«بساز مدرسه» از رییس جمهور تا من و تو

ایرنا/ سمنان - ایرنا - پیوستن رئیسجمهور ایران، دکتر مسعود پزشکیان، به پویش ملی «به ساز مدرسه، بساز مدرسه» تنها یک حرکت نمادین نیست؛ نشانهای است از تغییری که میخواهد نگاه ما را از «انتظار داشتن از دولت» به «ساختن با هم» ببرد و باید منتظر بود و دید که چه کسانی به این تغییر نگاه میپیوندند.
به گزارش ایرنا، این پویش اگرچه از جنس عمران و سازه آغاز میشود، اما در بطن خود پیامی دارد که از سیاست تا اجتماع، از میزهای قدرت تا روستاهای فراموششده، امتداد مییابد؛ مدرسه نقطه شروع بازسازی ایران است.
در تاریخ ایران، همیشه مدرسه جایی بوده که رؤیاها زاده میشوند، از دل کلاسهای گلی در روستاهای سیستان و بلوچستان تا سالنهای بزرگ شهرهای مرکزی، «مدرسه» نه فقط بنا که نشانهای از امید بوده است.
امروز بیش از هفتهزار و پانصد مدرسه در ایران باید ساخته شود تا مدرسه به عنوان جایگاه امید ایرانیان به قله عدالت آموزشی برسد. پویش ملی «بهسازِ مدرسه» آمده تا بخشی از این بار را به دوش بکشد؛ پویشی که میخواهد با جمع آوری ۲ هزار میلیارد ریال سرمایه مردمی و دولتی، دیوارهای تازهای برای آینده بنا کند.
و اینبار، وقتی رییسجمهور کشور، مسعود پزشکیان، خود را در صف نخست این سازندگان قرار میدهد و حقوقکامل یک ماه و مبلغی از حقوقش به صورت هر ماه را به آن اختصاص میدهد، پرسش تازهای در ذهن جامعه شکل میگیرد: چه کسی به بهسازِ مدرسه؛ بساز مدرسه میپیوندد؟
پویش «به سازِ مدرسه؛ بساز مدرسه» در ظاهر حرکتی ساده برای تأمین منابع ساخت فضاهای آموزشی است؛ اما در لایههای پنهان خود حامل چند مفهوم بنیادین است که در فضای اجتماعی و سیاسی امروز ایران اهمیت مضاعف دارند.
بازتعریف مشارکت مردمی در توسعه
سالهاست که واژه «مشارکت» در ادبیات توسعه تکرار میشود، اما در عمل اغلب به حضور نمادین مردم در طرحها محدود مانده است، این پویش فرصتی است تا مشارکت به معنای واقعی احیا شود؛ یعنی مردم نه صرفا تماشاگر ساخت کشور، بلکه شریک واقعی آن باشند.
ساخت مدرسه یعنی ساخت آیندهای که همه در آن سهم دارند معلم، کارگر، سیاستمدار، خیّر، و حتی دانشآموزی که از رویای کلاس فردا انگیزه میگیرد.
عدالت آموزشی بهمثابه عدالت اجتماعی
عدالت آموزشی فقط داشتن دیوار و سقف نیست؛ اما بدون آن، هیچ سیاست عدالتمحوری معنا ندارد.
در کشوری با جغرافیای متنوع، هر دیوار تازهای که در نقطهای محروم بالا میرود، به معنای کمشدن فاصله فرصتهاست.
اگر پویش «بهسازِ مدرسه» بتواند حتی بخش کوچکی از نیاز هفتهزار و ۵۰۰ مدرسه را تامین کند، در واقع گامی در جهت کاستن از نابرابری تاریخی مناطق کشور برداشته است؛ اما شرط موفقیت این است که این پویش فقط به جمعآوری منابع ختم نشود.
شفافیت، پایش دقیق و تعیین اولویت مناطق نیازمند، باید در صدر برنامهها باشد تا در قالب این پویش ملی اعتماد اجتماعی پایدار بماند.
مسوولیت اجتماعی سیاستمداران
پیوستن رییسجمهور به این پویش، اگرچه اقدامی فردی است، معنای سیاسی عمیقی با خود دارد. در کشوری که مردم سالهاست از فاصله میان گفتار و رفتار سیاستمداران گلهمندند، چنین حرکتی میتواند اعتماد ازدسترفته را ترمیم کند؛ بهشرط آنکه تداوم یابد و الگویی برای سایر مدیران شود.
جامعه امروز از سیاستمداران تنها وعده نمیخواهد، بلکه انتظار دارد در میدان واقعی زندگی کنار مردم باشند؛ همانطور که پزشکیان، پزشک مناطق محروم، با اقدامی کوچک اما اثرگذار این پیام را منتقل کرده است که سیاست، اگر با انسانیت همراه نباشد، خشک و بیجان است.
خطرهای پیشِ رو
با همه این امیدها، پویشهایی از این دست اگر بدون نظام نظارتی و ارزیابی کارشناسی پیش بروند، به سرعت دچار فرسایش میشوند.
خطر اول، پراکندگی منابع است. وقتی کمکها بدون نقشه اولویتبندی صرف شوند، نتیجهاش ساختمانهایی نیمهتمام در نقاطی میشود که نیاز واقعی ندارند.
خطر دوم، فراموش شدن مرحله «تجهیز و نگهداری» است. مدرسهای که ساخته میشود اما نیمکت، معلم یا سامانه گرمایشی ندارد، نماد ناقص عدالت است.
خطر سوم، افتادن در دام تبلیغاتی است که بسیاری از پویشهای خوب را از درون تهی کرده است. اگر ساخت مدرسه تبدیل شود به صحنه نمایش چهرهها و شعارها، روح مشارکت مردمی به حاشیه میرود.
چگونه این پویش میتواند پایدار بماند؟
راهکارها روشن اما نیازمند ارادهاند: نقشه ملی اولویتبندی مناطق محروم تدوین شود تا هر ریال در جایی خرج شود که بیشترین تأثیر را دارد. سامانه شفاف رصد و گزارش عمومی فعال بماند زیرا مردم باید بتوانند ببینند کمکها دقیقا صرف کدام پروژه شده است.
مشارکت بخش خصوصی و دانشگاهها در طراحی، ساخت و تجهیز مدارس تشویق شود. تجربه جهانی نشان میدهد ترکیب دانش فنی و سرمایه اجتماعی بهترین نتیجه را با خود به همراه دارد. مسیری که در مقیاس جهانی سنجیده و آزمایش شده و کاربرد خود را به اثبات رسانده است.
ایجاد صندوق دائمی عدالت آموزشی تا پویش از شکل مقطعی خارج و به برنامهای ماندگار تبدیل شود. الگوسازی رفتاری از مسوولان؛ اگر مدیران سطوح مختلف کشور سهمی از درآمد خود را به مدرسهسازی اختصاص دهند، فرهنگ ساختن نهادینه میشود، نه مقطعی.
پویشی برای آزمایش همدلی ملی
در میانه چالشهای اقتصادی و سیاسی پویشهایی چون «بهسازِ مدرسه» شاید کوچک به نظر برسند، اما در واقع ریشه در همان نقطهای دارند که جامعه از آن دوباره زاده میشود؛ باور به ساختن، نه شکایت کرد.
مدرسه تنها ساختمانی برای یادگیری الفبا نیست؛ آزمایشگاه همدلی ملی است. هر دیواری که در نقطهای از ایران بالا میرود، دیوار بیاعتمادی در جایی دیگر فرومیریزد.
وقتی رییسجمهور، وزیر، کارمند، کارگر، و حتی دانشآموزی از پسانداز کوچک خود سهمی برای ساخت مدرسه میگذارد، جامعه به معنای واقعی کلمه در حال آموزش خود است؛ آموزشی برای ساختن ایرانی که از دل مدرسه آغاز میشود.
و باز همان پرسش آغازین تکرار میشود، نه از سر شعار، بلکه از سر نیاز و امید؛ چه کسی به سازِ مدرسه میپیوندد؟ و دست در دست او، در این مسیر گام برمیدارد؟
خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) استان سمنان