نظام بانکی ایران در آستانه دوران جدید

تعادل/طی چهار دهه گذشته اقتصاد ایران پیوسته با تغییرات و چالشهای متعدد روبهرو بوده است؛ از شوکهای ارزی و تحریمهای بینالمللی تا نوسانات شدید نقدینگی، کسری بودجه و رکودهای دورهای. در تمام این سالها، نظام بانکی یکی از اصلیترین ستونهای حفظ ثبات اقتصادی بوده، اما به همان میزان نیز تحت فشار ساختاری و عملیاتی قرار گرفته است.
طی چهار دهه گذشته اقتصاد ایران پیوسته با تغییرات و چالشهای متعدد روبهرو بوده است؛ از شوکهای ارزی و تحریمهای بینالمللی تا نوسانات شدید نقدینگی، کسری بودجه و رکودهای دورهای. در تمام این سالها، نظام بانکی یکی از اصلیترین ستونهای حفظ ثبات اقتصادی بوده، اما به همان میزان نیز تحت فشار ساختاری و عملیاتی قرار گرفته است.
آنچه امروز بر این فشارها افزوده، سرعت خیرهکننده تحولات فناورانه در جهان است؛ تحولاتی که ماهیت بانکداری سنتی را به چالش کشیده و انتظارات مشتریان و فعالان اقتصادی را کاملا دگرگون کرده است. این شرایط باعث شده حرکت به سمت فناوریهای نوین دیگر یک انتخاب اختیاری یا نمایشی نباشد، بلکه ضرورتی قطعی برای بقا، کارآمدی و ایفای نقش در اقتصاد ملی باشد. در ایران نیز بانکها ناگزیرند مسیری را طی کنند که سالهاست در بسیاری از کشورهای جهان طی شده است: تحول دیجیتال، نوسازی ساختارها، تقویت حکمرانی داده، ارتقاء امنیت سایبری، و بازتعریف مدل کسبوکار بانکی بر اساس اصول رقابتپذیری و مشتریمداری. متغیرهایی مانند حجم عظیم تراکنشهای روزانه، افزایش نیاز عمومی به پرداختهای غیرحضوری، گسترش خدمات آنلاین دولت، توسعه تجارت الکترونیک، و شکلگیری بازارهای نوظهور مثل داراییهای دیجیتال، فشار مضاعفی بر شبکه بانکی وارد کرده است و این شبکه باید خود را با این واقعیتها تطبیق دهد. حرکت به سمت بانکداری باز، پرداختهای هوشمند، هوش مصنوعی، زیرساختهای ابری و بلاکچین دیگر به تعارف یا شعار محدود نیست؛ این ابزارها پایههای اصلی بانکداری آیندهاند و اگر امروز برای استقرار آنها برنامهریزی نشود، فردا هزینههای سنگینی بر اقتصاد و مردم تحمیل خواهد شد.
شبکه بانکی ایران طی چند دهه اخیر نقش بیبدیلی در گردش پول، مدیریت نقدینگی، تأمین مالی بنگاهها و حتی حمایت از معیشت مردم ایفا کرده است.
در واقع اقتصاد ایران یک اقتصاد بانکمحور است و سهم بازار سرمایه یا ابزارهای مالی دیگر در مقایسه با بانکها همچنان محدود است. این ویژگی باعث میشود عملکرد بانکها مستقیماً بر رشد اقتصادی، اشتغال، ثبات قیمتی و حتی اعتماد عمومی تأثیر بگذارد.
بنابراین هرگونه تحول در این شبکه اثرات ملی خواهد داشت و مهمتر اینکه اگر چنین تحولی اتفاق نیفتد، بانکها نهتنها از تغییرات جهانی عقب میمانند، بلکه در پاسخ به نیازهای داخلی نیز ناکارآمد میشوند.
از این منظر، ضرورت حرکت به سمت فناوریهای نوین و بهرهگیری از ظرفیتهای دیجیتال، هم یک ضرورت اقتصادی است و هم یک ضرورت اجتماعی.
در چنین بستری، اجلاس «بازآفرینی نظام بانکی ایران در عصر پول هوشمند» برگزار شد و مباحث مطرحشده در آن نقشهراه روشنی برای آینده صنعت بانکداری ترسیم کرد. در این اجلاس کورش پرویزیان، رییس پژوهشکده پولی و بانکی بانک مرکزی، با تأکید بر اهمیت تابآوری دیجیتال و سرمایهگذاری مداوم در امنیت سایبری گفت که سیستم پرداخت کشور، به عنوان ستون فقرات گردش مالی، در برابر تهدیدات جدید باید بیش از گذشته مستحکم شود.
