ظهور باشکوه پادشاه کوهستان در سپیدهدم خراسانشمالی

ایرنا/ بجنورد- ایرنا- هشت ماه تعقیب بیصدا، باد سرد و سکوت سنگین کوهستان، همگی برای ثبت ثانیهای کوتاه اما ماندگار در دل «سالوک» خراسان شمالی بود؛ لحظهای که پلنگ نر ایرانی بالاخره رخ نشان داد.
به گزارش ایرنا، باد سرد پاییزی از لابهلای درختان ارس سالوک عبور میکرد و مه نازکی روی دامنههای سنگلاخی نشسته بود؛ همان چشماندازی که برای بسیاری تنها یک منظره طبیعی است، اما برای «عباس رستگار»، عکاس و پژوهشگر خستگیناپذیر حیاتوحش، تبدیل به جهان کوچکی شده بود که هر روز در آن زندگی میکرد.
رستگار هشت ماه تمام با همین منظره بیدار شد، با همین باد قدم برداشت و با همین سکوت کوهستان خوابید؛ زیرا رویایی برای دیدن داشت؛ رویای ثبت تصویر یکی از باشکوهترین حیوانات ایران، پلنگ ایرانی.
سالوک، این پارک ملی پررمزوراز در شمال خراسان، جایی است که طبیعت هنوز ضرباهنگ خودش را دارد؛ شهری نشده، دستخورده نیست و هنوز در دل تاریکیاش حیواناتی نفس میکشند که روزی تنها در افسانهها شنیده میشدند و از میان همه این ساکنان خلوت کوهستان، پلنگ، این پادشاه کمپیدا، بزرگترین و کمگفتوگوترین چهره این زیستگاه است.
مسیر سخت، اما روشن
عباس ماهها در مسیرهای صعبالعبور سالوک رفت و آمد کرد؛ مسیرهایی که حتی نور آفتاب هم گاهی از عبورشان منصرف میشود.
برف، سرما، شبهای بیانتها و گرمای داغ تابستان، جزئی از این جستوجوی طولانی بودند. او بارها تا نیمهشب کنار چشمهها نشست، صدای خشخش بوتهها را شنید، ردها را پی گرفت و در دل خاموش طبیعت، خودش را با ریتم زیستگاه هماهنگ کرد.
در بسیاری از شبها، تنها صدایی که میشنید، زوزه باد بود. گاهی چشمهای درخشان روباهی در تاریکی دیده میشد و گاهی هم آهوی وحشی از میان بوتهها میگذشت، ولی پلنگ… پلنگ همیشه یک سایه دور بود؛ حاضر اما پنهان.
پلنگ؛ باشکوه و خاموش
کارشناسان میگویند که بزرگترین زیرگونه پلنگ دنیا در ایران زیست میکند و بخش قابل توجهی از آن در ارتفاعات خراسان شمالی پراکنده است.
این حیوان، همزمان که باشکوه و مقتدر است از انسان دوری میکند و به همین دلیل، مشاهده مستقیمش رخدادی کمیاب و گاه یکبار در عمر است.
در دل سالوک، هر صدایی ممکن است حضور چنین حیوانی را خبر دهد؛ خرد شدن سنگریزهها زیر پنجههایی که آرام و بیصدا حرکت میکنند، یا سایهای که در چند لحظه کوتاه میان بوتههای گون ناپدید میشود.
اما تصویر واضح؛ آن چیزی است که تنها با صبر و عشق به دست میآید.
لحظهای که زمان ایستاد
بعد از هشت ماه پیگیری، درست در یکی از صبحهایی که خورشید هنوز بهدرستی از پشت قلهها بالا نیامده بود، عباس در نقطهای کمانتظار، جنبشی آرام را میان صخرهها دید.
اول فکر کرد باز هم یکی از همان سایههای گریزپاست، اما چند ثانیه بعد، زیباترین صحنهای که میتوانست ببیند، رخ داد.
پلنگ نر سالوک، آرام و بیصدا از دل صخرهها بیرون آمد؛ قدرتمند در اوج شکوه با عضلاتی که زیر پوست طلاییخالدارش میلرزید.
پلنگ مکث کرد؛ انگار نگاهش را از دور به لنز دوربین دوخت. همان چند ثانیه کوتاه، عباس را از تمام سردیها، دشواریها و خستگیها عبور داد.
انگار تمام آن هشت ماه برای همین چند ثانیه طراحی شده بود؛ لحظهای کمنظیر که زمان در آن ایستاد و طبیعت چهره پنهان خود را آشکار کرد.
سکوت سنگین کوهستان ثبت این تصویر شکست و بخشی از زندگی پنهانی این گربهسان افسانهای، برای همیشه ماندگار شد.
چرا این لحظه اینقدر مهم است؟
این تصویر تنها یک عکس نیست؛ سندی است بر اینکه:
- سالو�� هنوز زنده است.
- طبیعت ایران هنوز از گونههای باشکوه حفاظت میکند.
- پلنگ ایرانی، با همه تهدیدها، هنوز در این سرزمین میجنگد و زنده میماند.
- مهمتر از همه، ارزش پاسداری از زیستگاهها را یادآوری میکند.
هر تصویر از یک پلنگ در ایران، یعنی یک امید تازه برای ادامه حیات گونهای که در معرض تهدید است. این عکس، توجه دوبارهای را به اهمیت پارک ملی سالوک جلب کرد؛ جایی که حضور چنین موجودی، نشان از سلامت اکوسیستم دارد.
طبیعت، هدیهای برای کسانی است که صبر میکنند و امروز، وقتی به عکس ثبتشده نگاه میکنیم، تنها یک پلنگ نمیبینیم؛ هشت ماه صبوری، عشق، وفاداری و سختکوشی را میبینیم.
لحظهای که نشان میدهد در دل طبیعت، زیباییهایی هست که فقط به عاشقانش روی میآورد و سالوک با آن درههای تاریک و قلههای بلندش، هنوز رازهایی دارد؛ رازهایی که با گذر زمان فراموششان میکنیم، مگر آنکه کسانی چون عباس رستگار، چراغی در دل این تاریکی روشن کنند.
















