عارف :کسی نمیتواند رابطه من وخاتمی رابه هم بزند / شعاری می دهم که بتوانم عمل کنم /خاتمی تاکنون مرا از آمدن منع نکرده است
بروزرسانی
ايلنا / بخشهايي از گفت وگوي مثلث با محمد رضا عارف بدين شرح است:
*برخي از بنده تصور سياسي دارند. چندان مايل نيستم فقط از دريچه سياست شناخته شوم.در تصويري که از خودم دارم،خود را هميشه دانش آموز يا دانشجو مي دانم و هميشه به اين جايگاه افتخار کرده ام.از دوران نوجواني احساسم اين بود که اين جايگاه ارزشمند است بنابراين سعي کردم خوب درس بخوانم. در تمام طول تحصيلم - چه در ايران و چه خارج از کشور- شاگرد اول بودم. حتي در بهترين دانشگاه دنيا يعني استنفورد که PhD گرفتم، آنجا هم شاگرد اول بودم. به علت اينکه انگيزه معنوي داشتم، احساس مي کردم اجر خوب درس خواندن کمتر از نماز مستحبي خواندن يا ساير عبادات نيست
*سال ۸۴ ۱۳که از امور اجرايي فارغ شدم به همراه جمعي از برجستگان علمي و فناوران کشور بنياد "پيشبرد علم و فناوري" را- که يک NGO است- راه اندازي کرديم با اين نگاه که جهت گيري اصلي روي توسعه فناوري ها باشد، خوشبختانه گام هاي خوبي برداشتيم الان يک نشريه علمي-ترويجي به نام "نشاء علم" داريم، چهار پنج شماره منتشر شده است، جهت گيري هاي خوبي دارد. مجوزي هم براي راه اندازي يک دانشگاه از وزارت علوم گرفته ايم اما به دليل مشکلات مالي تاکنون نتوانسته ايم اين دانشگاه را راه اندازي کنيم.بناي هيات موسس اين است که يک دانشگاه کيفي و پژوهشي محور راه اندازي شود. اگر مشکل مالي حل شود انشاء الله دانشگاه را راه مي اندازيم.
* در طول اين ۳۴ سال بعد از انقلاب براي هيچ کاري کانديدا نشدم ولي وقتي مسئوليتي به بنده پيشنهاد مي شد و فکر مي کردم توانايي اجراي آن را دارم جواب منفي نمي دادم، بر همين اساس در شرايط فعلي کشور تکليف ميدانم که جلو بيايم.شرايط منطقه و کشور،برگزاري يک انتخابات پرشور با مشارکت حداکثري را براي ما الزامي مي کند.لذا همه افرادي که در خود توانايي اداره کشور را مي بينند بايد در اين حرکت ملي سهيم باشند و به صورتي مشارکت داشته باشند. تجربه ناموفق اجرايي در بخش هاي مختلف که کار کردم ندارم. مشکلات کشور را خوب مي شناسم و مي دانم کشور در بخش هاي مختلفي با مشکلات متعددي رو به رو است. بنابراين طرح موضوع را ضروري مي دانم اما براي خودم معيارهايي گذاشتم،از جمله اينکه اگر فضاي انتخاباتي بيانگر حضور پرشور مردم شد و امکانات لازم براي بيان نقطه نظرات و ارائه برنامه ها در اختيار قرار گرفت و در تحليل ها شانس بالايي براي پيروزي داشتم اعلام نامزدي کنم وگرنه همان کارهايي که از قبل انجام مي دادم را ادامه مي دهم.
*هنوز فضاي سياسي کشور بخصوص دانشگاه ها انتخاباتي نشده است.دانشگاه ها را با دوره هاي قبل مقايسه کنيد. الان بايد در دانشگاه يک شور بالاي انتخاباتي باشد، از دعواها و چالش هاي دانشجويي، حضور افراد و خبرگان، تحليل درباره اوضاع کشور،تحليل فضاي انتخابات و مسائل ديگر خبري نيست. بنابراين هنوز برداشتي روشن از انتخاباتي شدن فضاي کشور احساس نمي شود. من نگران هستم که فضا به سمت مشارکت حداکثري نرود و اين براي کشورنامطلوب است.
