باشگاه خبرنگاران/ «انفال» معنى بهرهها و غنائم جنگ و ثروت هاى عمومى است. نام ديگر سوره انفال، «فاضحه» است.
انفال نام هشتمين سوره قرآن مجيد که از آيه اوّل اين سوره گرفته شده است. بعضى موضوعات مطرح شده در اين سوره عبارتند از: انفال و غنائم، صفات مؤمنان واقعى، داستان جنگ بدر، واقعه تاريخى شب هجرت رسول خدا (ص) از مکّه به مدينه، حکم اسيران جنگى، احکام جهاد، حکم خمس، خرافات مشرکان و راه شناخت منافقان و مبارزه با آنان. اين سوره ۷۵ آيه دارد و در مدينه نازل شده است.
در فضيلت اين سوره از پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم نقل شده است: هر کس سورههاي «انفال» و «توبه» را قرائت نمايد من شفاعت کننده و گواهي دهنده براي او، در روز قيامت خواهم بود، مبني بر اينکه او از نفاق به دور است و به تعداد همه مردان و زنان منافق در دنيا، به او ده حسنه داده ميشود و ده گناه از او پاک ميشود و ده درجه بالا برده ميشود و عرش و حاملان آن در ايام زندگي او در دنيا بر او درود ميفرستند.
امام جعفر صادق عليه السلام: هر کس سورههاي «انفال» و «توبه» را قرائت کند هرگز نفاق وارد قلب او نميشود و در زمره شيعيان از امر حسابرسي فراغت يابند.
ابي بن کعب از نبي اکرم صلي الله عليه و آله وسلم نقل کرده است:
که هر کس سوره انفال و توبه را بخواند روز قيامت من شفيع و گواه او خواهم بود او از نفاق بري است و به عدد هر منافقي در دنيا، ده حسنه به او داده ميشود و ده گناه از او برداشته ميشود و ده درجه بر درجاتش افزوده ميشود و عرش و حاملان آن در ايام زندگي برايش طلب رحمت ميکنند و روز قيامت از خوانهاي بهشت ميخورد تا مردم از حساب تمام شوند.
وَ اذْکُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِيلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِي الْأَرْضِ تَخافُونَ أَنْ يَتَخَطَّفَکُمُ النّاسُ فَآواکُمْ وَ أَيَّدَکُمْ بِنَصْرِهِ وَ رَزَقَکُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ «۲۶»
و به ياد آوريد زماني را که شما کم بوديد و در زمين (مکّه) مستضعف بوديد، ميترسيديد مردم (دشمنان) شما را بربايند، پس (خداوند در مدينه) پناهتان داد و با ياري خويش، شما را نيرومند کرد و از پاکيزهها به شما روزي داد، باشد که شما شکرگزاري کنيد.
نکته ها:
* «تخطف»، به معناي به سرعت گرفتن و ربودن است.
* مسلمانان مکّه قبل از هجرت پيامبر به مدينه، همواره مورد اذيّت و آزار و شکنجهي مشرکان بودند، لذا با سفارش و تدبير پيامبر به صورت فردي يا دسته جمعي به ديگر مناطق هجرت ميکردند؛ بعضي به حبشه، بعضي به يمن و طائف و برخي به شعب ابي طالب رفتند و پيوسته در ترس و اضطراب بودند و هنگامي که به مدينه مهاجرت کردند، هيچ خانه و کاشانهاي نداشتند و عدّهي بسياري از آنان جزو اصحاب صُفّه ودر مسجد پيامبر جاي گرفته بودند. انصار نيز در اوائل هجرت پيامبر به مدينه، در فقر و نداري و قحطي گرفتار بودند به حدّي که به دانهاي خرما بسنده ميکردند، به علاوه گرفتار اذيّت و آزار يهوديان نيز بودند.
امّا در اواخر بعثت، خداوند به مسلمانان مکنت و توانايي داد و به چنان قدرتي رسيدند که اهل ذمّه به آنان جزيه ميدادند و يا مشرکان همواره در ترس و اضطراب از کشته و اسيرشدن و به غلامي و کنيزي گرفته شدن توسط مسلمانان بودند و بعضي نيز با طوع و رغبت اموال خود را تقديم مسلمانان ميکردند. در اينجا خداوند ضعف و ناتواني آنان را يادآور ميشود تا شکرگزار قدرت و امنيّت بوجود آمده باشند.
پيام ها:
۱-يادآوري روزهاي ناتواني و روزهاي ياري خداوند، مايهي دور شدن از فتنه هاست. «وَ اتَّقُوا فِتْنَهً - وَ اذْکُرُوا»
۲-در ابتدا تعداد مسلمانان، بسيار کم بود. (کلمهي «قَلِيلٌ» به جاي «قَلِيلُونَ»، تأکيد بر کم بودن است)
۳-مسلمانان در مکّه تا پيش از هجرت به مدينه، دائماً ترس و دلهره داشتند.
