جنجال نفرت پول از خانههای پرسروصدا

خراسان/به تازگی ویدئویی از یک روانشناس اینستاگرامی پربازدید شده که میگوید طبق یک مقاله علمی، پول فقط وارد خانههایی میشود که در آنها دعوا نیست؛ چرا این حرف غلط است؟
در ویدئویی که بهتازگی در فضای مجازی دستبهدست میشود، یک روانشناس اینستاگرامی در حالی که لباس مجلسی به تن دارد و در سمیناری عمومی سخنرانی میکند، جملهای عجیب را با اعتماد بهنفس تمام به زبان میآورد: «در یک مقاله علمی خواندم که پول فقط وارد خانههایی میشود که در آنها دعوا نیست؛ اسکناس از سر و صدا خوشش نمیآید!». چنین جملهای در ظاهر لطیف و شاعرانه است، اما در واقع نمایندهای دقیق از پدیدهای خطرناک به نام روانشناسی زرد یا «روانشناسی عامهپسند تحریفشده» است؛ نوعی از گفتار که نقاب علم به چهره دارد اما در بنیاد، نه علم است و نه مسئولانه.
آیا اسکناس احساس دارد؟
اول از همه، هیچ سند علمی یا پژوهش معتبر روانشناختی وجود ندارد که ثابت کند اسکناس «احساس» دارد یا از «سروصدا» بدش میآید. پول، یک ابزار اقتصادی است؛ نه یک موجود زنده با سلیقه یا ترجیح. استفاده از چنین استعارههایی برای فهم مفاهیم پیچیده ایرادی ندارد، بهشرطی که روشن شود استعاره است، نه واقعیت علمی. اما مشکل اصلی آنجاست که گوینده ادعا میکند این موضوع در «یک مقاله علمی» آمده است. این شیوه بیان، ارجاع گنگ و بدون منبع به مقالات علمی تاکتیکی رایج در میان برخی از فعالان شبکههایاجتماعی است که میخواهند برای حرفهای بدون پشتوانه خود، اعتباری مصنوعی فراهم کنند. وقتی شنونده بشنود «تحقیقات ثابت کرده»، ناخودآگاه تمایل دارد حرف را بپذیرد، حتی اگر هیچگونه نشانی از تحقیق واقعی در کار نباشد.
خطر این نوع گفتار چیست؟
۱ سادگی گمراهکننده| در جهانی پر از پیچیدگیهای روانی، اجتماعی و اقتصادی، شنیدن این که «پول به خانههای بیجر و بحث میرود» میتواند تسکیندهنده باشد. اما اینگونه سادهسازی واقعیت، نه تنها به درک ما کمک نمیکند بلکه ما را از مواجهه با علتهای واقعی مشکلاتمان بازمیدارد. بسیاری از خانوادههایی که درگیر فقر هستند، نه به دلیل «دعوا»، بلکه به دلیل تبعیض، بحران اقتصادی یا نابرابریهای ساختاری با این مسئله مواجه هستند.
۲ سرزنش پنهان| این نوع جملات، با بیرحمی پنهانی به افراد میفهماند که اگر پول ندارند، لابد خودشان مقصرند؛ چون در خانهشان سروصداست! این نوع پیامها با نوعی قربانیملامتی همراه است که احساس گناه را افزایش میدهد و عزتنفس را پایین میآورد.
۳ تخریب وجهه علم| وقتی روانشناسی در قالب حرفهای اغراقآمیز و شبهعلمی عرضه شود، اعتماد عمومی به علم خدشهدار میشود. مردم، بعد از مواجهه با چند مورد از این گفتههای نادرست، ممکن است کل علم روانشناسی را بیفایده یا فریبکارانه ببینند.
۴ بازارگرمی با احساسات مردم| جملاتی از این دست، عمدتاً برای جلب توجه، افزایش فالوئر و فروش محصولات آموزشی به کار میرود. روانشناسی زرد، برخلاف روانشناسی علمی که هدفش کمک به درک عمیقتر و رشد فردی است، احساسات مخاطب را به بازی میگیرد و با وعدههای ساده، جلب اعتماد میکند.
چطور فرق روانشناسی علمی و زرد را تشخیص بدهیم؟
اگر جملهای شنیدید که با «تحقیقات ثابت کرده» شروع شد، اما منبعی دقیق نداشت، شک کنید. اگر حرفی بیش از حد خوب و ساده بود که حقیقت داشته باشد، احتمالاً اغراق یا دروغ است. اگر گوینده بیشتر از علم، لباس و دکورش توجهبرانگیز است، محتوا را با دقت بیشتری بررسی کنید. و مهمتر از همه، یاد بگیریم که همیشه با تفکر انتقادی بشنویم، نه صرفاً با تحسین یا تسلیم.
فروش امیدهای بیپشتوانه!
علم روان شناسی، ابزاری قدرتمند برای درک خود، رشد فردی و بهبود کیفیت زندگی است؛ اما فقط زمانی که با صداقت، دقت و تعهد علمی همراه باشد. بازی با واژهها و فروش امیدهای بیپشتوانه، نه روان شناسی است، نه انساندوستانه. اگر قرار است روان شناس، چراغی به دست بگیرد، باید نور علم واقعی باشد، نه درخشش لباسهای شب و واژههای توخالی.