نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
سیاسی

رضا نصری: بهترین شکل مذاکره میان ایران و آمریکا، مذاکرات جامع است

منبع
انتخاب
بروزرسانی
رضا نصری: بهترین شکل مذاکره میان ایران و آمریکا، مذاکرات جامع است

انتخاب/ رضا نصری، تحلیلگر سیاست خارجی می‌گوید که دیپلماسی ابزاری برای کنترل و مدیریت تنش‌هاست، و در غیاب آن، گزینه‌ها به اقدامات تقابلی محدود می‌شوند. امروزه بسیاری از لابی‌ها و نیرو‌های ضدایرانی در آمریکا تلاش می‌کنند تا برخورد نظامی با ایران تنها گزینه باقی‌مانده روی میز تصمیم‌گیران واشنگتن باشد. به همین دلیل، روایتی را ساخته‌اند که ایران را کشوری تضعیف‌شده نشان می‌دهد که از سر استیصال به دنبال ساخت سلاح هسته‌ای است. این روایت به‌طور هدفمند در فضای داخلی آمریکا ترویج می‌شود تا چنین القا کنند که حمله به ایران هزینه زیادی نخواهد داشت، اما از وقوع یک تهدید بزرگ جلوگیری خواهد کرد.

این روز‌ها زمزمه شکل‌گیری مذاکرات جدید میان ایران و آمریکا بیش از قبل به گوش می‌رسد. اگرچه برخی مدعی‌اند که سفر پزشکیان به مسکو شدت این احتمال را کاهش می‌دهد اما برخی نیز مدعی‌اند که دیدار پوتین و پزشکیان جهت روشن کردن تکلیف‌های باقیمانده روی زمین سیاست خارجی شرق و غرب بود.

به جهت بررسی موضوع فوق، «انتخاب»؛ گفتگویی انجام داده با رضا نصری، تحلیلگر سیاست خارجی، که در ادامه مشروح آن را می‌خوانیم: 
در مذاکرات احتمالی پیش رو، مطالبات ایران و آمریکا تا چه حد با مذاکرات برجام تفاوت کرده؟ شکل ایده ال مذاکره از نظر ایران و آمریکا چیست؟ 
به نظرم بهترین شکل مذاکره میان ایران و آمریکا مذاکرات جامع است، البته با فرمول و طرحی که ایران ارائه می‌دهد. در واقع، طراحی مذاکرات میان ایران و آمریکا می‌تواند بر اساس تفکیک موضوعات اختلافی به سه دسته باشد: دسته اول، مسائلی که به دلیل تضاد‌های بنیادی دو نظام سیاسی غیرقابل مذاکره‌اند؛ دسته دوم، مسائلی که منافع مشترک کوتاه‌مدتی ایجاد می‌کنند و امکان همکاری بدون تبادل امتیاز وجود دارد؛ و دسته سوم، موضوعاتی که با تبادل امتیاز قابلیت توافق دارند. این طراحی می‌تواند به ایجاد یک چارچوب شفاف برای مدیریت تنش میان دو کشور کمک کند، به‌گونه‌ای که خطوط قرمز ایران نیز حفظ شود. 
در تبیین این طرح، همانطور که گفته شد، برخی مسائل میان ایران و آمریکا ذاتاً غیرقابل مذاکره هستند. برای مثال، ایران به‌دلیل اصول بنیادین خود هرگز اسرائیل را به رسمیت نخواهد شناخت، و آمریکا نیز به‌دلیل ماهیت نظام سیاسی‌اش هرگز از حمایت از اسرائیل دست نخواهد کشید. همچنین، ایران هیچ‌گاه امنیت و توان نظامی خود را معامله نمی‌کند و آمریکا نیز از سیاست سلطه‌طلبی خود عقب‌نشینی نخواهد کرد. بنابراین، در موضوعاتی که ریشه در ماهیت دو نظام سیاسی دارند، اساساً جای مذاکره وجود ندارد. 
در دسته دوم، مسائل قرار دارند که ایران و آمریکا – هرچند به دلایل متفاوت و حتی متضاد – در کوتاه‌مدت منافع مشترکی در آن‌ها دارند. برای مثال، ثبات عراق و افغانستان یا مهار تروریسم تکفیری برای هر دو کشور – هرچند از منظر‌های مختلف – اهمیت دارد. در این موارد، بدون نیاز به تبادل امتیاز می‌توان همکاری یا هماهنگی موردی ایجاد کرد به نحوی که از افزایش غیر ضروری تنش جلوگیری شود. دسته سوم شامل موضوعاتی است که امکان توافق بر سر آن‌ها از طریق تبادل امتیاز وجود دارد. به‌عنوان نمونه، ایران می‌تواند در ازای رفع نگرانی‌های آمریکا درباره برنامه هسته‌ای خود، امتیازات اقتصادی دریافت کند. این موضوعات می‌توانند با صورت‌بندی مطلوب ایران و شفافیت کامل روی میز مذاکره قرار گیرند، تفکیک آن‌ها با دقت انجام شود، و در چارچوب سیاست «مدیریت تنش»، هر جا که منافع ملی اقتضا کند، اقدامات لازم صورت گیرد. 