«تَخافُونَ» (فعل مضارع، نشانهي استمرار است)
۴-در راه حقّ، از کمي نفرات وناتواني وآوارگي نهراسيم، «وَ اذْکُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِيلٌ» که ياري خداوند حتمي است. فَآواکُمْ وَ أَيَّدَکُمْ ...
۵-امنيّت «فَآواکُمْ»، توان رزمي و پيروزي «أَيَّدَکُمْ بِنَصْرِهِ» و بهبودي وضع اقتصادي «رَزَقَکُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ»، از نعمتهاي ويژهي الهي است.
۶-يادآوري روزهاي ضعف و مقايسهي آن با روزهاي پيروزي، مايهي شکرگزاري و عشق و توکّل به خداوند است. وَ اذْکُرُوا ... لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ
۷-در سايهي ايمان، خداوند به گروه اندکِ ضعيفِ هراسناک، عزّت و قدرت و مکنت ميبخشد. (کلّ آيه)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَخُونُوا اللّهَ وَ الرَّسُولَ وَ تَخُونُوا أَماناتِکُمْ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ «۲۷»اي کساني که ايمان آورده ايد! به خدا و پيامبر خيانت نکنيد که در اين صورت آگاهانه به امانتهاي خود خيانت کرده ايد.
نکته ها:
* در شأن نزول اين آيه آمده است:هنگامي که مسلمانان به فرمان پيامبر صلي الله عليه و آله، يهوديان بني قريظه را محاصره کردند، آنان پيشنهاد صلح وکوچ کردن به شام را دادند و پيامبر نپذيرفت و سعدبن معاذ را به داوري مأمور کرد. يکي از مسلمانان همراه او به نام «ابولبابه» که سابقه دوستي با آنان داشت، با اشاره به گلوي خود به آنان فهماند که در صورت پذيرش حکميّت سعدبن معاذ، همه کشته خواهيد شد، جبرئيل اين اشاره را به پيامبر صلي الله عليه و آله خبر داد.
ابولبابه شرمنده از اين خيانت، خود را به ستون مسجد پيامبر بست و هفت شبانه روز چيزي نخورد، سرانجام خداوند توبه اش را پذيرفت.
شأن نزول ديگري نيز بيان شده که در جنگ بدر، بعضي از مسلمانان نامهاي به ابوسفيان نوشتند و از نقشهي پيامبر صلي الله عليه و آله به او خبر دادند، ابوسفيان هم از مشرکان مکّه درخواست کمک کرد که هزار نفر براي جنگ بدر به راه افتادند.
* در فرهنگ قرآن، امانت مفهوم وسيعي دارد و تمام شئون زندگي سياسي، اجتماعي و اخلاقي را شامل ميشود از جمله:
الف:تمام نعمتهاي مادّي و معنوي مثل مکتب، قرآن، رهبر، فرزند وآب وخاک.
ب:اهل بيت پيامبر عليهم السلام.
ج:هم خودمان، امانت براي خويشتنيم، چنانکه در آيهي ديگر ميخوانيم: «أَنَّکُمْ کُنْتُمْ تَخْتانُونَ أَنْفُسَکُمْ» و هم جامعه براي ما.
د:انفال، غنائم، خمس، زکات و اموال عمومي. (بودن آيه در سوره انفال وغنائم جنگ بدر)
ه:امام باقر عليه السلام فرمود: «احکام دين، فرائض و واجبات الهي، امانت است».
و:حکومت ومسئوليّت؛ بنابراين نافرماني و ادا نکردن حقوق و وظايف خود در ارتباط با اين امانت ها، خيانت است، چنانکه ابن عبّاس ميگويد: «هرکس چيزي از برنامههاي اسلامي را ترک کند، يک نوع خيانتي به خدا و پيامبر مرتکب شده است». [۷۵]همان گونه که پيشي گرفتن ناصالحان بر صالحان در مسئوليّتهاي اجتماعي، خيانت به خدا و رسول و مسلمانان است.
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله فرمودند: «کسي که در امانت خيانت کند، منافق است، هرچند روزه بگيرد و نماز بخواند. امام صادق عليه السلام فرمودند:نماز و روزهي مردم شما را نفريبد، زيرا گاهي همهي آنها از روي عادت است. مردم را با راستگويي و اداي امانت امتحان کنيد و بشناسيد».
خيانت نکردن در امانت از وظايف و حقوق انساني است، بنابراين حتّي به امانت غير مسلمان هم نبايد خيانت کرد.
