تست دادند و تا مرحله انتخاب هم رسيدند اما خانم محمدي که آمدند، تقريبا همه گزينه ها از بين رفتند. گزينه هاي ديگر را نام مي بريد؟ - ترجيح مي دهم اسمي نبرند چون دوستان لطف کردند آمدند و در نهايت نشد. «ستايش» در هر دو فصل بيننده داشته، زياد هم داشته اما به همان نسبت مخالفاني جدي دارد. عقيده شان اين است که سريال تخيلي است؛ فيلم هندي است؛ زيادي تلخ است... - عقيده من اين است که هيچ کدام از اينهايي که مي گويند نيست، سريال يک ملودرام اجتماعي است که به درستي مشکلات و معضلات هر دو نسل را به تصوير کشيده است و به سليقه مخاطب ايراني بسيار نزديک است، اين نشان مي دهد «ستايش» مورد توجه مخاطب قرار گرفته است. مخالفان مي گويند دوره اين قصه ها سرآمده. - به نظرم اينطور نيست. اگر «ستايش» قصه اي است که دوره اش سر آمده پس چطور 64 درصد بيننده دارد. چرا ثبت احوال اعلام مي کند اسم ستايش در مقطعي بيشترين طرفدار را داشت الان هم دوم است. ما يادمان نرود «ستايش» هفتگي پخش مي شود، آن هم در دوره اي که شبکه هاي ماهواره اي هر روز گسترش پيدا مي کنند. در اين شرايط بايد ديد چرا يک سريال ايراني اينطور موفق مي شود؟ چون از فرمولي تبعيت مي کند که مخاطب دوست دارد؟ - من فکر مي کنم چند عامل باعث شده «ستايش» پربيننده باشد. يکي نزديکي مخاطب به داستان قصه است يعني عشق پسري از طبقه مرفه و دختري از طبقه متوسط. دومين عامل استفاده از دو نسل است. يعني حشمت فردوس و محمود نادري با بچه هايشان. اين دو نسل نماينده دو نسل مخاطبان هستند. عامل سوم اينکه سليقه ايراني دوست دارد هر چيز مي بيند به زندگي اش نزديک باشد و خودش را جاي قهرمان بگذارد. چهارمين عامل انتخاب درست بازيگران است که همگي به بهترين نحو نقش شان را ايفا کردند. عامل ديگر قصه سريال است که مخاطب دوست دارد سرنوشت تمام شخصيت ها را بداند. الان يک مقايسه اي ايجاد شده بين دو فصل سريال که يکي از آنها مقايسه ريتم است. اتفاقا بازيگران هم از کشدار بودن سري جديد انتقاد کرده اند. - کدام بازيگران؟ امير محمد زند و حديث ميراميني. - تحليل اين دوستان محترم است و به رغم اينکه بازيگران بسيار توانايي هستند، بازيگران جوان اين مجموعه بايد از تلويزيون سپاسگزار باشند که چنين فرصتي در اختيار آنها قرار داده. به نظر من اگر خانم ميراميني يک بار ديگر «ستايش» را با کارهاي قبلي شان مقايسه کنند متوجه مي شوند توانايي شان در بازيگري خيلي بيشتر از آن چيزي است که فکر مي کردند بوده است. چه اصراري است که اين همه فلش بک داشته باشيد؟ - اولا فلش بک ها زياد نيست، در ثاني 20 سال از قصه گذشته و بعضي وقت ها فلش بک ها اتفاقات را براي مخاطب يادآوري مي کند و او را بيشتر در حال و هواي روند قصه و اتمسفر داستان قرار مي دهد. سواي استقبال مخاطب که فاکتور مهمي براي موفقيت يک اثر محسوب مي شود، خودتان به ايده آلي که ابتدا در ذهن داشتيد رسيده ايد؟ - تا حدود زيادي. من خوشحال مي شوم وقتي خيلي ها مي گويند در «ستايش» مفاهيمي است که در رفتار بچه هاي ما تاثير گذاشته. مثلا مي گويند در اين سريال به بحث تحکيم خانواده درست اشاره شده که اتفاقا در سياست برنامه سازي سيما اين هست: جانمايي مفاهيم ديني و موضوعات ارزشي همچون خانواده. يا مي گويند شما در سريا يک کُرد نشان داديد که چقدر درستکار و سمپات بود و وجهه کردها را خوب نشان داديد: تقويت وحدت ملي و توجه به قوميت هاي کشور. يا مي گويند خانواده نادري در مقابل خانواده حشمت فردوس چقدر بهتر زندگي مي کند. اين دقيقا همان فرهنگ سازي و ترويج ساده زيستي است. موارد زيادي درباره تاثير چادر شنيده ام و بارها گفته اند بچه هاي ما تحت تاثير کاراکترهاي سريال احترام شان به پدر و مادر دو چندان شده: تکريم والدين و متدينين و شعار چادر حجاب برتر. خيلي ها مي گويند سريال تان حرف بد و فحش ندارد. اين يعني استفاده نکردن از ديالوگ هاي نامربوط، بددهني، فحاشي کاراکترها... نرگس محمدي گزينه اول نقش ستايش در فصل دوم نبود، چه شد که دوباره خودش انتخاب شد؟ - وقتي آقاي مطلبي ايده ادامه سريال را مطرح کردند، با بازيگران صحبت کرديم. من فيلمنامه فصل دو را مي خواندم که در قسمت پنجم به اين نتيجه رسيدم که خانم محمدي ديگر نمي توانند ستايش باشند و استدلالم هم اين بود که فضاي قصه و رابطه شخصيت ها از جمله داشتن داماد و پسر بزرگ و ... بود. فکر مي کردم در اجراي اين نقش، ايشان به مشکل خواهند خورد. نظر کارگردان چه بود؟ - ايشان هم استدلال من را قبول داشتند. آقاي سلطاني پنجاه درصد موافق خانم محمدي بودند اما در جلسه سه جانبه (کارگردان، نويسنده، تهيه کننده) به اين نتيجه رسيديم که بازيگري ديگر جايگزين شود. منتهي نگراني داشتيم که تماشاچي با ستايش جديد چطور مي خواهد برخورد کند. استدلال من اين بود که فضاي اطراف ستايش بعد از گذشت بيست سال عوض مي شود و قاعدتا رفتار و حالات کاراکتر هم تغيير مي کند. اگر همه چيز درست باشد، بيننده خود به خود بعد از چند قسمت او را مي پذيرد و با شخصيت همذات پنداري مي کند. اينجا بود که لعيا زنگنه انتخاب شد؟ - بله، ما از خانم زنگنه براي بازي در نقش ميانسالي ستايش دعوت کرديم. قرارداد ايشان بسته شد و رفتند جلوي دوربين. 11 جلسه هم در خدمت ايشان بوديم. در نهايت تصويربرداري به دليل شرايط زماني در شمال کشور که مصادف با عيد نوروز بود متوقف شد. هر چه جلوتر مي رفتيم آقاي سلطاني علاقمند بودند که خانم محمدي، ستايش باشد. با ايشان صحبت کرديم اما به لحاظ قرارداد به توافق نرسيديم. از آن طرف خانم زنگنه به شدت به اين نقش علاقمند بود و بنده و تلويزيون معتقد بوديم بهترين انتخاب براي نقش ميانسالي ستايش است. با اينحال وقتي راش ها را ديديم آقاي سلطاني اعتقاد داشتند اين ستايش، ستايشي نيست که فصل اول داشتيم و چيز ديگري شده؛ براي همين يک بار ديگر با خانم محمدي صحبت کرديم ولي باز هم از لحاظ مالي به توافق نرسيديم تا اينکه در لحظه آخر خانم محمدي به گروه پيوست؛ يعني درست يک روز قبل از رفتن به شمال. لعيا زنگنه پذيرفت دقيقه نود کنار برود؟ - من شخصا تلفني با ايشان صحبت کردم و ماجرا را گفتم. خانم زنگنه نشان دادند که بسيار حرفه اي هستند. به رغم علاقه شان به اين نقش، به شدت حرفه اي برخورد کردند و اميدوارم روزي در مجموعه اي ديگر در خدمت شان باشم. داستان فصل سوم مشخص است؟ - بايد قسمت هاي باقيمانده را ببينيد. فصل دوم که تمام شود خود شما ده ها مسير براي ادامه قصه در ذهن تان شکل مي گيرد. الان نمي توانم بگويم داستان فصل سوم چيست. چيزي که مشخص است اينکه قصه، قصه روز است و ديگر گذشت زمان نخواهيم داشت. حالا واقعا رييس به شما کارت زرد نداده؟ - نه، اينها همه اش شايعه بود. روابط عمومي تلويزيون هم آن را تکذيب کرد. به هر حال هميشه براي مجموعه هاي موفق اين شايعات وجود داشته. اينها هيچ تاثيري در روند کاري ما نخواهد داشت.  آرمان زرين کوب، تهيه کننده سريال ستايش مي گويد: «ستايش» بخشي از موفقيتش را مرهون زنده ياد «ايرج قادري» است چون انتخاب بازيگر نقش حشمت فردوس (داريوش ارجمند) توسط او انجام شد. کافي است نام «ستايش» را در گوگل جستجو کنيد. نتيجه، ديدگاه هاي متناقضي است که هموطنان درباره اين سريال به اشتراک گذاشته اند. چه در جبهه موافقان باشيم چه مخالفان، آنچه مشخص است اينکه مجموعه دو فصلي «ستايش» ديده شده. فصل سومش در راه است و تعجب نکنيد. اگر فصول بعدي هم توليد شود. تهيه کننده آمادگي ساخت آن تا فصل ششم را دارد اگر مخاطب و تلويزيون بخواهند. در اين گفتگو آرمان زرين کوب به عنوان صاحب ايده اوليه «ستايش» و تهيه کننده سريال، از متن و حاشيه گفته؛ از کساني که قرار بود کارگردان باشند و بازيگراني که ستايش. براي شروع به عقب برگرديم و ايده اوليه شکل گيري «ستايش» را مرور کنيم. - من ايده اي درباره ساختمان کلي «ستايش» در ذهنم داشتم و آن را با خانم مونا انوري زاده مطرح کردم. ايشان طرحي نوشت و به تلويزيون داديم. بعد از مدتي هم با موافقت مسئولان کار را شروع کرديم و دنبال گزينه هاي مد نظر براي کارگرداني رفتيم. من ايرج قادري را پيشنهاد دادم. مرحوم قادري ابتدا قبول نمي کردند؛ چندين بار با ايشان جلسه گذاشتم که در نهايت راضي شدند. من احساس مي کردم اين قصه به جنس کار ايشان نزديک است. نبض تماشاچي دستش است و اصولا ملودرام هاي اشک انگيز را خوب مي شناسد. سعيد مطلبي هم به واسطه آقاي قادري پذيرفت فيلمنامه «ستايش» را بنويسد؟ - ما فيلمنامه نويس داشتيم؛ منتهي ايشان بعد از چند جلسه آقاي مطلبي را پيشنهاد دادند. آقاي مطلبي هم در ابتدا چيزي نمي نوشت و بيشتر نظارت مي کرد. بعدا احساس کرديم نياز است متن ها از اول نوشته شود چون آن چيزي که در طرح وجود داشت مطابق توقع ما به فيلمنامه تبديل نشده بود؛ براي همين آقاي مطلبي زحمت نگارش فيلمنامه را از قسمت اول کشيدند. تلويزيون مخالف حضور ايرج قادري نبود؟ - نه، از اين بابت مشکلي وجود نداشت منتهي وقتي بيمار شدند؛ مدتي نبودند و بعد از معالجه خواستند ديگر ادامه ندهند چون حس مي کرد ممکن است دوباره بيمار شوند و اصولا خودشان قدرت چنين پروژه سنگيني را نداشتند. ايرج قادري چند وقت مشغول پيش توليد بود؟ - آقاي قادري تقريبا هشت ماهي پيش توليد کردند. «ستايش» بخشي از موفقيتش را مرهون ايشان است چون انتخاب بازيگر نقش حشمت فردوس (داريوش ارجمند) توسط او انجام شد. مهدي سلوکي هم انتخاب مرحوم قادري بود، رامسين کبريتي را خودم معرفي کردم که ايشان تاييد کردند. بازيگر نقش ستايش را هم انتخاب کرده بود؟ - بله، خانم شيلا خداداد. آقاي قادري معتقد بودند کسي که نقش ستايش را بازي مي کند بايد نقش ميانسالي او را هم خودش بازي کند. خانم خداداد براي نقش ستايش اعلام آمادگي کردند و تست گريم روي چهره ايشان هم براي دختر 20 ساله هم زن 40 ساله جواب داد. ايشان حتي قرارداد هم امضا کردند اما موقعي که آقاي قادري انصراف دادند، خانم خداداد هم به دليل مشکلات شخصي عذرخواهي کردند. همزمان ما هم دنبال کارگردان جايگزين بوديم. بر چه اساس به اصغر هاشمي رسيديد؟ - من تلاش کردم بين گزينه هاي موجود کارگرداني را انتخاب کنم که هر دو نسل قصه ما را خوب بشناسد. آقاي هاشمي بر اين اساس انتخاب شد. وقتي که ايشان براي ادامه پيش توليد آمدند تقريبا 13 قسمت متن داشتيم و با توجه به شناختي که از آقاي مطلبي داشتند تعامل خوبي بين آنها شکل گرفت. در اين مقطع بود که ميترا حجار براي نقش ستايش انتخاب شد؟ - بله، بعد از رفتن خانم خداداد با خانم حجار به توافق رسيديم و تصويربرداري با حضور ايشان در نهايت شروع شد، ضمن اينکه مهدي پاکدل و سيما تيرانداز هم انتخاب آقاي هاشمي بود. و دليل جدايي اصغر هاشمي چه بود؟ - درخواست تعطيلي کار به مدت سه ماه و نگارش الباقي مجموعه تا پايان که اين عملا براي بنده امکانپذير نبود و ايشان از پروژه جدا شدند. البته آقاي هاشمي 220 دقيقه از سريال را که در منزل حشمت فردوس در فصل اول مي گذشت کارگرداني کردند، پس از اين به فکر جايگزين کردن کارگردان بودم و در نهايت بين گزينه هاي موجود با آقاي سلطاني به توافق رسيديم. چيزي حدود 20 روز طول کشيد تا کار دوباره به جريان بيفتد. آن موقع شايع شد که شما از ميترا حجار به خاطر جدايي از سريال شکايت کرده ايد، صحت دارد؟ - شکايت که نبود بلکه عدم حضور ايشان لطمه مالي بسيار زيادي به پروژه تحميل مي کرد لذا با توجه به قرارداد في مابين به مرجع رسيدگي در تلويزيون مراجعه کرديم و حل شد. خانم حجار 10 جلسه جلوي دوربين رفتند که بعد از جدايي آقاي هاشمي به بنده گفتند ترجيح مي دهم نباشم. البته دلايل شان حرفه اي نبود. ايشان که رفتند با همه دوستان بسيج شديم تا کار متوقف نشود. براي همين بعضي روزها حتي به دليل نبود نقش ستايش مجبور به تعطيل کردن کار مي شديم. خانم محمدي از طرف يکي از دوستان به دفتر ما معرفي شدند. من معتقد بودم ايشان براي اين نقش مناسب است و بعد هم آقاي سلطاني و آقاي مطلبي به اين نتيجه رسيدند که نرگس محمدي توانايي ايفاي اين نقش را دارد. نرگس محمدي تا پيش از ستايش بازيگر ناشناخته اي بود. خوش شانس بوده که از بين اين همه گزينه در نهايت او انتخاب شد. - بله خانم محمدي خوش شانس بودند. بازيگران زيادي در آن مقطع براي نقش ستايش تست دادند و تا مرحله انتخاب هم رسيدند اما خانم محمدي که آمدند، تقريبا همه گزينه ها از بين رفتند. گزينه هاي ديگر را نام مي بريد؟ - ترجيح مي دهم اسمي نبرند چون دوستان لطف کردند آمدند و در نهايت نشد. «ستايش» در هر دو فصل بيننده داشته، زياد هم داشته اما به همان نسبت مخالفاني جدي دارد. عقيده شان اين است که سريال تخيلي است؛ فيلم هندي است؛ زيادي تلخ است... - عقيده من اين است که هيچ کدام از اينهايي که مي گويند نيست، سريال يک ملودرام اجتماعي است که به درستي مشکلات و معضلات هر دو نسل را به تصوير کشيده است و به سليقه مخاطب ايراني بسيار نزديک است، اين نشان مي دهد «ستايش» مورد توجه مخاطب قرار گرفته است. مخالفان مي گويند دوره اين قصه ها سرآمده. - به نظرم اينطور نيست. اگر «ستايش» قصه اي است که دوره اش سر آمده پس چطور 64 درصد بيننده دارد. چرا ثبت احوال اعلام مي کند اسم ستايش در مقطعي بيشترين طرفدار را داشت الان هم دوم است. ما يادمان نرود «ستايش» هفتگي پخش مي شود، آن هم در دوره اي که شبکه هاي ماهواره اي هر روز گسترش پيدا مي کنند. در اين شرايط بايد ديد چرا يک سريال ايراني اينطور موفق مي شود؟ چون از فرمولي تبعيت مي کند که مخاطب دوست دارد؟ - من فکر مي کنم چند عامل باعث شده «ستايش» پربيننده باشد. يکي نزديکي مخاطب به داستان قصه است يعني عشق پسري از طبقه مرفه و دختري از طبقه متوسط. دومين عامل استفاده از دو نسل است. يعني حشمت فردوس و محمود نادري با بچه هايشان. اين دو نسل نماينده دو نسل مخاطبان هستند. عامل سوم اينکه سليقه ايراني دوست دارد هر چيز مي بيند به زندگي اش نزديک باشد و خودش را جاي قهرمان بگذارد. چهارمين عامل انتخاب درست بازيگران است که همگي به بهترين نحو نقش شان را ايفا کردند. عامل ديگر قصه سريال است که مخاطب دوست دارد سرنوشت تمام شخصيت ها را بداند. الان يک مقايسه اي ايجاد شده بين دو فصل سريال که يکي از آنها مقايسه ريتم است. اتفاقا بازيگران هم از کشدار بودن سري جديد انتقاد کرده اند. - کدام بازيگران؟ امير محمد زند و حديث ميراميني. - تحليل اين دوستان محترم است و به رغم اينکه بازيگران بسيار توانايي هستند، بازيگران جوان اين مجموعه بايد از تلويزيون سپاسگزار باشند که چنين فرصتي در اختيار آنها قرار داده. به نظر من اگر خانم ميراميني يک بار ديگر «ستايش» را با کارهاي قبلي شان مقايسه کنند متوجه مي شوند توانايي شان در بازيگري خيلي بيشتر از آن چيزي است که فکر مي کردند بوده است. چه اصراري است که اين همه فلش بک داشته باشيد؟ - اولا فلش بک ها زياد نيست، در ثاني 20 سال از قصه گذشته و بعضي وقت ها فلش بک ها اتفاقات را براي مخاطب يادآوري مي کند و او را بيشتر در حال و هواي روند قصه و اتمسفر داستان قرار مي دهد. سواي استقبال مخاطب که فاکتور مهمي براي موفقيت يک اثر محسوب مي شود، خودتان به ايده آلي که ابتدا در ذهن داشتيد رسيده ايد؟ - تا حدود زيادي. من خوشحال مي شوم وقتي خيلي ها مي گويند در «ستايش» مفاهيمي است که در رفتار بچه هاي ما تاثير گذاشته. مثلا مي گويند در اين سريال به بحث تحکيم خانواده درست اشاره شده که اتفاقا در سياست برنامه سازي سيما اين هست: جانمايي مفاهيم ديني و موضوعات ارزشي همچون خانواده. يا مي گويند شما در سريا يک کُرد نشان داديد که چقدر درستکار و سمپات بود و وجهه کردها را خوب نشان داديد: تقويت وحدت ملي و توجه به قوميت هاي کشور. يا مي گويند خانواده نادري در مقابل خانواده حشمت فردوس چقدر بهتر زندگي مي کند. اين دقيقا همان فرهنگ سازي و ترويج ساده زيستي است. موارد زيادي درباره تاثير چادر شنيده ام و بارها گفته اند بچه هاي ما تحت تاثير کاراکترهاي سريال احترام شان به پدر و مادر دو چندان شده: تکريم والدين و متدينين و شعار چادر حجاب برتر. خيلي ها مي گويند سريال تان حرف بد و فحش ندارد. اين يعني استفاده نکردن از ديالوگ هاي نامربوط، بددهني، فحاشي کاراکترها... نرگس محمدي گزينه اول نقش ستايش در فصل دوم نبود، چه شد که دوباره خودش انتخاب شد؟ - وقتي آقاي مطلبي ايده ادامه سريال را مطرح کردند، با بازيگران صحبت کرديم. من فيلمنامه فصل دو را مي خواندم که در قسمت پنجم به اين نتيجه رسيدم که خانم محمدي ديگر نمي توانند ستايش باشند و استدلالم هم اين بود که فضاي قصه و رابطه شخصيت ها از جمله داشتن داماد و پسر بزرگ و ... بود. فکر مي کردم در اجراي اين نقش، ايشان به مشکل خواهند خورد. نظر کارگردان چه بود؟ - ايشان هم استدلال من را قبول داشتند. آقاي سلطاني پنجاه درصد موافق خانم محمدي بودند اما در جلسه سه جانبه (کارگردان، نويسنده، تهيه کننده) به اين نتيجه رسيديم که بازيگري ديگر جايگزين شود. منتهي نگراني داشتيم که تماشاچي با ستايش جديد چطور مي خواهد برخورد کند. استدلال من اين بود که فضاي اطراف ستايش بعد از گذشت بيست سال عوض مي شود و قاعدتا رفتار و حالات کاراکتر هم تغيير مي کند. اگر همه چيز درست باشد، بيننده خود به خود بعد از چند قسمت او را مي پذيرد و با شخصيت همذات پنداري مي کند. اينجا بود که لعيا زنگنه انتخاب شد؟ - بله، ما از خانم زنگنه براي بازي در نقش ميانسالي ستايش دعوت کرديم. قرارداد ايشان بسته شد و رفتند جلوي دوربين. 11 جلسه هم در خدمت ايشان بوديم. در نهايت تصويربرداري به دليل شرايط زماني در شمال کشور که مصادف با عيد نوروز بود متوقف شد. هر چه جلوتر مي رفتيم آقاي سلطاني علاقمند بودند که خانم محمدي، ستايش باشد. با ايشان صحبت کرديم اما به لحاظ قرارداد به توافق نرسيديم. از آن طرف خانم زنگنه به شدت به اين نقش علاقمند بود و بنده و تلويزيون معتقد بوديم بهترين انتخاب براي نقش ميانسالي ستايش است. با اينحال وقتي راش ها را ديديم آقاي سلطاني اعتقاد داشتند اين ستايش، ستايشي نيست که فصل اول داشتيم و چيز ديگري شده؛ براي همين يک بار ديگر با خانم محمدي صحبت کرديم ولي باز هم از لحاظ مالي به توافق نرسيديم تا اينکه در لحظه آخر خانم محمدي به گروه پيوست؛ يعني درست يک روز قبل از رفتن به شمال. لعيا زنگنه پذيرفت دقيقه نود کنار برود؟ - من شخصا تلفني با ايشان صحبت کردم و ماجرا را گفتم. خانم زنگنه نشان دادند که بسيار حرفه اي هستند. به رغم علاقه شان به اين نقش، به شدت حرفه اي برخورد کردند و اميدوارم روزي در مجموعه اي ديگر در خدمت شان باشم. داستان فصل سوم مشخص است؟ - بايد قسمت هاي باقيمانده را ببينيد. فصل دوم که تمام شود خود شما ده ها مسير براي ادامه قصه در ذهن تان شکل مي گيرد. الان نمي توانم بگويم داستان فصل سوم چيست. چيزي که مشخص است اينکه قصه، قصه روز است و ديگر گذشت زمان نخواهيم داشت. حالا واقعا رييس به شما کارت زرد نداده؟ - نه، اينها همه اش شايعه بود. روابط عمومي تلويزيون هم آن را تکذيب کرد. به هر حال هميشه براي مجموعه هاي موفق اين شايعات وجود داشته. اينها هيچ تاثيري در روند کاري ما نخواهد داشت.