نماد آخرین خبر
  1. جذاب ترین ها
  2. برگزیده
دخترونه زنونه

چالش هفتگی/ عجیب ترین و ترسناک‌ترین چیزی که واسه‌تون اتفاق افتاد و کسی باور نکرد چی بود؟

منبع
آخرين خبر
بروزرسانی
چالش هفتگی/ عجیب ترین و ترسناک‌ترین چیزی که واسه‌تون اتفاق افتاد و کسی باور نکرد چی بود؟

آخرین خبر/گاهی تو یک موقعیت خاص قرار میگیری یا اتفاقی عجیب برات می افته که خودت تعجب میکنی و وقتی اون اتفاق رو برای دیگران تعریف میکنی کسی باور نمیکند و حتی شاید شمارا مسخره کنند.
از شما مخاطبان عزیز میخواهیم اگر در همچین موقعیتی قرار گرفتید اون اتفاق رو برای ما در قسمت نظرات بگید.
در ادامه چند مورد از کامنت مخاطبان را برای‌تان آورده‌ایم.
کاربر شماره 1: از یه روز خاصی که از مدرسه اومدم خونه احساس عجیبی کردم مغز داخل سرم سنگین و سفت تر شده و بدنم کرخته
طولی نکشید توی یک سال قدرت حل ریاضیم به صفر نزدیک شد، از آدمی که هر مدل محاسباتی رو توی ذهنش انجام میداد تبدیل شدم به کسی که برای یه جمع و تفریق ساده از ماشین حساب استفاده می‌کنم.
کاربر شماره 2: بچه بودم .کلی قسط و قرض داشتیم ،پدرم کوپن ها رو داد بهم ببرم بدم دست فلانی بفروشم ،فروختم پولشو گذاشتم جیبم. بارون گرفت و دویدم دم خونه و متوجه شدم جیبم سوراخ بوده. از گریه سرخ شده بودم با توجه به احتیاج مون به اون پول، رفتم خونه دیدم عین پول ها بالای کمده.
کاربر شماره 3: مادربزرگم بیمارستان بود و من تو خونه بودم که دیدم ۴نفر زیر یک تخت(مثل تخت پادشاهی اینا) گرفتن مادربزرگم روش نشسته آوردنش تو خونشون، همون لحظه عمه ام زنگ زد که مادر تموم کرده. تا مدت ها روحش رو توی خونشون مخصوصا تو آشپزخونه میدیدم و حتی باهام حرف میزد.


کاربر شماره 4:
خواب دوست خیلی صمیمی دبستانم رو دیدم که چندسالی بود ازش بی خبر بودم، خواب دیدم زایمان کرده و با یه بچه بغلش تو بیمارستان هست فرداش که بیدار شدم یه پیام از یه شماره ناشناس برام اومد که گفته بود چطوری بی معرفت؟ میدونستی خاله شدی؟ خودش بود 
کاربر شماره 5: شب قبل فوت یکی از نزدیکان، من و سه نفر دیگه از اعضای خانواده یه خواب مشابه دیدیم
 کسایی که تو خانواده فوت کردن رو دیدیم که همشون میگن ما مهمون داریم باید خرید کنیم غذا آماده کنیم حاضر شیم تا فلانی بیاد عزیزمون همون شب تو خواب رفته بود.
کاربر شماره 6: یه شب مسافر بودم و توی قطار خواب بودم که با صدای نفس زدنهای شدید مادرم از خواب بیدار شدم و نگران وقتی رسیدم شهرمون و خونه‌مون دیدم مامانم همون موقع که خواب دیدم دچار حمله تنفسی شده بود و خیلی اذیت شده بود. همون موقع حمله تنفسی من حسش کرده بودم
کاربر شماره 7: یه شب خواب دیدم تو یه مکانی یه شخصی در حالی که یه برگه کاغذ دستشه یه درخواستی ازم میکنه، فرداش تو همون مکان همون شخص با برگه کاغذ تو دست همون درخواست رو ازم کرد!

به پیج اینستاگرامی «آخرین خبر» بپیوندید
instagram.com/akharinkhabar