دختر نوجوان سردشتی در آتش بخاری نفتی زنده زنده سوخت

رکنا/ دختر سردشتي هنگام ريختن نفت داخل چراغ، لباسش آتش گرفت و جان باخت.
دختر نوجواني که لباس کردي اش آتش گرفته بود. در کوچه ميدويد و فرياد ميکشيد. دود و آتش همه وجودش را گرفته بود. جانش ذره ذره ميسوخت، اما از هيچکس کاري ساخته نبود.
اين تکان دهندهترين بخش از حادثه تلخي است که چند روز قبل در يکي از روستاهاي سردشت اتفاق افتاد. در جريان آن دختري 17ساله هنگامي که قصد داشت داخل بخاري نفت بريزد لباسش آتش گرفت.
او بعد از دو روز تحمل جراحات ناشي از 90 درصد سوختگي، روي تخت بيمارستان براي هميشه آرام گرفت. اين دختر 17ساله کُرد به نام کويستان قازاني همراه خانوادهاش در روستاي گلينه در نزديکي شهر سردشت زندگي ميکرد.
وي فرزند بزرگ خانواده بود و خواهر و برادري کوچکتر از خودش هم داشت. صبح روز حادثه او وقتي از خواب بيدار شد تا دست و رويش را بشويد متوجه شد آب سرد است. با اينکه روستاي آنها در 6 کيلومتري سردشت قرار دارد، اما هنوز آب لولهکشي و گاز به آنجا نرسيده است. حتي مسير 600 متري جاده اصلي تا روستا هنوز خاکي است.
در اين روستا تنها وسيله گرمايشي بخاري نفتي است. آن روز کويستان سراغ آبگرمکن رفت و متوجه شد که سرد است و نفتِ چراغي که زير آن قرار داشت رو به اتمام است. سراغ ظرف نفت رفت تا مقداري از آن در مخزن چراغ بريزد؛ اما درست در همان لحظه بود که چراغ نفتي آتش گرفت و شعلههايش به دامن کردي کويستان سرايت کرد. در يک چشم به هم زدن لباسهاي دختر آتش گرفت. او که نميدانست براي نجات جانش چهکند در همان حال به طرف حياط دويد و از خانه بيرون رفت. او در کوچه ميدويد و فرياد ميکشيد.
در آن لحظات بادِ بيرحمي شروع به وزيدن کرده بود. هرچه دختر بيشتر تقلا ميکرد و ميدويد باد آتش را بيشتر شعلهور ميکرد. او در شرايطي که آتش هر لحظه بخشهاي بيشتري از بدنش را ميسوزاند، خودش را به خانه عمويش رساند.
جليل قازاني، پسرعموي کويستان درباره اين صحنه دلخراش ميگويد: ما در خانه بوديم که ناگهان ديديم يک نور قوي وارد خانه شد. باورکردني نبود؛ اما او کويستان بود که آتش گرفته بود و فرياد ميکشيد.
وي از شدت درد و سوزش بهخودش ميپيچيد تا اينکه پدرم او را در آغوش گرفت و روي زمين نگه داشت و با چند پتو توانستيم آتش را خاموش کنيم؛ اما ديگر دير شده و همه بدن دخترعمويم سوخته بود. با وجود اين او را به بيمارستان سردشت که فاصله زيادي با ما دارد رسانديم.
پسر عمومي دختر نوجوان ادامه ميدهد: در بيمارستان اعلام کردند که کويستان دچار 90 درصد سوختگي شده و ريهاش هم از بين رفته است. با وجود اين چون بيمارستان سردشت بخش سوختگي ندارد او را به اروميه منتقل کرديم؛ اما فايدهاي نداشت او پس از دو روز تحمل درد و رنج سوختگي روي تخت بيمارستان جانش را از دست داد و ما را عزادار کرد.
اين مرد در ادامه ميگويد: با مرگ کويستان نه تنها روستاي ما که همه سردشت عزادار شد. متأسفانه منطقه ما محروم است. نميدانيم دردمان را به چهکسي بگوييم. با اينکه ما در فاصله 6 کيلومتري سردشت هستيم، اما در همه اين سالها آب لوله کشي و گاز به خانههاي مان نرسيده و زمستان که ميشود به سختي ميتوانيم خانههاي مان را گرم کنيم. شايد اگر خانه ما و عمويم گاز داشت دخترعموي بيگناهم الان زنده بود و عمرش بيشتر از 17سال ميشد.