نماد آخرین خبر

برگزاری نخستین رویداد ملی صنایع خلاق؛ ضرورت تغییر نگرش و توجه به ظرفیت‌های صنایع فرهنگی

منبع
آخرين خبر
بروزرسانی
برگزاری نخستین رویداد ملی صنایع خلاق؛ ضرورت تغییر نگرش و توجه به ظرفیت‌های صنایع فرهنگی

آخرین خبر/ رویداد ملی صنایع خلاق برگزار شد

آغاز با تأکید بر «تغییر نگاه به اقتصاد»

رویداد ملی صنایع خلاق، در روزهای چهاردهم و پانزدهم آبان‌ماه، به همت مؤسسه کمک به توسعه فرهنگ و هنر و با همکاری جمعی از فعالان صنایع فرهنگی، پژوهشی و بخش خصوصی در سالن همایش‌های بین‌المللی رایزن تهران برگزار شد. این رویداد دو روزه با هدف تبیین جایگاه اقتصاد خلاق در توسعه ملی و ایجاد گفت‌وگویی میان دولت، مجلس، دانشگاه و فعالان اقتصادی، میزبان هشت پنل تخصصی در محورهایی چون اقتصاد خلاق، تأمین مالی نوآورانه، حکمرانی و مالکیت فکری، فناوری‌های نوین، هنر الگوریتمی و نوآوری اجتماعی بود. در این نشست‌ها، مدیران دولتی، کارآفرینان، اساتید دانشگاه، و صاحبان کسب‌وکارهای خلاق، دیدگاه‌های خود را درباره چالش‌ها و فرصت‌های این حوزه بیان کردند و بر لزوم بازتعریف رابطه میان فرهنگ، فناوری و اقتصاد تأکید شد.

سیدصادق پژمان، مدیرعامل مؤسسه کمک به توسعه فرهنگ و هنر، از ضرورت تحول نگاه کلان به صنایع خلاق سخن گفت و تأکید کرد که این حوزه، «محرک اصلی اقتصاد دانش‌بنیان» در آینده ایران خواهد بود. او در سخنانی شفاف اظهار داشت:
«اقتصاد ایران هنوز بر مدار فولاد، سیمان و پتروشیمی تنظیم شده است؛ یعنی بر پایه سرمایه‌برترین مدل‌های صنعتی. در حالی که جهان به سمت اقتصاد انسان‌پایه و ایده‌پایه حرکت کرده است. ما منابع طبیعی‌مان را مصرف کرده‌ایم، اما هنوز یاد نگرفته‌ایم از خلاقیت انسان ایرانی بهره ببریم.»

پژمان افزود که صنایع خلاق در جهان بیش از سه درصد از تولید ناخالص جهانی و نزدیک به شش درصد از اشتغال را تأمین می‌کنند، اما در ایران هنوز جایگاه روشنی در نظام تصمیم‌گیری ندارند. او هشدار داد: «وقتی خبرنگاری از من می‌پرسد صنایع خلاق چیست، یعنی هنوز این مفهوم وارد زبان سیاست‌گذار نشده است. اگر دیر بجنبیم، نه‌تنها بازار اقتصادی بلکه سرمایه فرهنگی‌مان را هم از دست خواهیم داد.»

برندینگ خلاقانه: ساختن روایت‌های خاص در دنیای صنایع خلاق

در آغاز پنل اول روز نخست، رضا مهدوی، استراتژیست برند و مدیرعامل آژانس خلاقیت مهدوی، بحث را با این سوال شروع کرد: چرا باید برند ساخت؟ 
او تأکید کرد که کیفیت تولید دیگر تمایز نمی‌آفریند، زیرا امروز در سراسر جهان، تولید در سطوح مختلف کیفی ممکن است. آنچه تمایز می‌سازد، کیفیت ادراکی در ذهن مخاطب است.
وی گفت در روزگار حاضر، «ارزش» نه از جنس ملموس، بلکه حاصل انگاره‌های ذهنی مخاطب است؛ انگاره‌ای که در قالب برند تجلی پیدا می‌کند. به گفته او، بازاری که تنها بر قیمت رقابت کند، در مسیر نزول قرار دارد، چون با کاهش سود، توان نوآوری و ثروت‌آفرینی را از دست می‌دهد و اقتصاد از درون تهی می‌شود.
مهدوی در ادامه افزود که برند دیگر به معنای «شهرت» یا «لوگو» نیست، بلکه فرآیندی زنده و مداوم است که باید در طول زمان زیسته شود. او گفت: «برندسازی پروژه نیست، بلکه یک فرآیند ذهنی زیستی است که باید استمرار داشته باشد و از ذهن مدیران ارشد آغاز شود. اگر مدیران برند را دارایی نامشهود ندانند، همه‌چیز در سطحی صوری و کتابی باقی می‌ماند.»
در ادامه، ماکان مهرپویا، فعال حوزه تبلیغات با نقدی تند به فضای برندینگ داخلی گفت در ایران برند را با سابقه‌ی خانوادگی یا طول عمر کسب‌وکار اشتباه گرفته‌اند. به گفته او، بسیاری از کسب‌وکارها تنها با تکیه بر روایت‌های موروثی خود را «برند قدیمی» می‌نامند و به جای ساختن روایت مستقل برای برندشان، به بازگویی داستان حجره پدربزرگ اکتفا می‌کنند.
مهرپویا افزود که برند باید قصه‌ی خود را داشته باشد، نه صرفاً تاریخچه‌ی کسب‌وکار مؤسس. او با اشاره به نمونه‌هایی از کشورهای دیگر گفت: «در امارات، برندها حتی تاریخ می‌خرند تا برای خود هویت بسازند؛ اما در ایران، ما اغلب قصه‌هایی می‌سازیم که نچسب و متناقض‌اند. نتیجه‌اش محتوایی است که فقط ظاهر تبلیغ دارد، بی‌آنکه تصویری منسجم از برند بسازد.»

سپس، صفا صیرفی، مشاور برند و عضو دیگر پنل، گفت خلاقیت زمانی ارزش دارد که با استراتژی همراه شود. به گفته او، «خلاقیت بدون استراتژی هنر است، اما خلاقیت با استراتژی تبلیغ است.» صیرفی تأکید کرد که در تبلیغات، خلاقیت به‌عنوان ابزار فروش در خدمت هدف تجاری قرار می‌گیرد و نباید از این واقعیت گریخت. او گفت: «در اتاق فکر، مدیر خلاق الزاماً فرد خلاق نیست، بلکه کسی است که بتواند ذهن‌های خلاق را در چارچوب استراتژی هدایت کند. درخت خلاقیت اگر بی‌جهت رشد کند، سایه می‌افکند ولی میوه نمی‌دهد.»
صیرفی در ادامه با اشاره به دیدگاه‌های اسکات گالووی در زمینه برندینگ گفت اپل و آیفون نیاز بقا را تحریک می‌کنند، نه نیاز لوکس‌گرایی. او گفت: «آیفون با خلاقیتی حساب‌شده، حس برتری را در ناخودآگاه کاربران فعال می‌کند. این برتری‌جویی، همان غریزه بقاست. انسان محصولی را انتخاب می‌کند که احساس کند با آن برتر و در نتیجه ماندگارتر می‌شود.» او افزود برندهایی مانند اپل یا محصولات لوکس، از پایین‌ترین سطح نیازهای مازلو برای بقا بهره می‌گیرند، اما با زبانی خلاقانه آن را در سطحی والا بازنمایی می‌کنند.
علی رزاقی بهار، مدیرعامل هلدینگ تبلیغات و رسانه «رسان ایران»، در سخنان خود گفت بسیاری از شرکت‌ها در ایران برندینگ را دکوراتیو می‌بینند و نه یک الزام ساختاری. وی افزود: «برند برای فروش است نه برای تزئین. ما نمی‌توانیم برند را نابود کنیم و اسمش را خلاقیت بگذاریم. خلاقیت باید در خدمت فروش بیشتر باشد.»
رزاقی تأکید کرد که درک برند زمانی معنا دارد که مخاطب بدون توجه به جزئیات فنی یا قیمت، تنها با شنیدن نام آن احساس ارزش کند. او برای نمونه از اپل، بنز و برند ایرانی «درسا» یاد کرد و گفت: «درسا توانسته با خلق روایت‌هایی بومی، از زنان جنوبی تا صنایع دستی تبریز، میان حس تعلق و حس اصالت پلی بزند. در چنین حالتی، برند دیگر تخفیف نمی‌دهد، بلکه معنا می‌فروشد.»
در میانه پنل، صدرا شریعت‌مداری، فعال حوزه تبلیغات، گفت ریشه‌ جذابیت علوم انسانی در پارادوکس‌هاست، و برندینگ در ذات خود در خدمت سرمایه‌داری است؛ در حالی‌که خلاقیت لزوماً به فروش منتهی نمی‌شود. او گفت: «وقتی صنعت و خلاقیت را کنار هم می‌گذاریم، در واقع دو مفهوم انتزاعی را ترکیب می‌کنیم که ذاتاً متفاوت‌اند. خلاقیت برای آینده است، نه برای فروش امروز.»

شریعتمداری با اشاره به تاریخچه هنر در فلورانس و نقش خاندان مدیچی افزود که خلاقیتِ آزاد زمانی معنا دارد که در خدمت سرمایه نباشد. او گفت: «برندینگ در نظام سرمایه‌داری انسان را هدایت می‌کند تا بیشتر مصرف کند. اما خلاقیت راستین، ممکن است سود ندهد، ولی به درک و آگاهی بشر می‌افزاید.»

صنایع خلاق، تامین مالی نوآورانه: افق های جدید برای آینده

پنل دوم با مدیریت سید مهدی سادات حیاتشاهی، مدیرعامل صندوق پژوهش صنایع خلاق، و با حضور مهدی مومنی (مدیرعامل ازکی وام) و مصطفی اکوان (مدیرعامل صندوق پژوهش و فناوری سپهر) برگزار شد؛ گفت‌وگویی تحلیلی که از نقد ساختارهای بانکی آغاز شد و تا ایده‌های خلاقانه‌ای چون tokenization دارایی‌های معنوی ادامه یافت.

مهدی مومنی، در ابتدای بحث، تصویری روشن از بن‌بست‌های تأمین مالی در فضای فرهنگی و هنری کشور ارائه کرد. او با اشاره به اینکه «صنایع خلاق بدون سرمایه رشد نمی‌کنند»، گفت مشکل اصلی، نبود زیرساخت‌های حقوقی و درک ناکافی از ارزش دارایی‌های نامشهود است.
به گفته او، قوانین مالیاتی و بانکی هنوز «دارایی فکری» را به رسمیت نمی‌شناسند؛ بنابراین نه می‌توان از آن به‌عنوان وثیقه استفاده کرد و نه در ترازنامه شرکت‌ها سرمایه‌گذاری محسوب می‌شود. این وضعیت باعث شده بسیاری از فعالان این حوزه حتی در مرحله جذب سرمایه اولیه، از دایره رسمی اقتصاد حذف شوند.
مومنی توضیح داد که بخش عمده سرمایه‌گذاران ایرانی همچنان با ذهنیت صنعتی به بازار نگاه می‌کنند: «در بورس، در بانک‌ها، در هلدینگ‌های بزرگ، هنوز ذهن‌ها روی فولاد و پتروشیمی قفل است. حوزه خدمات و خلاقیت اساساً درک نشده است.»
او افزود: «ما هنوز برای یک استودیو انیمیشن یا یک تیم بازی‌سازی همان مقرراتی را داریم که برای کارخانه سیمان داریم. نتیجه‌اش این است که سرمایه‌گذار به‌جای ریسک‌پذیری، دنبال ضمانت‌نامه بانکی می‌گردد.»

در ادامه بحث، مصطفی اکوان از زاویه‌ای نهادی‌تر به مسئله نگاه کرد. او توضیح داد: «صندوق‌های پژوهش و فناوری مثل بانک‌ها عمل نمی‌کنند، اما منابعشان محدود است و قوانین بالادستی اجازه نمی‌دهد متناسب با ویژگی صنایع خلاق عمل کنند.»
اکوان با اشاره به اینکه صندوق سپهر تاکنون چند ابزار تأمین مالی را بومی‌سازی کرده، افزود: «ما پلتفرم تأمین مالی جمعی سپینو را طراحی کردیم، مجوز صندوق جسورانه گرفتیم، اما واقعیت این است که اقتصاد کلان ما با قواعد این ابزارها سازگار نیست.»
به گفته وی، در جهان چهار مدل اصلی تأمین مالی جمعی وجود دارد: مبتنی بر اهدا، پاداش، سهام و بدهی. اما در ایران فقط نوع بدهی فعال است، آن‌هم با نرخ‌های سنگین ۴۰ تا ۶۰ درصدی. اکوان توضیح داد: «هیچ فیلم‌ساز یا طراح بازی‌ای نمی‌تواند با وام ۵۰ درصدی پروژه خلاقانه بسازد. این پول برای او سم است، نه سرمایه.»
اکوان معتقد است صنایع خلاق همان‌قدر که در محتوا نوآورند، در ابزارهای مالی نیز باید خلاق باشند. او گفت: «ما سعی می‌کنیم ابزارهایی را که برای صنایع دانش‌بنیان طراحی شده، بدون تغییر برای حوزه خلاق استفاده کنیم. نتیجه‌اش می‌شود تناقض. مثلاً می‌خواهیم انیمیشن را با همان شاخص‌هایی بسنجیم که نانوتکنولوژی را می‌سنجیم. نمی‌شود.»
او پیشنهاد کرد برای هر زیربخش، از جمله انیمیشن، گیم و اسباب‌بازی، مدل تأمین مالی اختصاصی طراحی شود. نمونه‌ای که او ذکر کرد، ایجاد «صندوق مجازی انیمیشن» است که با عاملیت صندوق سپهر، از استودیوهای کوچک حمایت کند و سرمایه‌گذاران را مستقیم به تولیدکنندگان متصل سازد.
اکوان افزود: «هدف ما در این صندوق کسب سود فوری نیست؛ هدف، ساخت اکوسیستم است. اگر بتوانیم استودیوهای شهرستانی را به کمپانی‌های پخش وصل کنیم، خودبه‌خود گردش سرمایه ایجاد می‌شود.»

در ادامه، مومنی به تفاوت بنیادی صنایع خلاق با سایر حوزه‌ها اشاره کرد: «مخاطب صنایع خلاق مردم‌اند، نه بازارهای صنعتی. وقتی مردم با انیمیشن، موسیقی، بازی و مد زندگی می‌کنند، چرا نباید بتوانند با سرمایه‌های خردشان در آن شریک شوند؟»
او تأکید کرد که ساختار فعلی قوانین، چنین امکانی را نمی‌دهد. رگولاتور در همه موارد با «ذهنیت پدرسالارانه» وارد می‌شود و گمان می‌کند مردم صلاح خود را نمی‌دانند. «در حالی‌که منِ شهروند باید بتوانم انتخاب کنم پولم را در یک پروژه هنری سرمایه‌گذاری کنم، حتی اگر بدانم ممکن است ضرر کنم. این همان آزادی مالی است که اقتصاد خلاق می‌خواهد.»

اکوان در ادامه همین بحث گفت: «وقتی فردی می‌خواهد با دو میلیون تومان در تولید انیمیشن مشارکت کند، چرا باید ضمانت‌نامه بانکی بیاورد؟ چرا باید همان قوانین بانک برایش اعمال شود؟»
او افزود که نگاه بیمه‌ای دولت به سرمایه‌گذاری، ریشه بسیاری از ناکارآمدی‌هاست: «در سود شریک نیست، در زیان بیمه می‌کند. این پارادوکس باعث شده بازار همیشه ناقص بماند و سرمایه‌گذار واقعی میدان نداشته باشد.»

مومنی نیز با تأیید این سخن گفت: «وقتی در اقتصاد، سود تضمینی می‌دهیم ولی زیان را از جیب مردم جبران می‌کنیم، عملاً مفهوم بازار را از بین می‌بریم. این نگاه حتی از نظر فقهی هم ایراد دارد.»

نوآوری اجتماعی: راه حل های خلاقانه برای تاثیر در جامعه

پنل پایانی رویداد به مدیریت حامد بیدی، مدیرعامل پلتفرم کارزار، با حضور دکتر محمدمهدی جعفری (مدیرعامل بنیاد تعالی زندگی اجتماعی و دبیر جشنواره نوآوری اجتماعی جانا)، مهدی جعفرنژاد (مدیرعامل شرکت همتا بامداد زیبنده و طراح تم‌پارک‌های روایی)، و محمدمحسن دوباشی (مدیر رویداد نوپیا) برگزار شد؛ پنلی که به گفته بسیاری از حاضران، تبدیل به یکی از واقعی‌ترین بحث‌ها درباره نسبت مردم، دولت و نوآوری در ایران شد.

بیدی در آغاز سخنان خود از واقعیتی گفت که در آمارهای رسمی هم دیگر قابل پنهان‌کردن نیست: «حدود ۳۵ درصد جمعیت کشور زیر خط فقر قرار دارند. جامعه با شکاف‌های فرهنگی و اجتماعی درگیر است و هر روز لرزش‌های تازه‌ای را تجربه می‌کند.» او تأکید کرد که بخش عمده‌ای از این بحران، نتیجه انباشت تصمیمات نادرست و محافظه‌کاری نهادهایی است که هر تغییر را تهدید می‌دانند.

مدیرعامل کارزار توضیح داد که نوآوری اجتماعی در ایران باید در بستری تعریف شود که در آن «تحول» همواره با سوءظن دیده شده است: «در سیاست خارجی ما ماجراجویی دیده می‌شود، اما در سیاست داخلی از هر تغییری ترس داریم. وقتی وضع موجود بت‌واره می‌شود، هر خلاقیتی خطرناک تعبیر می‌شود. حالا در چنین فضایی، ما از نوآوری اجتماعی حرف می‌زنیم؛ راهی برای باز کردن گره‌هایی که با فرمان‌های بالا به پایین باز نمی‌شوند.»

در ادامه، دکتر محمدمهدی جعفری نوآوری اجتماعی را نه به‌عنوان یک واژه مد روز، بلکه به‌عنوان ضرورتی برای بقا دانست. به گفته او، کشور با دو چالش عمیق روبه‌روست: چالش‌های اجتماعی بی‌پاسخ‌مانده، و حذف مردم از چرخه تصمیم‌سازی.

او گفت: «ما تنها کشوری هستیم که بزرگ‌ترین مسئله امنیت ملی خود یعنی جنگ را با مشارکت مردم حل کردیم، اما بعد از آن مردم تبدیل شدند به مشتری دولت. سهم نهادهای مردمی در اداره کشور تقریباً هیچ است.» جعفری افزود: «نوآوری اجتماعی یعنی بازگرداندن مردم به متن تصمیم و عمل. هر الگویی که بتواند مشارکت عمومی را به‌جای تصدی‌گری دولت بنشاند، مصداق نوآوری اجتماعی است.»