تجربه مختل شدن برخی خدمات پرداخت و حملات سایبری اخیر نشان داده که آسیبپذیری شبکه بانکی میتواند به سرعت خدمات مالی کل کشور را تحت تأثیر قرار دهد. پرویزیان توضیح داد که بیش از یک دهه است حملات موردی به بانکها، درگاهها و پلتفرمهای پرداخت ثبت شده و تنها راه کاهش اثر این حملات، سرمایهگذاری مستمر در امنیت دیجیتال است. او تأکید کرد این سرمایهگذاری باید ارزشآفرین باشد؛ یعنی تنها هزینهای برای دفاع نباشد، بلکه به افزایش کارایی عملیاتی، بهبود تجربه مشتری و ارتقاء کیفیت خدمات نیز منجر شود. پرویزیان نظام پرداخت را «قلب شبکه بانکی» نامید؛ قلبی که میلیونها تراکنش روزانه را بدون توقف مدیریت میکند.
از این منظر، هرگونه اختلال در این قلب میتواند به بحران اعتماد عمومی تبدیل شود. او همچنین مسیر آینده بانکداری را مبتنی بر سه ستون فناوری، رقابتپذیری و مشتریمداری دانست. به گفته او، فناوریهایی مانند بانکداری باز، هوش مصنوعی، بلاکچین، دفاتر توزیعشده و زیرساختهای ابری دیگر ابزارهایی لوکس نیستند بلکه جزو حیاتی زیرساختهای تحول بانکی محسوب میشوند.
این فناوریها در کنار هم میتوانند ساختار عملیات بانکی را شفافتر، سریعتر، امنتر و کارآمدتر کنند. در همین رویداد، محمد شیریجیان، معاون سیاستگذاری پولی بانک مرکزی، هشدار داد که بدون حکمرانی و سیاستگذاری دقیق، تحول دیجیتال میتواند آثار پیشبینینشدهای بر سیاست پولی و ثبات اقتصادی بگذارد.
او با اشاره به تحولات جهانی گفت آنچه در دنیا اهمیت یافته، خود فناوری نیست، بلکه چگونگی تنظیمگری و کنترل پیامدهای اقتصادی ناشی از این فناوریهاست. به گفته او، کشورهایی مانند امریکا و اعضای اتحادیه اروپا قوانین سختگیرانهای برای داراییهای دیجیتال وضع کردهاند تا از ریسکهای امنیتی، پولشویی، خروج سرمایه و تضعیف سیاست پولی جلوگیری کنند.
او افزود در ایران معمولا فناوری را نقطه آغاز میدانند و این رویکرد موجب غفلت از پیامدهای اقتصادی میشود؛ در حالی که تجربه جهانی تأکید میکند اصل موضوع، اقتصاد دیجیتال و ارزشآفرینی است نه جذابیت فناورانه.
شیریجیان توضیح داد که ارزهای دیجیتال بانک مرکزی میتوانند ساختار سیاستگذاری پولی را دگرگون کنند و حتی کارکرد ابزارهایی مانند نرخ بهره را تحت تأثیر قرار دهند. همچنین توکنایز کردن داراییها میتواند نقدشوندگی را بالا ببرد، ناترازی بانکها را کاهش دهد و مسیرهای جدیدی برای تأمین مالی ایجاد کند.
او گفت داراییهای توکنایزشده حتی میتوانند به وثیقه تبدیل شوند و این موضوع یکی از تغییرات بنیادین در نظام مالی آینده خواهد بود. شیریجیان همچنین به دو دستورالعمل جدید بانک مرکزی اشاره کرد که یکی برای سیاستگذاری رمزارز و دیگری برای نظارت بر کارگزاران رمزارز تدوین شده است.
او اعلام کرد بیش از پنجهزار کیفپول دیجیتال بانک مرکزی فعال شده و این طرح در فاز عملیاتی است.
در کنار این سخنان، علی ربیعی مشاور اجتماعی رییسجمهور نیز اگرچه در آن اجلاس حضور نداشت، اما در یک نشست تخصصی دیگر درباره اقتصاد دیجیتال زوایای دیگری از نقش فناوریهای نوین را تشریح کرد. ربیعی گفت اقتصاد دیجیتال همزمان میتواند نابرابری را کاهش یا افزایش دهد و این موضوع به سیاستگذاری اجتماعی دقیق وابسته است. به اعتقاد او، مهمترین مانع رشد اقتصاد دیجیتال در ایران نگاه امنیتی و تهدیدانگارانه است که سالها به توسعه این حوزه آسیب زده است.
ربیعی با اشاره به تجربه کشورهای دیگر گفت کسبوکارهای دیجیتال خرد یکی از موثرترین ابزارهای فقرزدایی هستند و میتوانند زنان، جوانان و ساکنان مناطق محروم را به درآمد پایدار برسانند.
او افزود مدلهای جدید اشتغال مبتنی بر اقتصاد دیجیتال با روحیه نسل جدید سازگار است زیرا بر استقلال، انعطافپذیری و منزلت فردی تأکید دارد. ربیعی همچنین تأکید کرد بدون سیاستگذاری هوشمند، شکاف مهارتی، ضعف زیرساختها، نبود بیمه و حمایت اجتماعی میتواند مسیر دیجیتالیشدن را محدود کند. به باور او اقتصاد دیجیتال فرصتی برای بازتعریف عدالت اجتماعی است، مشروط به اینکه «DNA اجتماعی» در ساختار آن لحاظ شود.
سخنان این سه مقام مهم تصویری چندلایه از آینده بانکداری ایران ارایه میدهد: آیندهای که در آن فناوری نقشی تعیینکننده دارد، اما موفقیت آن به کیفیت حکمرانی، سیاستگذاری و نگاه اجتماعی وابسته است. تحول دیجیتال تنها یک پروژه فنی نیست، بلکه بازطراحی ساختار قدرت، منابع مالی، مدلهای کسبوکار و حتی روابط اجتماعی است.
شبکه بانکی ایران باید نه فقط برای ارایه خدمات بهتر، بلکه برای ایفای نقش محوری در اقتصاد دیجیتال آماده شود. این امر مستلزم آن است که بانکها از تفکر سنتی فاصله بگیرند، به سمت نوآوری حرکت کنند، و امنیت را به بخشی از هویت سازمانی خود تبدیل کنند.
در جمعبندی باید گفت که آینده نظام بانکی ایران بدون پذیرش و درک عمیق فناوریهای نوین قابل تصور نیست. افزایش تابآوری در برابر تهدیدات سایبری، تقویت نظامهای پرداخت، توسعه زیرساختهای ابری، استفاده از بلاکچین در شفافسازی عملیات، بهرهگیری از هوش مصنوعی برای مدیریت ریسک، و حرکت به سمت بانکداری باز، همگی اجزای یک تحول ضروری هستند. اگر بانکها این مسیر را با برنامهریزی دقیق و همراه با حکمرانی مناسب طی کنند، بخش مالی کشور میتواند به یکی از پیشرانهای اصلی رشد اقتصادی تبدیل شود.
این تحول همچنین فرصتی برای گسترش عدالت مالی است. فناوری میتواند فاصله شهر و روستا، گروههای پردرآمد و کمدرآمد، و فعالان اقتصادی بزرگ و خرد را کاهش دهد.
ابزارهایی مانند پرداخت موبایلی، کیفپولهای دیجیتال، پلتفرمهای وامدهی آنلاین و داراییهای توکنایزشده میتوانند دسترسی گروههای محروم به خدمات مالی را افزایش دهند. بانکها اگر به این ابعاد اجتماعی توجه کنند، میتوانند نقش مهمی در فقرزدایی و توانمندسازی اقتصادی ایفا کنند؛ همانطور که تجربه کشورهایی مانند هند و کنیا نشان داده است.از منظر کلان نیز تحول دیجیتال میتواند کیفیت سیاستگذاری پولی را بهبود دهد.
نظارت برخط، تحلیل دادههای گسترده، شفافیت تراکنشها، و ابزارهای دیجیتالسازی پول، همگی به افزایش اثربخشی سیاستهای پولی منجر میشود. چنین تحولاتی میتواند به کاهش ناترازی بانکها، شفافیت بیشتر در جریان نقدینگی و کاهش فعالیتهای غیرمولد کمک کند. اینها همه لازمه ثبات اقتصادی است.
بهطور کلی، آینده نظام بانکی ایران در گرو سه کلیدواژه است: فناوری، حکمرانی و اعتماد. فناوری ابزار تحول است، حکمرانی جهت آن را تعیین میکند، و اعتماد مردم سرمایهای است که بدون آن هیچ شبکه بانکی نمیتواند پایدار بماند.
امروز زمان آن است که بانکها با واقعیتهای جدید روبهرو شوند و نقش خود را از یک نهاد سنتی به یک بازیگر مدرن، چابک و امنیتمحور تغییر دهند. اگر این مسیر با دقت و آیندهنگری طی شود، شبکه بانکی ایران میتواند نهتنها نیازهای امروز اقتصاد را پاسخ دهد بلکه در آینده نیز بخشی از موتور محرک توسعه ملی باشد.

