ایران در این دوره خود را برای تمامی سناریو‌ها آماده کرده و یا امکان شکست مذاکرات کماکان جدی است؟ 
طرحی که ارائه شد با این پیش‌فرض تدوین شده که در هر صورت، ایران اهداف و سیاست‌های کلان خود را مستقل از رابطه‌اش با آمریکا دنبال خواهد کرد. بدیهی است که مدیریت تنش با آمریکا و کاهش احتمالی فشار‌های اقتصادی، دستیابی به این اهداف را تسهیل خواهد کرد. با این حال، حتی در صورت شکست مذاکرات – ولو با چالش‌های بیشتر - ایران به حرکت در این مسیر ادامه خواهد داد. باید توجه داشت که هدف از هر نوع مذاکره با آمریکا، انعقاد «پیمان مودت» نیست! هدف صرفاً مدیریت تنش به گونه‌ایست که ایران بتواند با موانع فرسایشی کم‌تری اهداف کلان خود را دنبال کند و در شکل‌گیری نظم جدید، نقش مؤثرتری ایفا کند. 

موانع مذاکره در آمریکا و ایران چقدر جدی است و در کدام کشور این موانع جدی‌تر است؟ 
در آمریکا موانع متعددی علیه تعامل با ایران ایجاد شده است. لابی‌های اسرائیلی تأثیر قابل‌توجهی بر سیاست داخلی این کشور دارند و در برخی نهاد‌ها – مانند کنگره – نقشی برجسته در فرآیند تصمیم‌گیری و حتی تدوین برخی لوایح ایفا می‌کنند. این لابی‌ها با استفاده از ابزار‌هایی چون تأمین مالی کمپین‌های انتخاباتی، نفوذ در رسانه‌ها، و همچنین اعمال فشار بر سیاست‌مداران، توانسته‌اند سیاست‌های خصمانه علیه ایران را تا حدودی نهادینه کنند. افکار عمومی آمریکا نیز – علیرغم اینکه بعد از جنایات اسرائیل در غزه کمی متعادل‌تر شده – همچنان تحت تأثیر فضاسازی‌های منفی و تهدیدانگاری ایران است. در ایران، موانع بیشتر از جنس بدبینی تاریخی به آمریکاست. منتها این بدبینی به آمریکا به بدبینی به اصل «مذاکره» به عنوان یک ابزار سیاست خارجی سرایت کرده و موجب شده برخی حتی مذاکره با اروپا را مذموم بدانند. در واقع، این تصور رواج یافته که مذاکره به معنی تسلیم یا مشروعیت‌بخشی به طرف مقابل است و از این رو، آن را در برابر «مقاومت» قرار می‌دهند.

در حالی که خیلی وقت‌ها مذاکره می‌تواند، با مدیریت تنش و رفع برخی موانع، به عنوان ابزاری در خدمت سیاست‌های مقاومتی و اهداف بلندمدت آن – یعنی قوی شدن و توسعه کشور - به کار گرفته شود. برخلاف تصور عده‌ای، طرفداران مذاکره طرفدار برقراری رابطه با آمریکا یا آشتی با این کشور نیستند. آن‌ها صرفاً طرفدار استفاده از همه ابزار‌های موجود در جعبه ابزار سیاست خارجی برای رفع تهدیدات امنیتی و اقتصادی هستند. 

در صورت شکست مذاکرات، پلن جایگزین چه خواهد بود و آیا احتمال جنگ پس از شکست مذاکرات جدی است؟ 
دیپلماسی ابزاری برای کنترل و مدیریت تنش‌هاست، و در غیاب آن، گزینه‌ها به اقدامات تقابلی محدود می‌شوند. امروزه بسیاری از لابی‌ها و نیرو‌های ضدایرانی در آمریکا تلاش می‌کنند تا برخورد نظامی با ایران تنها گزینه باقی‌مانده روی میز تصمیم‌گیران واشنگتن باشد. به همین دلیل، روایتی را ساخته‌اند که ایران را کشوری تضعیف‌شده نشان می‌دهد که از سر استیصال به دنبال ساخت سلاح هسته‌ای است. این روایت به‌طور هدفمند در فضای داخلی آمریکا ترویج می‌شود تا چنین القا کنند که حمله به ایران هزینه زیادی نخواهد داشت، اما از وقوع یک تهدید بزرگ جلوگیری خواهد کرد. بسیاری از اندیشکده‌های متخاصم و نیرو‌های اپوزیسیون در آمریکا به این روایت ساختگی دامن می‌زنند تا دولت ترامپ را به اقدامات پیش‌دستانه علیه ایران ترغیب کنند. در نبود دیپلماسی سنتی و دیپلماسی عمومی، این روایت به تدریج در فضای سیاسی آمریکا غالب خواهد شد و ناگزیر زمینه را برای تشدید اقدامات خصمانه فراهم خواهد کرد. نیرو‌هایی که به این روایت دامن می‌زنند، به خوبی می‌دانند که فرایند تصمیم‌گیری در آمریکا الزاماً بر اساس محاسبه و عقل نیست، بلکه به شدت متأثر از روایتی است که بر فضای سیاسی و رسانه‌ای این کشور غالب شده است. معتقدم نباید در برابر این صحنه‌آرایی منفعل ماند. باید این فضا را شکست و منافع ملی کشور را از آن بیرون کشید. 

دیدار پزشکیان با پوتین را تا چه حد می‌توان یک پیام غیرمستقیم به آمریکا دانست؟ 
دیدار آقای دکتر پزشکیان با پوتین در چارچوب سیاستی است که در دوران انتخابات تحت عنوان «سیاست خارجی متوازن و متعادل» معرفی کرده بودند. امروز، آمریکا و کشور‌های غربی شاهد این واقعیت هستند که ایران گزینه‌های دیگری جز آن‌ها در اختیار دارد. 
 
مذاکرات پیش رو مستقیم و یا با حضور واسطه‌ها و غیرمستقیم خواهد بود؟ 
در مذاکرات غیر مستقیم، همواره واسطه‌ای وجود دارد که منافع خود را در فرایند گفت‌وگو لحاظ یا تحمیل می‌کند. حضور چنین واسطه‌ای مفنعت خاصی برای کشور ندارد. احساس نیاز به وجود چنین واسطه‌هایی از این تصور نشأت می‌گیرد که مذاکره مستقیم به معنای «مشروعیت‌بخشی» به طرف مقابل است

به پیج اینستاگرامی «آخرین خبر» بپیوندید
instagram.com/akharinkhabar

00:00/00:00

رضا نصری: بهترین شکل مذاکره میان ایران و آمریکا، مذاکرات جامع است

رضا نصری: بهترین شکل مذاکره میان ایران و آمریکا، مذاکرات جامع است
00:00
00:00
رضا نصری: بهترین شکل مذاکره میان ایران و آمریکا، مذاکرات جامع است
1 / 1
رضا نصری: بهترین شکل مذاکره میان ایران و آمریکا، مذاکرات جامع است
00:00
00:00
0 MB
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره