چطور/ انتخاب موضوع خوب گامي اساسي بهسوي اجراي يک سخنراني اثربخش است. هنگامي که داستاني تعريف ميکنيد، دوست داريد مخاطبتان علاقهمند و مشتاق باشد؛ پس موضوعي برميگزينيد که براي مخاطب گيرا باشد. همين موضوع براي سخنراني هم صادق است. هنگام انتخاب موضوع، مخاطبتان را در نظر بگيريد. از خودتان بپرسيد: چه موضوعي براي مخاطب جذاب خواهد بود؟
اگر مطمئن نيستيد که چه موضوعي برگزينيد، موارد زير را در نظر بگيريد:
رويدادهاي جاري (روزنامهها، رسانههاي ديگر)
تجربههاي شخصي
سرگرميهاي خودتان؛ آيا مخاطبتان شناختي از اصول اوليه يا اصطلاحات مخصوص سرگرمي شما دارد؟
کارتان؛ آيا موضوعاتي هست که شما در حين کارتان آموخته باشيد و براي افرادي که با حرفهي شما آشنا نيستند، مفيد باشد؟
کتابهايي که احتمالا اخيرا خواندهايد
ترفند اين است که تا جايي که ميتوانيد، به مخاطبي که شنوندهي شماست، نزديک باشيد.
زمينههاي تخصصتان
هنگام انتخاب موضوع، زمينههايي را که در آنها تخصص داريد، در نظر بگيريد.
بسياري از افراد در زمينههايي خاص، متخصص هستند. متخصصان، کساني هستند که دانشي جامع از چيزي دارند که اغلب افراد ندارند. تخصص زماني است که کسي دانش زيادي در حوزهاي مشخص دارد. دانشمندانِ موشکي متخصص هستند؛ و همينطور تحليلگراني که دربارهي فوتبال در تلويزيون سخن ميگويند. وقتي در پي انتخاب موضوعي براي سخنرانيتان هستيد، هر زمينهاي را که در آن تخصص داريد، در نظر بگيريد. انتظار نداشته باشيد که دربارهي موضوعي که از آن آگاهي اندکي داريد يا اصلا چيزي نميدانيد، روان و سليس سخن بگوييد. روانبودن سخنراني شما نسبتي مستقيم با دو شرط مهم دارد: دانشتان دربارهي آنچه قرار است بگوييد و آشنابودنتان با شيوهي گفتنِ آنچه که ميدانيد به مخاطب.
زمينهي تخصصي شما شايد موضوع خوبي باشد که دربارهاش سخنراني کنيد؛ چون از پيش با آن آشنايي داريد. يکي از مزيتهاي اين آشنايي اين است که زمان مربوط به پژوهش را کاهش ميدهد. در عوض، پژوهش اغلب با هدفِ اصلاح و غنيکردنِ تخصصتان و اطمينان از آشناييتان با مباحث پيرامون آن موضوع انجام خواهد شد.
با گزينشِ زمينهاي که دانشي تخصصي و حرفهاي دربارهاش داريد، احتمال اينکه سخنرانيتان به شکلي مؤثر به مخاطب منتقل شود، افزايش مييابد. براي مخاطب، شما مرجع موضوعي هستيد که دربارهاش سخن ميگوييد؛ پس برخورداري از دانش پيشين، به احتمال زياد تأثيرگذار است. سخنرانياي که به گسترهي تخصصيتان مربوط است، بر دانش گستردهي شما تکيه دارد و در اين حالت، شما آسانتر ميتوانيد نکات خاص موضوع را براي مخاطب توضيح دهيد.
زمينههاي مورد علاقهتان
زمان انتخاب موضوع، به زمينههايي بينديشيد که به آنها علاقهمند هستيد.
درحاليکه اغلب افراد در زمينههايي مشخص تخصص دارند و داراي دانش و مهارت بالايي هستند، معمولا زمينههايي وجود دارد که شايد چندان دربارهشان ندانند؛ اما به دانستنِ بيشتر مشتاق هستند. يک تمبر شايد شوقِ کلکسيونرشدن را در فردي برانگيزد؛ يا شايد دوستتان طيِ گفتوگويي، ايدهاي را به شما معرفي کرده است که برايتان جذاب است؛ اما زماني نداشتهايد که آن را به شکلي جامع بررسي کنيد. وقتي ميکوشيد تا موضوعي درست براي سخنرانيتان برگزينيد، هر زمينهاي را که به آن علاقهمند هستيد، در نظر بگيريد.
مزيتهاي بسياري براي جستوجو در زمينههاي موردعلاقه براي موضوع سخنرانيتان وجود دارد. وقتي دربارهي موضوعي کندوکاو ميکنيد، از علاقهي صِرف به شناختي خوب حرکت ميکنيد. از اين راه، مسير شما بازتابندهي مخاطبي است که شما با وي گفتوگو خواهيد کرد. هدف شما به عنوان سخنران، اين است که مخاطب را به موضوعِ سخنرانيتان علاقهمند کنيد و سپس در طول سخنراني، به آنها دربارهي موضوع اطلاعات بدهيد.
هنگام انتخاب موضوع، به زمينهاي بينديشيد که مورد علاقهتان است. سپس، از خودتان چند پرسش کنيد؛ مثلا «چرا به نظرم اين موضوع جالب است؟» و «دقيقا چه چيز، اين موضوع را برايم جذاب ميکند؟» حس کنجکاوي اوليه را دنبال کنيد و ببينيد که چطور ميتوانيد اين حسِ علاقه را در سخنرانيتان بازسازي کنيد تا مخاطبتان، به شيوهاي مشابهِ خودتان، به موضوع علاقهمند شود. سپس، بينديشيد که چطور ميتوانيد اين علاقه را با پژوهش در اين زمينه و آموختنِ بيشتر، غني کنيد. هدف سخنراني شما، هدايت مخاطب از همان مسيري است که خودتان پيشتر رفتهايد؛ يعني از اشتياقي با شناخت اندک بهسوي درکي آگاهانه.
