نماد آخرین خبر
  1. جذاب ترین ها
  2. برگزیده
دخترونه زنونه

داستان کودک؛ دوستی خاله خرسه!

منبع
خراسان
بروزرسانی
داستان کودک؛ دوستی خاله خرسه!

خراسان/ در روزگاران قديم پيرمردي در روستايي زندگي مي‌‌کرد. اين پيرمرد از مال دنيا همه‌‌چيز داشت ولي خيلي تنها بود. يک روز که دل پيرمرد از تنهايي گرفته بود به سمت کوه رفت. در ميان راه يک خرس را ديد که ناراحت است. از او علت ناراحتيش را پرسيد. خرس جواب داد: «ديگه پير شدم، بچه‌‌هام بزرگ شدن و منو ترک کردن، براي همين  خيلي تنها هستم». پيرمرد هم داستان زندگي‌‌اش را براي خرس گفت و تصميم گرفتند با هم دوست شوند. مدت‌‌ها گذشت و به‌‌خاطر محبت‌‌هاي پيرمرد، خرس علاقه زيادي به او پيدا کرد؛ طوري که وقتي پيرمرد مي‌‌خوابيد خرس با يک دستمال مگس‌‌هاي اطراف او را مي‌‌پراند تا مزاحم خوابش نشوند. يک روز که پيرمرد خوابيده بود، چند مگس سمج روي صورت پيرمرد نشستند و از روي صورت پيرمرد  دور نمي شدند.خرس که ديد مگس‌‌ها بي‌‌خيال صورت پيرمرد نمي‌‌شوند ناراحت شد و با خودش گفت: «الان بلايي سرتون ميارم که ديگه دوست عزيز منو اذيت نکنين». پس نگاهي به اطراف کرد و چشمش به يک سنگ بزرگ افتاد، سنگ را برداشت و مگس‌‌ها را که روي صورت پيرمرد نشسته بودند نشانه گرفت. بعد هم سنگ را محکم کوبيد روي صورت پيرمرد تا مگس‌‌ها را تنبيه کند در حالي که صورت پيرمرد را داغان کرد.کم کم اين داستان تبديل به يک ضرب‌‌المثل شد و هر وقت کسي از سر محبت اما با ناداني موجب اذيت دوستش مي‌‌شود مي‌‌گويند دوستي‌‌اش مثل خاله خرسه است.

براي خواندن شعر، داستان و سرگرمي هاي جذاب بيشتر براي بچه هاي 4 تا 10 سال به سايت «آبنبات» سر بزنيد
Www.abnabaatiha.ir

.

.

.

.

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره