آزادی قاتل ناپدری پس از ۱۶ سال

رکنا/ مرد جوان که 16 سال قبل ناپدري اش را به قتل رسانده بود با رضايت اولياي دم به زودي از زندان آزاد مي شود.
اين زنداني که اکنون 38 سال دارد، سالها قبل به اتهام قتل ناپدري 50 سالهاش دستگير و محاکمه شد.
وقتي پيمان در شعبه چهارم دادگاه کيفري استان تهران پاي ميز محاکمه ايستاد، اتهام قتل را قبول کرد و مدعي شد در يک درگيري ناپدري اش را هل داده و سرش به ديوار خورده است.
پسر جوان درباره انگيزه خود از اين قتل گفت: من بچه بودم که پدر و مادرم از هم جدا شدند و بعد از مدتي هم مادرم با رضا ازدواج کرد. او مرد بداخلاقي بود و از همان کودکي با من رابطه خوبي نداشت. وقتي خواهرها و برادرهاي ديگرم به دنيا آمدند، اين رابطه خيلي بدتر شد. او مادرم را هم خيلي کتک مي زد و من از اين ماجرا خيلي ناراحت بودم و غصه ميخوردم. وقتي بزرگتر شدم ديگر زورش به من نميرسيد؛ اما خواهر و برادرهايم را اذيت ميکرد. روز حادثه دوباره سر موضوعي با مادرم درگير شد و حمله کرد تا او را بزند؛ اما من که خيلي عصباني شده بودم به طرفش رفتم تا مانع کتک خوردن مادرم شوم بعد هم او را هل دادم که روي زمين افتاد و سرش به ديوار خورد.
وقتي اورژانس آمد و او را به بيمارستان بردند گفتند بر اثر ضربه مغزي جان باخته است. من و مادرم نميخواستيم واقعيت را بگوييم و گفتيم که او سرش گيج رفته و زمين خورده؛ اما پزشکي قانوني مشخص کرد که روي بدنش آثار درگيري داشته و او به قتل رسيده است، من هم به ناچار اعتراف کردم.
در ادامه جلسه دادگاه خواهر و برادر ناتني پيمان نسبت به او اعلام رضايت کردند؛ اما پدر و مادر مقتول خواهان قصاص پسر جوان شدند، همچنين رضا از همسر اولش نيز يک پسر داشت که او نيز براي قاتل پدرش درخواست قصاص کرد.
بدين ترتيب حکم قصاص پيمان صادر شد. با اين حال وقتي نوبت به اجراي حکم رسيد هيچ کدام از اولياي دم براي اجراي حکم حاضر نشدند و بعد از مدتي نيز پدر و مادر مقتول جان باختند و ورثه آنها نيز از اجراي حکم قصاص پيمان صرف نظر کردند.
بدين ترتيب فقط پسر بزرگ مقتول خواهان قصاص بود که وي نيز در جلسات صلح و سازشي که در دادگاه و دادسراي جنايي برگزار شد سرانجام راضي شد با دريافت ديه از قصاص گذشت کند؛ اما از آنجا که پيمان قادر به پرداخت ديه درخواستي نبود و پسر مقتول نيز بر دريافت ديه اصرار داشت، متهم همچنان در زندان ماند.
پيمان که با گذشت 16 سال از اين قتل بلاتکليف در زندان مانده بود دچار مشکلات روحي شديد و بيماريهاي سختي شد به نحوي که مسئولان واحد صلح و سازش با توجه به بيماري اين زنداني با پسر مقتول صحبت کردند تا او راضي شود ديه پدرش را قسطي دريافت کند. پيمان که توانايي پرداخت ديه را نداشت درخواست اعسار داد و بعد از بررسي، هيأت قضات شعبه 4 دادگاه کيفري استان تهران براي تصميمگيري در اين باره تشکيل جلسه دادند.
پيمان در اين جلسه به قضات گفت: من 16 سال از عمر و جوانيام را در زندان گذراندم. در اين سالها به بيماري هپاتيت و يک بيماري عفوني سخت مبتلا شدم که مرا دچار نقص عضو کرده است. امکان درمانم در زندان وجود ندارد، چراکه داروهايم در زندان نيست و شرايط براي اعزام من به بيمارستان هم سخت است. در زندان غذاي خوب نميتوانم بخورم و بدنم ضعيف شده است. من در اين سالها سلامتي و زندگيام را از دست دادم و حالا درخواست دارم آزادم کنيد تا بتوانم بيرون از زندان کار کنم و با کمک مادر و خواهر و برادرم هم سلامتيام را به دست بياورم و هم ديه را بدهم.
با پايان جلسه دادگاه، قضات شعبه چهار وارد شور شدند و در نهايت با پذيرش درخواست اعسار متهم و با توجه به سالهايي که او در زندان بوده است حکم بر آزادي پيمان صادر کردند.