طوفان فکري
طوفان فکري روشي است براي يافتن موضوع مناسب براي سخنراني.
شما زمينههاي تخصصتان را در نظر گرفتهايد. به زمينههاي مورد علاقهتان هم انديشيدهايد؛ ولي هنوز در تلاشيد تا موضوعي براي سخنرانيتان انتخاب کنيد. علاوه بر اين روشهاي انتخاب موضوع مناسب، طوفان فکري وسيلهاي مؤثر براي طرحِ موضوعات احتمالي سخنراني است.
به يک جلسهي طوفان فکري مانند آنچه قرار است در طول يک طوفان واقعي رخ دهد، بينديشيد. ايدهها را مانند باران ببينيد. طوفانهاي خوب سرشار از باران هستند و يک نشستِ طوفان فکريِ خوب بايد سرچشمهي ايدههاي فراواني باشد. جلسهي طوفان فکري، اگر بهخوبي مديريت شود، با يک رعدوبرقِ لحظهاي، موضوعِ شايستهاي را براي سخنرانيتان کشف ميکند.
هدف نشستِ طوفان فکري اين است که به خودتان اجازه دهيد شمار زيادي ايده را که معمولا در ارتباط با هدف خاصي هستند، توليد کنيد. هنگام طوفان فکري براي موضوعات سخنراني، بالاي کاغذ سفيدي بنويسيد: «سخنرانيام بايد دربارهي چه موضوعاتي باشد؟» سپس، زير اين پرسش، هر آنچه را که به ذهنتان خطور ميکند، طيِ مدتزماني مشخص، بنويسيد. بکوشيد براي اين پرسش، بيشترين پاسخهاي متفاوتي را که از ذهنتان ميگذرد، روي کاغذ ثبت کنيد.
طوفان فکري يکي از راههاي متعددي است که به شما کمک ميکند تا بهترين موضوع را براي سخنرانيتان پيدا و انتخاب کنيد. طوفان فکري، نسبت به ديگر روشهاي ايدهيابي، شما را با آرامش بيشتري به ايدهي پاياني ميرساند. از طوفان فکري، به عنوان راهي براي رسيدن به ايدههاي متفاوت براي موضوع بهره بگيريد. بکوشيد در طول طوفان فکريتان، ايدههاي موضوعيِ خلاقانهاي مطرح کنيد. موضوعي که بهخوبي انتخاب شده باشد، کليدي براي سخنراني موفق است.
نهاييکردن موضوع
پس از توليد ايدههاي گوناگون، زمان آن است تا موضوع را به بحثي محدود کنيد که مطمئن هستيد براي سخنرانيتان مناسب است.
پس از پژوهش و کندوکاو فراوان، موضوعي را انتخاب کردهايد. تبريک! حالا قسمت شيرين داستان از راه ميرسد: آن موضوع را قابلمديريت کرده و سخنرانيتان را پرورش دهيد. به کار مقدماتي، به عنوان تعيين هدفي عمومي فکر کنيد. اکنون هدف اين است که هدفتان را محدود کنيد و محورش را پيدا کنيد.
اگرچه رسيدن به اين تصميم گيري آسان نبوده است، تصميمگيري دربارهي موضوعي کلي، فقط شما را بهسوي پرورش يک سخنراني هدايت کرده است؛ و نه بهسوي پايان کار. براي نمونه، اگر تصميم بگيريد که موضوعتان دربارهي بسکتبال باشد، اين موضوع بسيار گسترده است. سخنرانيتان دربارهي تاريخچهي بسکتبال خواهد بود؟ يا دربارهي بازيکناني مشخص؟ يا قوانيني خاص؟ نهاييکردنِ موضوعتان، عبارت است از فرايند شناسايي موضوعات فرعي؛ اين موضوعات، پارامترهاي سخنرانيتان را شکل ميدهند. چنانکه اين پرسشها نشان ميدهند، انتخاب موضوعي کلي فقط گام نخست است؛ آنچه بايد انجام دهيد، شناسايي دامنهي ارتباطتان با موضوعِ سخنراني از طريق تقسيم آن به بخشهاي مهم است.
وقتي اقدام به محدودکردنِ حوزههاي مشخصِ موضوع کليتان ميکنيد، نکتهي مهم اين است که چقدر زمان براي سخنرانيتان داريد. هر چه زمانتان کمتر باشد، موضوع بايد محدودتر شود. اگر زمانتان کمي بيشتر است، شايد بتوانيد دامنهاي گستردهتر را پوشش دهيد. از محدوديتهاي زماني به نفع خودتان بهره بگيريد و دامنهي سخنرانيتان را باريکتر کنيد.
مشخصکردنِ دامنهي موضوع نه تنها نگارش سخنراني را آسانتر ميکند، بلکه احتمال انتقال مؤثرتر سخنانتان را به مخاطب افزايش ميدهد. پوشش دامنهاي محدود به شما اجازه ميدهد تا اطلاعات جزئيتري را در نظر بگيريد و موضوعتان را به شکلي جامعتر و عميقتر بيان کنيد. وقتي سخنرانيتان بر موضوعي خاص متمرکز است، مخاطب آسانتر ميتواند آن را دنبال کند و با توجه به هدف سخنرانيتان، آگاه يا متقاعد شود.
بازار