پيام ها:
۱-خيانت، با ايمان داشتن سازگار نيست. لازمهي ايمان، امانت داري است. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَخُونُوا»
۲-گاهي يک اشاره به سود دشمن، خيانت است. (با توجّه به شأن نزول اوّل)
۳-افشاي اسرار نظامي، خيانتي زشت است. (با توجّه به شأن نزول دوم)
۴-خيانت به پيامبر، خيانت به خداوند است. «لا تَخُونُوا اللّهَ وَ الرَّسُولَ» («لا تَخُونُوا» در مورد خدا وپيامبر با هم آمده، در مورد ساير مردم تکرار شده است.)
۵-خيانت به خدا و رسول، خيانت به خود است و زيان آن به خود انسان بازمي گردد. «لا تَخُونُوا اللّهَ وَ الرَّسُولَ وَ تَخُونُوا أَماناتِکُمْ» (طبق اين معني که با ظاهر آيه سازگار است، تقدير گرفتن کلمهي «لا» در «تَخُونُوا أَماناتِکُمْ»، نيازي نيست.)
۶-امانت مردم به منزلهي امانت خود ما و خيانت به آن خيانت به خودمان است.
لا تَخُونُوا ... تَخُونُوا أَماناتِکُمْ
۷-خيانت، فطرتاً زشت و محکوم است. «وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»
۸-خيانتهاي آگاهانه، خطرناک است. «وَ تَخُونُوا أَماناتِکُمْ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ» (هم به زشتي خيانت آگاهيد و هم پيامدهاي بد آن را ميدانيد)
وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَهٌ وَ أَنَّ اللّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ «۲۸»
و بدانيد که اموال و فرزندانتان آزمايشي (براي شما) هستند و البتّه نزد خداوند (براي کساني که از عهدهي آزمايش برآيند)، پاداشي بزرگ است.
نکته ها:
* محور بسياري از لغزشهاي انسان و ريشهي بسياري از گناهان از قبيل:معاملات حرام، احتکار، دروغ، کم فروشي، ترک انفاق، ندادن خمس وزکات، حرص و کارشکني و سوگندهاي دروغ و تضييع حقوق مردم، گريز از ميدان جنگ، ترک هجرت و جهاد و...، علاقه به مال و فرزند است. پس اينها عامل امتحان و لغزشند، آن گونه که ابولبابه را (آيه قبل) به لغزش کشيد و براي حفظ مال و فرزندان خود، به همکاري با دشمن وادار کرد.
* کساني که از مدينه به ابوسفيان خبر دادند که مسلمانان براي تصاحب کاروان تجارتي آنان نيرو بسيج کرده اند، از مهاجراني بودند که در مکّه مال و فرزندي داشتند.
* قرآن با تعبيرات مختلفي به فتنه بودن مال و فرزند و دل نبستن به آنها و امکان انحراف به واسطهي آنها هشدار داده است، از جمله:
الف:امکان شرکت شيطان در مال و فرزند انسان. «شارِکْهُمْ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ»
ب:افزون خواهي در مال و فرزند و آثار منفي آن. «تَکاثُرٌ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ»
ج:بازدارندگي فرزند و مال از ياد خدا. «لا تُلْهِکُمْ أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللّهِ»
د:نجات بخش نبودن اموال و اولاد در قيامت. «لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ»
* در آيه نکاتي به چشم ميخورد که نشان ميدهد آزمايش مال وفرزند بسيار سخت و جدّي و پيروز شدن در آن بسيار مهم است، اوّلاً:آيه با جملهي «وَ اعْلَمُوا» آغاز شده که هشدار است. ثانياً کلمهي «أَنَّما» نشان ميدهد که آزمايش با مال وفرزند، چون و چرا ندارد و حتمي است. ثالثاً خود مال وفرزند فتنه شمرده شده اند، نه آنکه وسيله آزمايش وفتنه باشند.
* علي عليه السلام فرمودند: «لا يقولنّ احدکم الّلهم انّي اعوذ بک من الفتنه لانّه ليس احد الاّ و هو مشتمل علي فتنه»، هيچ کس دوري از فتنه و آزمايش را نخواهد، زيرا همهي مردم بدون استثنا دچار آن ميشوند، بلکه دوري از لغزش و انحراف در آزمايشها را از خدا درخواست کند. آنگاه حضرت دربارهي علّت و فلسفهي امتحانهاي الهي فرمود: «تا راضي از ناراضي مشخص شود و عوامل سعادت و شقاوت هرکس در اعمال او مشخص گردد».
پيام ها:
۱-علاقهي افراطي به مال و فرزند، انسان را به خيانت ميکشد. لا تَخُونُوا ... وَ اعْلَمُوا ... و حتّي گاهي موجب دست برداشتن از اصول انساني و ديني (امانت و اداي امانت) ميشود. (با توجّه به شأن نزول آيه قبل)
۲-مال و فرزند ميتوانند دو دام فريبنده باشند. «أَنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَهٌ»
۳-توجّه به پاداش بزرگ الهي، از اسباب دل کندن از دنيا و ترک خيانت است.
