جای خالی قدرشناسی

خراسان/تشکر کردن از دیگران در ظاهر رفتاری ساده و روزمره است اما از منظر روانشناسی، یکی از بنیادیترین مهارتهای ارتباطی و هیجانی محسوب میشود؛ در روز جهانی قدردانی از مزایای آن گفتیم
فرهنگ قدردانی، هم در سطح فردی و هم در سطح اجتماعی، میتواند نقش قابلتوجهی در ارتقای سلامت روان، افزایش کیفیت روابط و حتی پیشگیری از آسیبهای روانشناختی ایفا کند. در جامعه امروز که سرعت و فشارهای زندگی روزمره مجال تأمل و توجه عمیق به روابط را کمتر کرده است، جای خالی تشکر بیش از هر زمان دیگری احساس میشود. امروز یعنی ۲۱ سپتامبر، روز جهانی قدرشناسی و تشکر نامگذاری شده است. در ادامه نکاتی در همین باره مطرح خواهد شد.
یک محرک مثبت هیجانی
از دیدگاه علمی، تشکرکردن یک محرک مثبت هیجانی است. وقتی فردی بابت رفتار یا تلاشش مورد قدردانی قرار میگیرد، علاوه بر تجربه احساس ارزشمندی، در مغز او ترشح هورمونهایی مانند دوپامین و اکسیتوسین افزایش مییابد که با احساس شادی، پیوند عاطفی و انگیزش ارتباط مستقیم دارند. به همین دلیل، شنیدن یک «ممنونم» ساده میتواند نهتنها حال فرد را تغییر دهد، بلکه در تقویت پیوندهای اجتماعی نیز مؤثر باشد. تشکر کردن همچنین به عنوان نوعی تقویت مثبت در نظریههای یادگیری شناخته میشود. در عمل، قدردانی احتمال تکرار رفتارهای مطلوب را افزایش میدهد. برای مثال، در محیط خانواده زمانی که والدین بابت همکاری فرزند در انجام وظایف ساده از او تشکر میکنند، انگیزه و احساس مسئولیت در کودک افزایش مییابد. در مقابل، نادیده گرفتن یا فقدان قدردانی میتواند به بیانگیزگی، خشم پنهان و حتی کاهش عزتنفس منجر شود.
جایگاه کلیدی تشکر در خانواده
در روابط خانوادگی، تشکر جایگاهی کلیدی دارد. بسیاری از شکافهای عاطفی میان همسران یا والدین و فرزندان نه به دلیل نبود محبت، بلکه به علت نادیده گرفته شدن تلاشها و نیاز به دیدهشدن شکل میگیرد. ابراز قدردانی برای کارهایی که به ظاهر «وظیفه» تلقی میشوند به افراد این پیام را منتقل میکند که «زحمات تو دیده شده و برای من ارزشمند است». این پیام ساده میتواند نقش مهمی در حفظ و تقویت پیوندهای خانوادگی ایفا کند.
نقشی حیاتی در سلامت روان کارکنان
در محیطهای سازمانی و کاری هم فرهنگ تشکر نقشی حیاتی در سلامت روان کارکنان دارد. تحقیقات نشان دادهاند که فقدان قدردانی یکی از عوامل اصلی فرسودگی شغلی و ترک محیط کار است. برعکس، کارمندانی که بابت تلاشها و خلاقیتهایشان بازخورد مثبت و قدردانی دریافت میکنند، سطح تعهد و انگیزش بالاتری نشان میدهند. به همین دلیل، یکی از شاخصهای مدیریت مؤثر در سازمانها، توانایی ایجاد فرهنگ قدردانی و تشکر است.
یک تکنیک درمانی
از منظر درمانی، سپاسگزاری بهعنوان یک مداخله روانشناختی هم کاربرد دارد. در رویکردهای مثبتگرا و برخی پروتکلهای شناختی–رفتاری، تمرین نوشتن فهرست روزانه یا هفتگی از مواردی که فرد بابت آنها سپاسگزار است، بهعنوان یک تکنیک درمانی پیشنهاد میشود. این تمرین، توجه فرد را از کمبودها به سمت داشتهها سوق میدهد و در نتیجه میتواند به کاهش اضطراب، بهبود خلق و ارتقای تابآوری کمک کند. مطالعات بالینی نشان دادهاند که چنین تمرینهایی در افراد مبتلا به افسردگی خفیف تا متوسط، اثرات قابلتوجهی در بهبود علایم داشته است.
تشکر صرفا کلامی نیست
نکته قابل تأمل این است که تشکر نباید صرفاً به سطح کلام محدود بماند. هرچند بیان واژه «ممنونم» اهمیت دارد، اما تشکر واقعی زمانی عمیقتر میشود که با رفتار همراه باشد: کمک متقابل، گوش دادن فعال، صرف زمان باکیفیت برای دیگران یا حتی یک لبخند صمیمانه. این اقدامات ساده اما معنادار، نشان میدهند که قدردانی تنها یک واکنش زبانی نیست، بلکه سبکی از ارتباط است.
تشکر از خود هم مهم است
بعد دیگری از موضوع، تشکر از خود است. انسانها معمولا درگیر خودانتقادی و مقایسههای مداوم هستند و فراموش میکنند بابت تابآوری، پیشرفتهای کوچک و تلاشهای روزمره از خود قدردانی کنند. از منظر روانشناسی سلامت، سپاسگزاری از خویشتن به تقویت عزتنفس و ایجاد خوددوستی پایدار کمک میکند. در واقع، فردی که میآموزد به جای تمرکز صرف بر کاستیها، به توانمندیها و دستاوردهایش هم توجه کند، مقاومتر و شادتر خواهد بود. در کلام آخر میتوان گفت که تشکر، فراتر از یک رفتار اجتماعی مؤدبانه، ابزاری علمی و کارآمد در روانشناسی برای ارتقای سلامت روان فردی و بهبود کیفیت روابط اجتماعی است. بهکارگیری این مهارت در خانواده، محیط کار و حتی در رابطه با خود، میتواند تأثیرات ژرفی بر احساس رضایت، کاهش تنشها و افزایش همبستگی انسانی داشته باشد. بیتردید، جامعهای که فرهنگ تشکر در آن نهادینه شود، جامعهای سالمتر، گرمتر و انسانیتر خواهد بود.