* هم اکنون فضاي دانشگاه ها انتخاباتي نيست، دانشجو و استاد انگيزه ندارند. نه تنها انگيزه ندارند بلکه احساس مي کنند حضورشان در صحنه هاي سياسي هزينه بردار است، برخوردهايي که ۲، ۳ سال اخير با دانشجو شد او را به سوي سردي و بي تفاوتي هدايت کرد از اين رو همه بايد کمک کنند تا فضا اصلاح شود. اين مهمترين رسالت رسانه ها است که کمک کنند فضاي دانشگاه ها و کشور انتخاباتي شود- البته فضاي کشور در ۲، ۳ ماه آخربطور طبيعي انتخاباتي مي شود- اما مکان هايي مثل دانشگاه که سهم بالايي در ايجاد انگيزه براي مشارکت مردم دارند بايد از هم اکنون در اين مسير قرار بگيرند.استمرار فضاي امنيتي و سرد بر دانشگاه ها و عدم مشارکت فعال دانشجو و استاد در اين امر مهم ملي به هيچوجه به صلاح کشور نيست.
*من بهرحال به جريان اصلاح طلب وابسته هستم. بنابراين فکر مي کنم براي اينکه قواعد بازي رعايت شود علي الاصول بايد با حمايت اين اردوگاه بيايم، منتها الان نمي خواهم بگويم که با چه برنامه اي اين کار را مي کنم.
*در کل تفکر اصلاح طلبي را قبول دارم که آقاي خاتمي آن را نمايندگي مي کرد و منجر به دوم خرداد ۷۶ شد.اصلاح طلبي در داخل نظام و براي پاسداري از ارزش ها و آرمان ها و اجراي کامل قانون اساسي.
*متأسفانه بعد از پيروزي يک جريان، تازه تسويه حساب ها شروع مي شود. اين مسئله حکايت از آن مي کند که ما به بلوغ سياسي نرسيده ايم و اخلاق انتخاباتي را رعايت نمي کنيم حال آنکه فراتر از آن ما در چارچوب يک نظام اسلامي مشغول کار هستيم. بنابراين بايد اخلاق اسلامي را رعايت کنيم و ويژگي هاي يک مسلمان متعهد را داشته باشيم.بايد بعد از انتخابات مسائل تمام شود همه وارد فاز رفاقت و همکاري شوند. متأسفانه فضاي دانشگاه هم همين طور است. دانشجو احساس مي کند در انتخابات سال ۸۸ تلاش کرده، وقت گذاشته و حتي نمره درسش به ديل عدم فرصت براي مطالعه بد شده اما بعد هزينه داده و بعضا با برخوردهاي انظباطي رو برو شده است، برخي از آنها مي گويند ديگر نمي آييم. براي چي هزينه بدهيم، اين رويگرداني به علت آن است که وقتي به يک کانديداي غير پيروز رأي داده، بعد از انتخابات با او تسويه حساب شده، اين بد است و بايد اصلاح شود. گاهي در گزينش ها سئوال مي شود که در انتخابات ۸۸ به چه کسي رأي داده ايد؟ اين کار خطرناکي است.به نظر من هر کس به کانديداي مورد تأييد شوراي نگهبان رأي داد بايد از وي تقدير شود و مورد سرزنش و عتاب و خطاب قرار نگيرد.
*شعاري مي دهم که بتوانم عمل کنم، منش من حتي در کارهاي علمي هميشه همين بوده، هرچي گفتم سعي کردم چند درصد بالاتر آن را اجرايي کنم، بايد شعاري داد و به مردم وعده اي داد که عملي شود و با عملي شدن آن مردم را نسبت آينده اميدوارتر و دلگرم تر کرد.حتما حل مشکل مردم بخصوص مشکل معيشت در شعارها در اولويت قرار مي گيردنبايد شعارهاي رأي آور دادو وعده کارهايي را دادکه روشن است به نتيجه نمي رسد و يا امکان اجرايي آن را نداريم.
*اولويت کشور در حال حاضر حل مشکلات اقتصادي است. در کنار اصلاح اقتصادي منزلت اجتماعي بسيار مهم است، وفاداري به آرمان هاي انقلاب و قانون اساسي جزء منش انتخاباتي بايد باشد. ما کسي را اصلاح طلب مي دانيم که نظام را قبول دارد و به آرمان هاي انقلاب وفادار است.
*گرفتاري ما اين است جريان حاکم به خصوص چون همه تريبون ها در اختيارش بوده هر تهمت و هر حرفي خواسته بر عليه جريان اصلاح طلب زده است. ما اصلاح طلبي را خط امام و پاي بندي به قانون اساسي و ارزش ها مي دانيم، برهمين اساس اگر کسي بگويد من اصلاح طلبهستم ولي دنبال براندازي باشد را اصلاح طلبنمي دانيم.اصلاح طلبان پيرو تفکر خط امام (ره) هستند، آقاي خاتمي اين تفکر را نمايندگي کرد و طي ۸ سال هم دستاورد ارزشمندي براي کشور داشت. هرکس اين تفکر را در چارچوب ارزش ها و قانون اساسي قبول دارد اصلاح طلب است.
*آقاي موسوي خوئيني ها جايگاه ويژه اي در بين اصلاح طلبان دارد. از چهره هاي شاخص قبل و بعد از انقلاب است وقتي ايشان در مسجد نياوران قبل از انقلاب نماز مي خواند به ايشان ارادت داشتم و گاهي در نماز جماعت ايشان شرکت مي کردم، البته هيچگاه با هم همکاري نزديک نداشتيم ولي بنا نيست که به محض اينکه يک عزيزي، بزرگي يا يک فردي نظري خلاف من بدهد با او برخورد کنيم. و عکس العمل نشان دهيم. گرفتاري کشور را ناشي از اين روش مي دانم که به محض اينکه کسي حرفي زد به او حمله شود.
*نقل قولي از من درباره آقاي خاتمي کردند به هيچ عنوان صحت نداشت. رابطه من و آقاي خاتمي هميشه بالاتر از رابطه ميان دو همشهري است. من از قبل انقلاب ارادت خاصي نسبت به آيت الله خاتمي (پدر آقاي خاتمي) داشتم چون ايشان را جزء روحانيون روشنفکر مي دانستم. البته بيش از دو بار قبل از انقلاب به ديدار موفق نشدم. در کل آيت الله خاتمي را دوست داشتم و بعد به پسر ايشان (محمدآقا) ارادت پيدا کردم. زماني که آقاي خاتمي وزير ارشاد بود من هم معاون وزير علوم بودم و طبعا همديگر را مي ديديم. آن زمان ارادتم به آقاي خاتمي بيشتر شد و کوچکترين مسئله اي بين ما تاکنون نبوده است. جلساتي با هم داريم و مرتب همديگر را مي بينيم. در زماني که آن صحبت در رسانه ها آمد، مشغله هاي من طوري بود که سه، چهار هفته اي اصلا همديگر را نديده بوديم. آن زمان اين نقل قول ها شد. کسي نمي تواند رابطه بين من و آقاي خاتمي را به هم بزند. ممکن است من و آقاي خاتمي در برخي مسائل اختلاف نظر داشته باشيم. اين طبيعي است. من براي اختلاف نظر ارزش قائلم چون حرکت ايجاد مي کند ولي اختلاف نظر هيچ ربطي به رفاقت و صميميت ندارد. بنابراين گاهي حرف هايي زده مي شود. نقل مي کنند هم ايشان به آن نقل قولها مي خندد و هم من و هيچ کدام از ما بنا نداريم حتي الامکان به اين قبيل صحبت هاي دروغ و دور از اخلاق اسلامي جواب دهيم مردم هم بداخلاقي ها و اخبار و شايعات کذب را باور نمي کنند.
*هنوز با هيچيک از بزرگان و بزرگواراني که طي ۳۰ سال گذشته مورد مشورت من قرار مي گرفتند براي نامزدي در انتخابات مشورت رسمي نداشته ام. قاعدتا بايد اين کار را بکنم ولي خودم هنوز به يکجمع بندي روشن نرسيد ه ام.
* احساس مي کنم هم اکنون در يک شرايط خاکستري حرکت مي کنم، اميدوارم شرايط کمي روشن تر شود که در اين صورت رايزني ها و مشورت ها را دنبال خواهم کرد.
*جريان اصلاحات جريان تک صدايي نيست و هرکسي نظر و صدايي دارد. در اين شرايط که محدوديت هاي مختلفاز جمله رسانه براي پوشش خبري شان دارند اگر بخواهند موفق شوند بايد به سمت اجماع بروند. فعلا اردوگاه رقيب اردوگاه به هم ريخته اي است. کانديداهاي مختلف در بخش هاي مختلف حاضرهستند و اين طبيعي است،براي اصلاح طلبان هم اين وضعيت در سال ۸۴ پيش آمد. به عبارت ديگر جرياني که در حاکميت است تعداد نامزدهاي بيشتري دارد. الان چون اصلاح طلبان در حاکميت نيستند به نظرم فرصت خوبي است تا روي يک سازوکار روشني به اجماع برسند، اگر آنها با يک نامزد بيايند شانس موفقيت را خواهند داشت. در ۸ سال گذشته مديريت کشور بصورت يکپارچه در اختيار اصولگرايان بود. البته اصولگرايان هم اکنون مي خواهند حساب خود را از دولت جدا کنند و اين امکان ندارد که بگويند دولت اصولگرا نبوده است. اصلاح طلبان طي ۸ سال گذشته کمترين انتقاد را به دولت به ويژه در چهار سال اول کردند، تمام تريبون ها با سياست هاي دولت همراهي کردند، اين کار خوبي بود و من آن را نفي نمي کنم.در عملکرد با مشکلاتي رو به رو شدند. اصلاح طلبان سال ۷۷ با نفت ۸ دلار کشور را اداره کردند. هزينه اي که ما براي تک نرخي کردن ارز داديم هزينه خيلي بالايي بود، سال ۸۰ که من در سازمان مديريت بودم بحث تک نرخي کردن ارز را با مرحوم آقاي دکتر نوربخش (خدا رحمتش کند) مطرح کرديم. او گفت؛ براي آنکه تک نرخي کردن پايدار بماند دولت بايد حدود ۶ ميليارد دلار براي ما تفاوت ال سي هاي بخش هاي دولتي و خصوصي هزينه کند و ما آن را ۲ سال در بودجه لحاظ کرديم و پرداختيم و ارز تک نرخي شد، از آن تاريخ به بعد مردم براي چند سال به جاي آنکه از بانک ارز بخرند از صرافي مي خريدند. حتي ارز در صرافي ها گاهي يکي، دو تومان ارزان تر بود.
* شرکت در انتخابات هم وظيفه و هم حق است.بنابراين بايد وظيفه مان را انجام دهيم. ضمن آنکه حق ما هم هست که اين کار را بکنيم. اصلاحات يکي از جريان هاي اصيل انقلاب است. شايد اصلاح طلبان در مقطعي براساس تشخيص خود براي انتخابات کانديدا معرفي نکنند اما حضور در صحنه انتخابات را يک ضرورت مي دانم البته بايد شرايط براي مشارکت همه گروه ها از جمله اصلاح طلبان فراهم شود، بخشي از اين نگراني را بايد جناح حاکم رفع کند. بايد تريبون هايي در اختيار اصلاح طلبان قرار بگيرد، با نگاهي به برنامه هاي تلويزيون و ساير رسانه هاي ملي مي توان قضاوت کردکه آيا براي کساني که در مظان کانديداتوري انتخابات رياست جمهوري هستند شرايط حضور يکسان است؟ با چه بهانه هايي در برنامه هاي مختلف به عده اي تريبون مي دهند؟ اين شرايط برابري نيست. حالا از شرايط برابري که بگذريم شرايط حداقلي بايد فراهم شود. در مورد يک گزينه هم همانطور که اشاره کردم رسيدن به اجماع زمينه پيروزي در انتخابات را هموارتر مي کند.
*معتقدم نظام ما، نظام شرط پذيري نيست و بايد طبق قانون جلو برويم. برهمين اساس شرط نمي گذارم ولي به هر حال اين ذهنيت و فضا بايد اصلاح شود چون اتهام زدن ها هيچ نتيجه و فايده اي در دراز مدت ندارد. نمي خواهيم ۴ سال حکومت کنيم بعد برويم کنار، معتقديم اين حکومت بايد به حکومت حضرت مهدي(عج) وصل شود. پس بايد به جاي ايجاد کدورت و تسويه حساب با نگاه مثبت کار کرد. يعني يک مقدار نگاهمان به آينده و حل مسائل باشد. شرط نمي گذاريم اما اميدواريم حل مسائل شامل کاهش کدرورت ها و حتي الامکانآزادي زندانيان سياسي باشد. برخي از اين زندانيان را من مي شناسم و افراد متدين و وفادار به آرمان ها و انقلاب هستند که ممکن است خطايي انجام داده باشند ولي بايد با نگاه به آينده و براي رسيدن به يک همدلي و همراهي همه نيروهاي وفادار به نظام و دلسوز براي پيشرفت و توسعه کشور و براي رسيدن به يک فضاي شاداب در انتخابات مسايل جاري بصورتي مطلوب حل و فصل گردد.اميدوارم انتخابات آينده پر شور برگزار شود.