«أَنَّ اللّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ»
۴-مال وفرزند با تمام جاذبههايي که دارند، در مقايسه با الطاف وپاداشهاي الهي ناچيز هستند. (در برابر «أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ»، عبارت «أَجْرٌ عَظِيمٌ» آمده است)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللّهَ يَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً وَ يُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَيِّئاتِکُمْ وَ يَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ «۲۹»اي کساني که ايمان آورده ايد! اگر تقواي الهي پيشه کنيد، خداوند برايتان فرقاني (قوّهي شناخت حقّ از باطلي) قرار ميدهد و بدي هايتان را از شما ميپوشاند و شما را ميآمرزد و خداوند صاحب فضل وبخشش بزرگ است.
نکته ها:
* وسيله و معيار شناخت حقّ از باطل متعدّد است، از جمله:
الف:انبيا و اولياي الهي؛ چنانکه پيامبر صلي الله عليه و آله را فاروق ناميدندويا در حديث ميخوانيم:
«مَن فارق عليّاً فقد فارق اللّه» هر کس علي عليه السلام را رها کند، خدا را رها کرده است.
ب:کتاب آسماني؛ که با عرضه امور به آن ميتوان حقّ را از باطل تشخيص داد.
ج:تقوا، زيرا طوفان غرائز و حبّ و بغضهاي همراه با بي تقوايي، مانع درک حقايق است.
د:عقل و خرد؛ که بدون آن نميتوان حتّي به سراغ وحي رفت.
فرقان و قدرت تشخيص حقّ از باطل، حکمت و بينشي خدادادي است که به اهل تقوا داده ميشود و به علم و سواد و معلومات وابسته نيست.
* به گفتهي تفسير کبير فخررازي، «تکفير سيّئات»، پرده پوشي در دنيا و مغفرت»، رهايي از قهر خدا در آخرت است و به نوشتهي تفسير نمونه، «تکفير»، محو آثار اجتماعي و رواني گناه و «مغفرت»، بخشايش نسبت به عذاب دوزخ است.
* کساني که تقوا داشته و تمايلات نفساني را کنار بگذارند، قوّهي تشخيص حقّ به آنها عطا ميشود. چنانکه در آيهي ديگري ميخوانيم: «اتَّقُوا اللّهَ وَ يُعَلِّمُکُمُ اللّهُ» از خدا پروا کنيد، خداوند شما را آگاه ميکند و به يادتان ميآورد. گويا روح همچون آينهاي است که تقوا غبار را از آن ميزدايد و نور حقّ در آن منعکس ميشود، چنانکه حضرت علي عليه السلام تقوا را دارو و درمان دل ها، نور و بينايي کوردليها و شفا و وسيلهي اصلاح قلب، تطهير جان، امنيّت ترسهاي دروني و روشن شدن تاريکيها ميداند، فانّ تقوي اللّه دواء داء قلوبکم و بصر عمي افئدتکم و شفاء مرض اجسادکم و صلاح فساد صدورکم و طهور دنس انفسکم و جلاء عشا ابصارکم و أمن فزع جأشکم و ضياء سواد ظلمتکم... و بر عکس، حرصها و طمعها سبب لغزش خردها ميشود، حضرت علي عليه السلام ميفرمايد: «اکثر مصارع العقول تحت بروق المطامع» بيشتر لغزشگاه خرد، زرق و برق طمعها ميباشد.
حقيقت سرايي است آراسته
هوا و هوس گرد بر خاسته
نبيني که هر جا که برخاست گرد
نبيند نظر، گرچه بيناست مرد
پيام ها:
۱-اگر تقوا داشته باشيم، در آزمايش مال و فرزند، خداوند ما را کمک ميکند که چگونه برخورد کنيم. أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَهٌ ... إِنْ تَتَّقُوا اللّهَ يَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً
۲-عملکرد انسان، در بينش او تأثير دارد. کسي که تقوا دارد، علاوه بر علم، فطرت، عقل و تجربه، خداوند بصيرت و شناخت ويژهاي به او ميدهد.
«فرقان» نکره آمده است تا نشان دهد که بصيرت خاصّي مراد است)
۳-تقوا، هم عامل شناخت صحيح، «فرقان» هم مايهي آبرو و حيثيّت اجتماعي، «يُکَفِّرْ عَنْکُمْ» و هم سبب مغفرت اخروي است. «يَغْفِرْ لَکُمْ»
۴-اعطاي بصيرت ويژه به پرهيزکاران و بخشايش گناهان آنان، تفضّلي از جانب خداوند است. يَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً ... وَ اللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ
ْنا ... أَوِ ائْتِنا ...
بازار