تکاندهندهترین جنایتی که در مشهد رخ داد؛ پیرمردی سر پسر معتادش را متلاشی کرد!

خراسان/ سالها بود که در مرداب هولناک مواد افیونی دست و پا میزد و هر روز بیشتر از گذشته در توهم مواد مخدر صنعتی فرو میرفت تا جایی که مزاحمتها و تهدیدهایش برای خانواده آزاردهنده شده بود. چند سال قبل وقتی توهم خطرناک افکارش را تسخیر کرد ناگهان به سوی پدرش دوید تا او را به قتل برساند.
پدر که چهره ترسناک و شیطانی پسرش را دید، هراسان و سراسیمه به طبقه دوم ساختمان دوید اما پسر متوهم رهایش نمیکرد. پدر پیر فقط چند ثانیه تا «مرگ» فاصله داشت که در یک لحظه برای فرار از چنگ پسرش، خود را از طبقه دوم ساختمان به پایین پرت کرد و استخوان پاهایش شکست! اما جگرگوشهاش بود و نمیتوانست او را به حال خود رها کند. اعضای خانواده برای نجات او از «مرداب افیون» هر کاری میتوانستند انجام دادند، بهگونهای که ۷ باردر مرکز ترک اعتیاد بستریاش کردند، ولی همه این تلاشها بیفایده بود و او باز هم مصرف انواع مخدر صنعتی را از سر میگرفت.
آخرین بار حدود یک ماه قبل بود که «محمد» از مرکز ترک اعتیاد مرخص شد، ولی خیلی زود ابزار استعمال کمیکال و شیشه (نوعی مواد مخدر) را به دست گرفت و دوباره در لجنزار اعتیاد فرو رفت. توهمهای ترسناک باز هم به سراغش آمد تا جایی که دیگر خانوادهاش امنیت جانی نداشتند اما ماجرای این جنایت وحشتناک در اواخر شب دوشنبه هنگامی رقم خورد که پسر جوان ۲۷ ساله مشغول مصرف مواد مخدرشد. پدر و مادرش نیز در بیرون از منزل به سر میبردند تا اینکه زمان بازگشت آنها به خانه فرا رسید. وقتی مادر کلید در حیاط را درون قفل چرخاند و زوج کهنسال قدم به منزل گذاشتند، ناگهان دوباره با چهره ترسناک پسرشان روبرو شدند که به سمت آنها میآمد. جوان متوهم، مادرش را شناخت اما تصور کرد مردی که همراه مادرش قدم به درون حیاط گذاشته، غریبهای است که با مادرش همراه شده است. او در یک چشم برهم زدن گلوی پدر پیرش را گرفت تا او را خفه کند. پیرمرد ۷۷ ساله باز هم خود را در آستانه «مرگ» میدید به ناچار با فرزند جوانش درگیر شد. او زخم گلویش را فراموش کرد و در اثنای زد و خورد پسرش را که به خاطر مصرف مواد مخدرتعادلی نداشت، روی زمین انداخت و از شدن ترس و وحشتی که بر وجودش غلبه کرده بود، بلوک سیمانی بزرگ را بلند کرد و آن را محکم بر سر فرزندش کوبید. خون فواره زد ولی او دیگر حال خود را نمیفهمید و ضربات دیگر را نیز محکمتر فرود آورد، به گونهای که سر پسرش متلاشی شد. در همین حال با خونسردی در صحنه جنایت باقی ماند تا این که نیروهای کلانتری خلقآباد در جریان این حادثه تکاندهنده قرار گرفتند و مراتب را در دقایق اولیه بامداد روز گذشته به قاضی ویژه قتل عمد مشهد اطلاع دادند.
این تماس انتظامی اگر چه خواب را از چشمان مقام قضایی ربود اما با توجه به حساسیت این جنایت هولناک و جلوگیری از عواقب احتمالی، بیدرنگ دستورهای محرمانهای را برای بازداشت متهم یا متهمان و حفظ صحنه قتل صادر کرد و خود نیز در حالی به سوی روستای فرخد (معروف به قمصر خراسان) حرکت کرد که چتر سیاه شب بر فراز آسمان شهر گسترانیده شده بود.
خودروی حامل قاضی دکتر صادق صفری با سرعت در جاده روستایی خارج از شهر، اژدهای سیاه را از زیر چرخهایش عبور میداد تا اینکه بعد از طی کیلومترها بالاخره خودرو در خیابان شهید امیری روستای فرخد و مقابل منزلی متوقف شد که داخل باغی سرسبز با درختان میوه قرار داشت.
دقایقی بعد با حضور قاضی با تجربه شعبه ۲۵۵ داسرای عمومی وانقلاب و گروه جنایی پلیس آگاهی مشهد در حالی تحقیقات تخصصی درباره این ماجرای تکاندهنده شروع شد که دکتر شیخینژاد (پزشک قانونی) با معاینه جسد تشخیص داد حدود ۲ ساعت از مرگ جوان ۲۷ ساله میگذرد. بلوک سیمانی و سنگهای بزرگ خونآلود که در کنار جسد خودنمایی میکرد، حکایت از دلخراشترین جنایت خانوادگی داشت، چرا که سر جسد کاملا متلاشی شده بود.
مادر «محمد-ر» که او نیز چندان تأثری در چهرهاش دیده نمیشد، با ابراز ناراحتی و گلایههای شدید از رفتارهای خطرناک پسر معتادش، به قاضی ویژه قتل عمد گفت: از رفتارهای نامتعارف او خسته شده بودیم. پسرم با مصرف انواع مخدر صنعتی دچار توهم میشد تا این که بعد از ورود به خانه، پدرش را مرد غریبهای دید که با من قدم به منزل گذاشته است به همین دلیل هم به سوی پدرش حملهور شد که این حادثه رخ داد.
پیرمرد ۷۷ ساله متهم به قتل هم در حالی که چگونگی فرود آوردن ضربات مهلک بلوک سیمانی به سر فرزند جوانش را در حضور قاضی دکتر صادق صفری باز سازی میکرد، به مقام قضایی گفت: او از یک ماه قبل که از مرکز ترک اعتیاد مرخص شد مدام کمیکال مصرف میکرد، اما امروز گویی نوع دیگری از مواد مخدر را هم استعمال کرده بود. وقتی من و مادرش وارد باغ شدیم او در حالی که مرا مردی غریبه میدید، در حیاط را قفل کرد و گلویم را فشرد. من هم برای نجات جانم با او درگیر شدم و زمانی که تعادلش را از دست داد چند بار بلوک سیمانی را به سرش کوبیدم تا متلاشی شد!
تحقیقات بیشتر برای روشن شدن ابعاد دیگر این جنایت وحشتناک همزمان با بازداشت متهم به قتل در حالی ادامه یافت که بررسیهای تخصصی تا ۷ صبح روز گذشته به طول انجامید و قاضی صفری برای رسیدگی به دیگر پروندههای جنایی به طرف دادسرای مشهد حرکت کرد.