*انتقاد آقاي خاتمي بعد از انتخابات۸۸ به جناح حاکم بود. وقتي روز بعد از انتخابات به معترضان و مردم خس و خاشاک لقب داده مي شود چه کار بايد کرد؟ و چه بايد گفت؟ من به دلايلي نخواستم به ميدان بيايم ولي آدم عذاب مي کشد از اينکه جريان پيروز به جاي آنکه تقدير کند از مردم و از رقباي شکست خورده دلجويي کند به آنها اين طور مي گويد حالا آقاي خاتمي و امثال ايشان چه موضعي بايد مي گرفتند؟
*خوشحال مي شوم که اصولگرايان بتوانند با ائتلاف و با حداقل کانديدا وارد صحنه رقابت شوند که سازوکار آن را خودشان تعريف مي کنند ولي تحليل ها اين است که اصولگرايان قرار نيست با هم کنار بيايند. درباره مثلثي که تشکيل شده هم خوشبيني وجود ندارد که تا آخر ادامه پيدا کند، غير از سه کانديدايي که در مثلث ياد شده قرار دارند افراد ديگري هم هستند. بالاخره آنها سازوکارهايي دارند و فعال هستند. همان طور که گفتم جريان سنتي اصولگرا فعال است، ائتلاف سه نفره بينابين عمل مي کند اميدوارم نظري که در مورد اصلاح طلبان براي اجماع دارم براي اصولگرايان هم رخ دهد، اگر دو جناح اصلي هر کدام يک نفر را معرفي کنند مردم در مقام انتخاب براساس برنامه اقدام خواهند کرد و انتخابات پرشور مي شود برخي از اصولگرايان تحليل شان اين است که طرفداران دولت ترجيح مي دهند تا تکثر کانديداها در انتخابات رياست جمهوري رخ دهد. چون در اين شرايط رقابت به دور دوم کشيده ميشود و چون امکانات رسانه و مالي و تشکيلاتي در اختيار دولت است در اين صورت شانس پيروزي کانديداي طرفدار دولت بيشتر مي شود.
*معتقدم روساي جمهور گذشته بايد در ميانجي گري ها و هدايت جريانات داخل و نمايندگيغير رسمي کشور در مجامع بين المللي نقش داشته باشند که اين جايگاه بالاتر و فراتر از رياست جمهوري است. زماني که نظام به مشکل مي خورد مثلا رابطه ايران با يک کشوري به سردي مي گرايد، اينها مي توانند نقش آفريني کننديادر داخل کشور بين نهادهاي مختلف ميانجي گري کنند و در حقيقت نقش راهبري کلان و آشتي جويانه در کشور و انتقال تجربيات گذشته و... براي آنان قايل هستم.
*اگردولت وحدت ملي اتفاق بيفتد خيلي خوب است اما به هيچ وجه عملي نمي دانم. من بحثم دولت ائتلافي ۵۱ درصدي است که عملي باشد. واقعا بين دلسوزان اصلاح طلب و اصولگراي انقلاب اختلافي در اصول وجود ندارد بلکه تفاوت در تاکتيک ها و روش ها است.بنابراين اگر تفاهم بيش از ۵۰ درصد را مبنا قرار دهيم عملي است و مي تواند به دولت وحدت ملي هم ختم شود.
*در تمام عمرم يک کلمه دروغ نگفته ام و ياد نگرفته ام وارد بازي باخت شوم. من همه بازيهايي که در آن شرکت کردم بازي برد-برد بوده،يعني اگر آقاي خاتمي و ديگران بگويند بيا اما تحليلم اين باشد که اگربيايم به هر دليلي رأي نمي آورم، نمي آيم.ضمن آنکه آقاي خاتمي در اين زمينه با من تاکنونصحبت نکرده و قطعا مرا از آمدن منعنکرده است چون اصولا ايشان آدم منفي باف و منفي گويي نيست.
*هنوز با هيچ مقام رسمي در هيچ سطحي از حاکميت درباره انتخابات صحبتي نکرد ه ام و اين را با صراحت مي گويم.
*دولت من دولت شايسته سالار است. برجسته ترين ها بايددر آن حضور داشته باشند. همانطور که در مديريتدستگاه هاي اجرايي تحت مسئوليتم اين رويکرد را اجرا کردم.