بازده/ ذهن ما، فارغ از سن و سالمان، گاه گاهي ما را لنگ خواهد گذاشت. چه در حال تلاش براي به ياد آوردن چيزي به سرعت باشيم، يا به ياد آوردن چيزي در دراز مدت، با لغزش حافظه يا کم حافظگي مواجه خواهيم شد. در اين نوشتار ۵ نکته درباره افزايش قدرت ذهن ، حافظه و هوش آمده است که دانستن آنها خالي از لطف نيست.
گاهي وقتي اطلاعات بيش از حدي را جذب ميکنيم، دچار چيزي ميشويم که به آن «اضافه بار حافظه» ميگويند، و همين باعث ميشود ذهنمان دچار نقصان شود، يا اينکه نتوانيم اطلاعات بيشتري را دريافت و درک کنيم. به همين خاطر است که معلمها عليه شتابزده مطالعه کردن در دقايق آخر براي امتحان موضع ميگيرند و هشدار مي دهند!
پس چطور قدرت ذهن را افزايش، حافظه را بهبود ببخشيم و باهوشتر شويم؟ ظرف يک دقيقه اين راز را برايتان برملا خواهم کرد.
۱. حقيقت ناخوشايند دربارهي مغز انسان
اگر به دنبال راههايي براي افزايش قدرت ذهن هستيد شايد بد نباشد مطلب زير را بدانيد:
حقيقت اين است که؛ ذهن ما انسانها هرگز براي حفظ کردن، ذخيره سازي و يادآوري هزاران هزار اطلاعات ساخته نشده است.
اگر به عصر حجر بر گرديم، ذهنمان براي پردازش محيط اطرافمان طراحي شده است و براي پيش بيني و انتظار خطر در اطرافمان. در آن زمان همه چيز به بقا مربوط ميشد: شکار کردن براي خوراک، يافتن پناهگاه و امنيت داشتن در برابر خطر و آسيب.
در گذر زمان با پيشرفتها و اکتشافات صورت گرفته، مغزهاي ما نيز توسعه پيدا کرد و به آنچه در اطرافمان بود خو گرفت. مقدار اطلاعاتي که در حال حاضر ما به آن دسترسي داريم در گذر سال ها به صورت تصاعدي افزايش يافته و رشد کرده است.
حالا و در عصر اطلاعات، هزينهي به دست آوردن دادههاي تازه آن قدر پايين است که درست به فاصلهي نوک انگشتانتان از شما فاصله دارد – تا به انفجار اطلاعاتي بينجامد!
از آنجايي که ما توانايي دسترسي به اطلاعات را در اندک زماني داريم، مقدار اطلاعاتي که مجبوريم پردازش کنيم مدام در حال افزايش است. همگام با پيشرفت فناوري، ماهم امروزه بايد کارهاي پيچيدهتري انجام دهيم، که نيازمند آن است تا به سرعت اطلاعات را از ذهنمان بازيابي کنيم.
اين روزها، مغزهاي ما کمتر اندامهاي حفظ بقا به حساب ميآيند و بيشتر ماشينهاي شناخت الگو هستند. آنها امروزه ملزم هستند مقادير زيادي از اطلاعات را پردازش کنند، تا تصميمهايي گرفته شود، و بين هزاران اطلاعات مختلف ارتباطهايي برقرار شود.
۲. چالش جديد مغز
با اين تغيير محدوديتهاي جديدي به مغزهايمان ميآيد. چون ظرفيت مغزمان را محدود کردهايم، ميزان اطلاعات آن قدر رشد ميکند که هر چيزي بدون نگهداري جدي و منسجم فقط از ذهنمان ميگذرد (اضافه بار اطلاعات)، و ما نميتوانيم بگوييم برايمان مفيد است يا نه.
ما با يک تعداد بيسابقهاي از کارها روبرو هستيم که روزانه بايد مديريتشان کنيم و انجام بدهيم – که نتيجهي آن اجبار به تقسيم انرژي ذهني بين امور مختلف در يک لحظه است.
وقتي از به ياد سپردن، تصميم گيري يا يادگيري مهارت جديد صحبت ميشود، کدام يک برايتان ارزشمندتر است؟ کدام مهارت را ترجيح ميدهيد ايجاد کنيد و بهبود ببخشيد؟
۳. چگونه مغزتان را ارتقاء بدهيد
اين همان جايي است که قصد دارم کمکتان کنم وضعيت مغزتان را ارتقاء و بهبود ببخشيد. بله، درست است!
درست مثل يک مشاور يا منشي شخصي، قصد دارم نشانتان بدهم چطور ميتوانيد قدرت مغزتان را تقويت کنيد و به مغزتان کمک کنيد بتواند تمام اطلاعاتي را که به ذهن شما روزانه وارد ميشود بدون زحمت و تقلا مرتب و دسته بندي کند.
به اين کمک بي نظير «مغز ديجيتال» ميگويند.
بر عکس مغز انسانها، کامپيوترها در ذخيره سازي اطلاعات بي نظير هستند. (به لطف پردازش ابري) آنها قابل اعتماد، دقيق و به شدت مفصل و با جزئيات هستند.
از منظر محاسباتي، حافظه شامل سه عنصر کليدي ميشود:
۱. ضبط کردن – ذخيرهي اطلاعات
۲. سازماندهي – بايگاني کردن به شيوهاي منطقي
۳. يادآوري – به خاطر آوردن آن به وقت ضرورت
مثل يک کامپيوتر، داشتن مغز ديجيتال به همان روش کارساز خواهد بود چون اين چارچوب حافظه نحوهي جريان اطلاعات به داخل و خارج از مغز را هدايت و کنترل ميکند.
۴. ايجاد فضا براي يادگيري و خلاقيت
بسياري از آدمها در عصر ديجيتال ذخيرهي اطلاعات را با يادگيري اشتباه ميگيرند.
يادگيري نيازمند تکرارهاي فاصله دار، به کار بستن مدلهاي آموزشي مختلف، و سپس به کار گيري آن مهارتها است. در صورتي که ذخيره کردن يعني اطلاعات را مثلا در يک «کتابخانه» نگهداري کنيد.
وقتي به يک کتابخانه ميريود، کتابي را قرض ميگيريد تا بخش اطلاعاتي مشخصي را از روي آن بيابيد. وقتي کارتان تمام شد، آن را سر جايش ميگذاريد. مغز ديجيتال، به کتابخانهي علم ودانش شخصي شما تبديل ميشود.
حالا که مغزتان از اجبار به ذخيرهي اطلاعات رها شده است، ميتواند بر جنبههاي حياتيتر مانند يادگيري، تصميم گيري، حل مسئله و استخراج معني از تمام اطلاعات ورودي تمرکز کند.
آيا اينکه کارها را بر يک مبناي روزانه انجام بدهيد برايتان بسيار آسانتر نخواهد بود؟ چه چيزي به پيش پا افتادگي خريدهاي خوار وبار باشد يا چيزي پيچيده مانند برنامهريزي براي آنچه در پروژهاي که انجام ميدهيد نياز داريد. مغز ديجيتالتان به شما کمک خواهد کرد بي زحمت و تقلا آن را سازماندهي کنيد.
اينجا در بازده، ما به شما ياد خواهيم داد چگونه يک سيستم ثبت، سازماندهي و يادآوري اطلاعات بدون زحمت و دردسر به راه بيندازيد. همچنين ياد ميگيريد چطور عادتي ايجاد کنيد که بر مغز ديجيتاليتان مثل طبيعت دوم، و همه به صورت مرحله به مرحله، تکيه داشته باشد.
۵. مغز ديجيتال براي همه (مهم نيست چند سالتان است)
مطمئن هستم بعضي از شما احتمالا سوال برايتان پيش آمده است که آيا اين روش براي شما هم واقعا کار ميکند. ممکن است در دههي ۵۰ يا ۶۰ سالگي زندگيتان حسابي سر حال باشيد و ديجيتالي شدن چيزي نباشد که احساس علاقه و نياز براي همگام شدن با آن داشته باشيد.
خب، خبر خوش آنکه داشتن مغز ديجيتالي فقط منحصرا براي عصر هزاره يا نسل نوجوان نيست. لايههاي بسياري در مغز ديجيتال وجود دارد، و چيز جالب آن است که مرتبا با پيشرفتهاي جديد در عرصهي فناوري به روز رساني ميشود.
پس خودتان مي توانيد انتخاب کنيد که چه مقدار از مغز ديجيتال را ميخواهيد در سبک زندگي کنونيتان جاي بدهيد و به کار ببنديد. وقتي صحبت از اتخاذ و به کار گيري مغز ديجيتال ميشود سن و سال هرگز مانع به حساب نميآيد!
بازار