نماد آخرین خبر

خاطرات یک شکارچی، ایوان تورگنیف

منبع
عکاس خونه
بروزرسانی
خاطرات یک شکارچی، ایوان تورگنیف
عکاس خونه/ ارسالی از Hamed_Rahmani دختر درحالی که دسته ای گل گندم آبی را که با یک ساقه نازک علف پیچیده شده بود، جدا می کرد گفت: اینها را برای تو چیده ام، دوست داری؟ مرد با بی حالی دستش را دراز کرد، گل ها را گرفت؛ با بی قیدی آنها را بویید و درحالی که با قیافه سردِ متفکری بالا را نگاه می کرد، گل ها را داخل انگشتانش پیچ داد. دختر تماشایش می کرد. در چشمان غمگینش، سرسپردگیِ شورانگیز، تسلیم بی چون و چرا و عشق واقعی مشهود بود. از معبودش می ترسید و جرات نداشت گریه کند و داشت با نگاه با او وداع می گفت. (ص ۳۱۲)
"مخاطبان گرامی آخرین خبر؛ برای ارسال تصاویر؛ لطفا در صفحه عکاسخونه؛ آیکون دوربین در بالای صفحه را انتخاب نموده و تصویر خود را ارسال فرمایید."