فرشته کوچولو/ کودکان از حدود دو سالگي شروع به ساختن مي کنند. ساختن يعني ترکيب اشيا تغيير شکل و يا تفکيک آنها را از همديگر با هدفي خاص مي توان ساختن ناميد .يکي از مهمترين مهارتهايي که مي تواند کودکان را وارد حوضه ي ساختن نمايد کاردستي است .
اگر معلمان و اولياء به هنر کاردستي بهاي لازم را دهند شاهد رشد و بالندگي و ظهور هزاران استعداد برجسته در رشته هاي گوناگون در کشورمان، در آينده خواهيم بود.
کاردستي ها را مي توان به دو گروه عمده تقسيم بندي کرد:
۱- کاردستي هاي مهارتي که مهارت استفاده از ابزار و مواد را در کودک بالا مي برد
۲-کاردستي هاي خلاق : قدرت خلاقيت کودک را ارتقا مي بخشد.
گرچه نمي توان به اين شکل کاردستي ها را از هم تفکيک کرد . چرا که تمام کاردستي ها هم مهارت را بالا مي برند و هم خلاقيت را اما درجه ي هرکدام بسته به نوع کاردستي فرق مي کند .
پدرها و مادرها بايد پيگير ارتقاء سطح خلاقيت هنري فرزندانشان باشند و بدانند بي توجهي اولياء و معلمان به اين مهم چه ضررهاي جبران ناپذيري را به روح و روان و قوه خلاقيت آنها وارد مي سازد. يکي از مهمترين مسايلي که يک مربي بايد رعايت کند انتخاب نوع پروژه کلاس بر اساس همين مسئله است .
فرآيند کسب توانايي هاي ساختن در سال هاي اوليه ي زندگي باعث توانمندي هايي مي شود که در زير مي آيد :
۱- رشد جسماني :
الف – قدرت عضلات را بالا مي برد
ب – توانايي کنترل عضلات را افزايش مي دهد
ج – بين حواس پنجگانه هماهنگي ايجاد مي کند
۲- رشد عقلاني :با توجه به هدف د ار بودن کاردستي فرآيند تجزيه و تحليل توسط مغز بايد صورت پذيرد.
۳- تقويت قواي خلاقه
۴- تأثير بر مسايل روحي و رواني و عاطفي : قواي محرکه ساختن و خلق کردن يکي از تفاوتهاي انسان با ديگر موجودات است . اين تفاوت باعث مي شود تا کودک نتواند بيکار باشد و نياز دارد خود را مشغول کند . کاردستي اين نياز کودک را تامين مي نمايد و باعث شادابي او مي گردد .
۵- روابط اجتماعي : در فرآيند توليد کاردستي روابط اجتماعي کودک به سه طريق تقويت مي شود .
الف : در طول انجام کار براي رفع مشکلاتش در ساختن بايد با ديگران رابطه داشته باشد .
ب : بعد از توليد کودک اثر خود را رائه کرده و توقع واکنش از اطرافيان را دارد .
ج : کار گروهي : بسياري از کاردستي ها به صورت گروهي ساخته مي شوند که اين خود باعث ايجاد روابط بين گروه مي شود .
استاد محمد ظاهري از کارشناسان گروه درس هنر در سازمان پژوهش و برنامه ريزي وزارت آموزش وپرورش مي گويد: «براي تربيت شهروند سالم نياز به انجام کارهاي هنري از جمله موسيقي، نقاشي، کاردستي و… نياز مي باشد و هدف موزيسين و… نيست و هدف نهايي تربيت شخصيت سالم از جنبه هاي روحي و رواني مي باشد و تربيت هنري يکي از رويکردهاي درس هنر در دنيا مي باشد و تربيت هنري يعني: ۱-ايجاد فضايي که کودکان به دور از معيارها و چارچوب هاي بزرگسالان آزادانه تخيل و انديشه کنند. ۲-حواس آنها تقويت شود و ظرفيت هاي نهفته هوش و تفکر آنها پرورش يابد و احساسات آنها توسعه پيدا کند.»
اولياء آموزشي نيز با راهنمايي صحيح و اصولي مي توانند قدرت پويايي و استدلال را ضمن انجام فعاليت هاي هنري در کودکان بيدار و بکار اندازند و معلمان نيز ساعت درس هنر را فداي دروس ديگري مانند رياضي و… نکنند، چراکه خواسته يا ناخواسته پرورش خلاقيت دانش آموزان را به خطر مي اندازند.