به مناسبت هجدهمین سالگرد درگذشت پرویز یاحقی؛ شیرینپنجه و بیمانند
اعتماد/ هجده سال از آخرین باری که صدایش را شنیدم، گذشت؛ آن روز را کاملا به یاد دارم، به منزل مادربزرگم در خیابان حافظ چهارراه عزیزخان رفته بودم، زیر پل دوم حافظ که بورس لوازم صوتی بود. همان روزها بود که با استاد پرویز یاحقی تماس گرفته بودم که ببینم چند تا ام.دی بگیرم، چون مسترها را روی ام.دی ضبط میکردیم. گفت: «سه تا بگیر فعلا.» و این آخرین باری بود که صدایش را شنیدم.
یازدهم بهمن سالروز پرواز اسطورهای است که هر یک از نواختههایش مانند ستونهای تخت جمشید در تاریخ موسیقی ایران است. استاد عزیز و نازنینم استاد پرویز یاحقی که سرشت جوانی و زندگیام با او رقم خورد.
اثر «امید دل من کجایی» با صدای بنان، «چهار مضراب شور» قبل از آواز و اولین تکنوازیاش در گلهای ۱۶۲در دشتی و بالاخره برگ سبز ۳۶ با صدای ادیب خوانساری از آثار ماندگار یاحقی هستند. آقای یاحقی تعریف میکرد که مرحوم ادیب، غزل سعدی را «حسن تو دایم» خواند، زمانی که تمام شد آقای یاحقی پرسیده بود چرا «دائم» نخواندید و ادیب پاسخ داده بود که «پسرم، دایم فارسی و درست است نه دائم، چون همزه عربی است.» آقای یاحقی با چنین افرادی نشست و برخاست داشت که روی درست خواندن شعر و حتی واژهها حساس بودند.
مجموعه برنامههای آن سالها و صفحه «به یاد رضا» همه و همه الهام گرفته و وابسته به سبک استاد حسین یاحقی و استاد رضا محجوبی بود که در حقیقت شکلدهنده و چیدمان سبک اول مکتب پرویز یاحقی است. یاحقی ویولن را چنان نواخت که قبل و بعد از او ننواختند. بهرهمندی از سرچشمههای مختلف موسیقی از ویژگیها نواختنش بود. مکتب پرویز یاحقی بر سه سبک کاملا متفاوت استوار است: نواختنهای قوی و تازه، ابداع کوکهای فراوان و متنوع و در نهایت استفاده از ضربهای گوناگون و متنوع. ملاحت، شیرینی، قدرت و تکنیک جاری در نوازندگی، در تار و پود و روح ویولننوازی او بود. بسیاری در ایران ویولن نواختهاند ولی نواختن به شیوه پرویز یاحقی، همیشه چیز دیگری بوده و همیشه خواهد بود.
جالب است اینکه حتی وقتی بسیاری از ویلونیستهای همعصرش از او تقلید میکردند، نمیتوانستند جملهبندیهای او را به درستی تکرار و حسی از پنجههای قوی، چابک و شیرین او را منتقل کنند. نوازندگی و ارایه مطالب به سبک پرویز یاحقی به قدری جذاب، قدرتمند و دلنشین بوده است که نه تنها نوازندگان ویولن، بلکه نوازندگان سازهای دیگر هم تحت تاثیر او قرار گرفته و آن را مورد تقلید و تعقیب قرار دادهاند. به واقع پرویز یاحقی در نوازندگی ویولن صاحب مکتبی است اصیل و ریشهدار، سبکی که از سالهای ۱۳۳۰ به بعد به شیوهای انحصاری و مستقل بدل شد. بررسی و مطالعه دقیق این مطلب، سه دوره سبک کاملا متفاوت در هنر نوازندگی و آهنگسازی پرویز یاحقی را نشان میدهد. سبک اول بین سالهای ۱۳۳۵ تا 1344 شکل گرفته و دارای مختصات خاصی بود. اول، ارایه مطالب در قالب جملات ملودیک بسیار غنی. دوم، استفاده از آرشههای مختلف به ویژه تاکید بر آرشه کوتاه. سوم، توجه به تمام تکنیکها و مقدورات ساز ویولن. چهارم، استفاده از تحریرهای آوازی متکی به اصالت هنری گذشتگان موسیقی. پنجم، ساختن چهار مضرابها و آهنگهای دلنشین بر اساس گوشههای مهجور موسیقی ایران مانند شوشتری، بوسلیک و... (تصنیف بیداد زمان در بوسلیک نمونه مناسبی است از توانمندی و نبوغ کم نظیر استاد در این فن).
سبک دوم در سالهای بین ۱۳۴۴ تا 1360 با این مشخصاتی که در ادامه میآید: اول، ایجاد ضربهای متنوع و ساختن قطعات مختلف بر مبنای آن. دوم، ابداع کوکهای مختلف و جدید برای ویولن. سوم، بروز خلاقیت شگفتانگیز در ساخت قطعات و چهار مضرابهای بسیار پرقدرت، ریتمیک و سرشار از مطالب نو و غیرتکراری. (مثلا اگر در این دوره ۱۰۰ برنامه در دستگاه سهگاه اجرا شده باشد، تمامی مطالب و جملات متفاوت بوده و در هر کدام مطالبی نو و جدید ارایه شده است.) این ویژگی تقریبا در هر سه دوره نوازندگی استاد مشاهده میشود. چهارم، انتقال حالات احساسی خاص موسیقی ایرانی در نواختن گوشهها با ایجاد و استفاده از تکنیکهای منحصربهفرد، مانند ویبراسیونها، نالهها و کرشمههای مختلف و بسیار بجا. پنجم، استفاده صحیح و بجا از انواع پوزیسیونهای گوناگون ساز ویولن با توجه به الزامات موسیقی ایرانی و ویژگیهای خاص آن.
سبک سوم یاحقی هم از سالهای۱۳۶۰ به بعد شکل گرفته و متعلق به دوران اخیر است: اول، استفاده از آرشههای گوناگون به خصوص تاکید به آرشههای بلند و کشیده بر اساس تکنیک جهانی نوازندگی ویولن. دوم، نواختن آرشههای استیکاتوی بسیار ظریف با نوک آرشه که حالت رقص آرشه روی سیم را دارد و یکی از متعلقات و نوآوریهای سبک سوم است. سوم، توجه بیشتر به دستگاههای مهجور موسیقی مانند نوا و راست پنچگاه. چهارم، اجرای برنامه مرکبنوازی با مدگردی (مدلاسیون) زیبا و کامل که در راس آن استاد جلیل شهناز و استاد فرهنگ شریف و بعد استادان ابراهیم سلمکی، احمد عبادی، جواد معروفی و فضلاله توکل است. در حقیقت باید بگویم چه نواختهها و چه ساختههایش همه قصههای هزار و یک شب زندگی او از کودکی سختی که گذرانده بود تا اوج جوانی در سالهای 57 به علت فاصله گرفتن از رادیو تا انتهای زندگی او است.
پرویز یاحقی بسان مجنونی است که سالهای سال با نغمههای عاشقانهاش با سوز و حال بداههنوازیهای منحصربهفردش آنچنان حکایتها مثال گلستان ساز کرد که تا ابد افسانهساز تاریخ موسیقی ایران خواهد ماند.
با یک بیت شعر یادداشتم را به یاد استادم پایان میدهم: «گرچه افکندی زچشم خویش آسانم چو اشک/ یک دم ای آرام جان بنشین به دامانم چو اشک».