ردپای استرس پدران در اختلالاتروانی دختران

خراسان/ دانشمندان در حال بررسی این مسئله هستند که تجربیات استرسزای والدین، چگونه میتواند منجر به تغییراتی در ژن فرزندان شود و به فرزندان انتقال یابد. به گزارش همشهری آنلاین به نقل از سایت پزشکی دانشگاه تافتس، لری فیگ، استاد زیستشناسی رشدی، مولکولی و شیمیایی در دانشکده پزشکی دانشگاه تافتس، به مشخص کردن چگونگی انتقال تغییرات در بیان ژن، به نام تغییرات اپی ژنتیک، کمک میکند.
چگونه چنین چیزی ممکن است؟
فیگ میگوید این ایده اغلب برای مردم حیرتآور است: شما تجربیات استرسزای اجداد خود را به ارث میبرید؟ چگونه چنین چیزی ممکن است؟ و چرا؟ دلیلش میتواند این باشد که بیان ژنتیکی مبتنی بر تجربه والدین به ایجاد زمینه برای فرزندان موفق کمک می کند. به عنوان مثال، موشهایی که در محیطهای سرد بزرگ میشوند، نوعی چربی به نام چربی قهوهای را برای گرم نگهداشتن خود ذخیره میکنند. فرزندان آنها با چربی قهوهای اضافی متولد میشوند که احتمالا به آنها در دماهای سرد بیشتر بقا میدهد. فیگ میگوید: «ایده این است که در شرایط عادی، این نوع انتقال ژنتیک چیز خوبی است. مانند هر سیستم نظارتی دیگری، اگر بیش از حد باشد، میتواند باعث آسیب شود». فیگ به این موضوع علاقهمند است که آیا استرس دوران کودکی ممکن است منجر به عبور والدین از تغییرات اپی ژنتیکی شود که فرزندانشان را مستعد ابتلا به اختلالات روان پزشکی میکند؟
فرزندان ماده موشها مضطربتر هستند
فیگ در تحقیق خود نشان داده که موشهای نر در معرض استرس اجتماعی دارای سطوح مختلفی از مولکولها به نام «میکرو آر ان ای» در اسپرم خود هستند. پس از این که اسپرم، تخمک را بارور کرد، این مولکولهای میکرو آر ان ای دستورالعملهایی درباره نحوه بیان ژنها در جنین در حال رشد میدهند. فرزندان ماده این موشهای تحت استرس رفتاری مضطربتر از حالت عادی نشان میدهند. فرزندان نر این کار را نمیکنند. با این حال، آنها همان تغییرات را در اسپرم خود دارند، حتی اگر خودشان استرس نداشته باشند. فرزندان ماده آنها مضطرب هستند. فیگ با یک مطالعه آزمایشی کوچک روی انسانها پی برد که مردانی که تجربیات نامطلوب دوران کودکی داشتند(مانند سوء استفاده جسمی یا عاطفی یا بیتوجهی) دارای همان سطوح microRNA در اسپرم خود بودند. او میگوید: ما تغییراتی را در اسپرم مردان مشاهده کردیم که با تغییرات موشها مطابقت داشت. این یک نتیجه قابل توجه بود. اکنون فیگ در حال کار روی یک مطالعه بسیار بزرگ تر در انسان است تا این یافتهها را تایید و عمیقتر کند.