جشن تولد خواهر و برادری در دورافتادهترین مدرسه همدان









فارس/ اهالی رسانه و مسئولان در دورافتادهترین روستای همدان گرد هم آمدند تا جشنی به یادماندنی برای کودکان روستای آبانبار برپا کنند؛ جشن تولد خواهر و برادری با رنگ و بوی دهه کرامت تا خنده از خوشه لبان کودکان آویزان شود.
«خواهر و برادری، باعث دلخوشی بچههای روستای آبانبار شدند»؛ جملهای که زیر لب زمزمه میشد و گوش به گوش میرسید. انگار نسیم، آرزوی مهر خواهر و برادر را به دوردستترین روستا در اطراف و اکناف دشت رسانده بود؛ دشتی یکدست سبز زیر سقف آبی آسمان.کرامات حضرتی است دیگر، دور باشی یا زیر سایه نگاهش، تفاوتی ندارد؛ مهر، سیال است از زمین تا آسمان هشتم. کرامتی که در قدمها و رقمهای آدمها از هر دست و هر قشر جاری میشود؛ از همانها که باید همه تن گوش شوی و دلت غنج برود و هوایی شود.به وقت هوایی شدن، فکرم را سایه زدم و جوی هزار زمزمه از مهر را با خود در سفر کلمات شریک کردم و پای سبزهزارهای دشت، دست در دست موجهای اسلیمیها و رواقها و صحنها، سفره دلخوشی باز کردم.
دلخوشی که به رسم هیئتی با روش و منش رسانهایها باب شده؛ انگار بنا کردند گرداگرد تولد حضرت معصومه و امام رضا، مهربانی از جنس حضرتی متبلور شود و اسباب خنده کودکانی در آغوش روستایی کمبرخوردار و کمجمعیت را فراهم کنند.این بار کرامت خواهر و برادری در معیت قلم و دوربین اهالی رسانه جاری میشود و همتی که آخرین روستای استان و آخرین کلاس درس ۹ نفره با کمترین امکانات را برمیگزیند؛ آن وقت است که از زیر پوست محرومیت، خنده از خوشه لبان کودکان آویزان و شوق با قهقهه به آسمانها میرسد.آن وقت است که هیئت اهالی رسانه آماده جشن تولد خواهر و برادری میشوند و مشتی شادی، قهقهه به میزان لازم، هدیه تا دلت بخواهد، شعر و سرود یک عالمه، قدری مهر و مودت، اندکی نمک دهه کرامت و عشق به اندازه سلیقه هر نفر روی میز کوچک کلاس چند نفره مدرسه بوعلی نقش میبندد.
به گمانم مدرسه بوعلی با قدمت چندین و چند ساله از سال ۱۳۴۲ تا همین دیروز و پریروز شاهد هر چه بوده، شاهد جشن خواهر و برادری آن هم از نوع حضرتی نبوده و این لابد رزق دهه کرامت است و معطر به حریم قدسی. عزم سرکشی و امیدآفرینی و دلجویی از کودکان مدرسه بوعلی دوش به دوش خرابههای روستا با اهالی رسانه بوده و برکتش از امام مهربانیها. برکتی که اسباب اجابت میشود؛ گاهگاهی طره بیرق حریم قدسی و دلهای شکسته و قدمهای مستأصل و دیگر وقت تصمیمی از جنس توجه و تفقد، ساز کوک برآورده شدن حاجات میشود.این بار هم تولد خانم فاطمهمعصومه و آقای امام رضا در کنار کودکانی که احتمالاً تا به حال جشن تولد حضرتی ندیده و زیر سایه خورشید، جرعهای خوشحالی ننوشیدهاند؛ دلچسب و دیدنی است.
جشن تولدی که گوشهای از دیار کهن همدان و در منطقه قهاوند و روستای آبانبار باعث شد کودکان بال و پر بگیرند و به کوی رفیق پر بگشایند؛ بعد بر فراز گنبد طلایی طوافکنان خنده کنند و شادی همنشین دلهای ساده و پرمهرشان شود. ناگفته نماند، در کنار اهالی دست به قلم و دوربین به دست، مدیرکل آموزش و پرورش هم حضور داشت و مهمان کلاس کوچک مدرسهای تقریباً مخروبه و چندپایه شد.
راستش حضور مدیرکل آموزش و پرورش کنار دانشآموزان دبستان بوعلی و جشن تولد حضرتی شانه به شانه رسانهایها ترکیبی است به برکت کرامت و از دل برآمده، همان ضریح دلهای راه دوری که آیه به آیه احساس امام رضایی دارند.
در روستایی خیلی دورتر از امام رضا(ع)، عطر مضجع شریف در سرها میپیچد و دلهای بزرگ و کوچک بیتاب و دستهای ملتمس راهی صحن و سرای آقا میشوند و زیر آسمان ابری روستا هوای طوس را استشمام میکنند و این یعنی رزق دههای پربرکت. به راستی که تفأل به چشمه خورشید خراسان و قرعه فال امسال دهه کرامت به دانشآموزان این گوشه از ایران امام رضا(ع) افتاد و بابی شد برای انتشار حال خوش.