رایجترین اشتباهات بانوان خانهدار

خراسان/ زن خانهدار بودن اگر با آگاهی همراه باشد، یکی از زیباترین نقشهای انسانی است؛ در روز جهانی زنان خانهدار از خطای تکرارشوندهشان گفتیم
روز جهانی زنان خانهدار فرصتی است برای قدردانی از زنانی که بیهیاهو ستونهای اصلی خانهاند؛ زنانی که با عشق و صبر، نظم و آرامش را در خانواده زنده نگه میدارند. اما در میان همه این تلاشها، گاهی اشتباهاتی کوچک اما تکرارشونده رخ میدهد؛ خطاهایی که نه از بیمسئولیتی، بلکه از فداکاری بیش از اندازه ناشی میشوند. اشتباهاتی که به مرور باعث میشوند زن، از خود فاصله بگیرد و نقشهایش را جایگزین هویتش کند.
۱ فراموشی «خود» در میان نقشها| بسیاری از زنان خانهدار، با گذر زمان، خود را فقط در قالب همسر و مادر میبینند. انگار هویت فردیشان پشت عنوان «خانهدار» پنهان میشود. این فراموشی تدریجی، حس ارزشمندی را تنها به رضایت دیگران گره میزند. در حالی که مراقبت از روان خویش، نخستین وظیفه هر انسان است. زنی که برای خودش زمانی نمیگذارد، دیر یا زود احساس خستگی، دلزدگی و بیهدفی میکند. اختصاص زمانی برای مطالعه، نوشتن، پیادهروی یا خلوت شخصی، نه نشانه خودخواهی، بلکه نوعی خودآگاهی است.
۲ نداشتن برنامه برای رشد شخصی| خانهداری، هرچند کاری ارزشمند است، اما نباید به معنای توقف رشد باشد. بسیاری از زنان پس از ازدواج، یادگیری را کنار میگذارند و تصور میکنند دیگر فرصتی برای پیشرفت نیست. در حالی که امروز، با وجود کتابهای صوتی، دورههای آنلاین و گروههای مجازی، یادگیری حتی در خانه هم ممکن است. یاد گرفتن مهارتهای تازه از آشپزی خلاق تا مهارتهای دیجیتال میتواند انرژی ذهنی و احساس مفید بودن را تقویت کند. یادگیری، روح را جوان نگه میدارد و از فرسودگی ذهنی جلوگیری میکند.
۳ غرقشدن در روزمرگی| تکرار بیپایان کارهای خانه، ذهن را خسته و روح را کسل میکند. وقتی هر روز شبیه روز قبل است، مغز احساس رکود میکند. برای مقابله با این حس، باید آگاهانه تنوع را وارد زندگی کرد؛ با تغییر چیدمان خانه، امتحان دستورهای غذایی جدید یا برنامههای ساده بیرون از خانه. روانشناسان معتقدند تغییرهای کوچک، حس تازگی و انگیزه را تقویت میکند. حتی یک تغییر در مسیر خرید روزانه یا زمان صرف صبحانه میتواند روح را از رکود بیرون آورد.
۴ نپذیرفتن کمک از دیگران| باور اشتباه «زن خوب باید خودش از پس همه کارها بربیاید» باعث خستگی و فرسودگی بسیاری از زنان شده است. گاهی زنها اجازه نمیدهند همسر یا فرزندان در کارهای خانه کمک کنند و خودشان بار همه چیز را به دوش میکشند. نتیجه، خستگی مزمن و احساس بیقدری است. در حالی که تقسیم کار، نشانه ضعف نیست، بلکه نشانه احترام متقابل است. مشارکت اعضای خانواده، نهتنها از فشار جسمی زن میکاهد، بلکه حس همکاری و مسئولیتپذیری را در فرزندان تقویت میکند.
۵ مقایسه با دیگران| شبکههای اجتماعی با نمایش زندگیهای ظاهراً کامل، زنان را در دام مقایسه میاندازند؛ خانههای همیشه مرتب، مادران همیشه شاد و سفرهای بیپایان. اما این تصاویر، فقط بخش آرایشیافتهای از واقعیتاند. مقایسه، حس ناکافیبودن را در دل زنان میکارد و آرامش را میگیرد. هر خانه، ریتم و واقعیت خاص خود را دارد. معیار موفقیت، شباهت به دیگران نیست، بلکه رضایت از مسیر شخصی خویش است. کافی بودن، مهمتر از کامل بودن است.
۶ دوری از روابط اجتماعی| خانهداری اگر با انزوا همراه شود، میتواند مقدمه افسردگی باشد. ارتباط با دوستان، همسایهها یا گروههای حمایتی زنان، نه تنها دلگرمکننده است، بلکه کارکرد درمانی دارد. زنان خانهدار نیاز دارند بیرون از نقش خانواده هم دیده شوند. هر گفتوگو و ارتباط سالم، یادآور این حقیقت است که ما فقط نقش نیستیم، انسانیم.
نکته پایانی
زن خانهدار بودن، اگر با آگاهی همراه باشد، یکی از زیباترین نقشهای انسانی است. اما این نقش نباید به معنای حذف خویشتن باشد. مراقبت از خانه بدون مراقبت از روان، تلاشی ناقص است. زنان خانهدار، شایستهاند نه فقط بهعنوان مادران و همسران، بلکه بهعنوان انسانهایی پویا، خلاق و ارزشمند شناخته شوند. شاید بهترین هدیه در روز جهانی زنان خانهدار این باشد که هر زنی از خود بپرسد: «من امروز برای روح خودم چه کردهام؟»
نویسنده: زهرا سقاءعیدگاهی | کارشناسارشد روانشناسی شخصیت


