از نگاه او، حتی کشورهای با اقتصاد لیبرال مانند آمریکا و بریتانیا نیز بخش اجتماعی را به‌عنوان اولویت توسعه دیده‌اند. «در آمریکا بیش از دو میلیون NGO فعال است و دانشگاه‌هایی چون هاروارد با ده‌ها میلیارد دلار وقف، نمونه دانشگاه‌های مردمی‌اند. ما هم باید یاد بگیریم که حل مسئله اجتماعی، نه از دل بودجه دولتی بلکه از دل سرمایه اجتماعی و مشارکت عمومی ممکن است.»

پس از جعفری، نوبت به مهدی جعفرنژاد رسید؛ مدیرعامل همتا بامداد زیبنده، او از تجربه ده‌ساله خود در مشهد گفت و این‌گونه آغاز کرد:
«بزرگ‌ترین لطفی که دولت می‌تواند به بخش خصوصی بکند، این است که مانعش نشود. همین که در فرآیند مجوزها و قوانین، سرعت رشد را کند نکند، کمک بزرگی است.»

او توضیح داد که پروژه‌های او کاملاً با سرمایه خصوصی ساخته شده‌اند و با وجود فشارها، دوام آورده‌اند: «ما حتی یک ریال تسهیلات دولتی نگرفتیم، اما توانستیم نزدیک به ۴۵ هزار مترمربع فضای فرهنگی ایجاد کنیم. این یعنی بخش خصوصی وقتی مسئله را درست بشناسد، خودش راه و منبع مالی‌اش را پیدا می‌کند.»

جعفرنژاد به چالشی اشاره کرد که بسیاری از فعالان فرهنگی با آن مواجه‌اند: «در ایران دولت بیشتر از هر جای دیگر دنیا زیرساخت‌محور است. برای هر مسئله‌ای ساختمان و تاسیسات می‌سازد اما در تولید محتوا و تجربه انسانی عقب مانده. ما سعی کردیم این معادله را برگردانیم؛ به جای ساختن بنا، معنا ساختیم.»

در ادامه نشست، محمدمحسن دوباشی بحث را به نقطه‌ای بنیادین برد: «مشکل اصلی ما این است که تعریف مسئله مشترک نداریم. چیزی که برای میدان و جامعه مسئله است، برای حاکمیت شاید اصلاً وجود خارجی نداشته باشد. ما با دو جهان متفاوت سروکار داریم که بر سر خود واقعیت هم اختلاف دارند.»

او افزود: «وقتی در نقطه شروع مسئله تفاهم نباشد، راه‌حل‌ها همدیگر را خنثی می‌کنند. یکی تلاش می‌کند نشاط اجتماعی را افزایش دهد، دیگری همان انرژی را صرف مهار می‌کند. نتیجه این می‌شود که برآیند کلی جامعه صفر است.»

دوباشی تأکید کرد که نوآوری اجتماعی زمانی شکل می‌گیرد که سیاست‌گذار بپذیرد قدرت جامعه در حل مسئله، بخشی از سرمایه ملی است: «حاکمیت همیشه به دنبال نکن‌نکن است. ما می‌خواهیم نشان دهیم می‌توان با کمترین هزینه، بله‌گفتن را تمرین کرد. نقش ما ایجاد اعتماد متقابل است نه رویارویی.»

در بخش دوم گفت‌وگو، بیدی با طرح پرسشی صریح‌تر فضا را به چالش کشید: «وقتی بخش زیادی از حمایت‌ها از مسیر دولت یا نهادهای حاکمیتی می‌آید، آیا خطر محافظه‌کاری و بی‌خطرسازی جامعه مدنی وجود ندارد؟ آیا این سازوکار باعث نمی‌شود نوآوری اجتماعی به اکوسیستمی بی‌دندان و بی‌صراحت تبدیل شود؟»

دوباشی در پاسخ گفت: «این نگرانی قابل درک است، اما نباید حاکمیت را یک موجود واحد و تمامیت‌خواه دید. ما با لایه‌های مختلفی از بدنه سیاست‌گذاری کار کرده‌ایم و دیده‌ایم که در بسیاری از موارد، گفت‌وگو ممکن است. سیاست‌گذار هم وظیفه دارد تنظیم‌گری کند. مسئله این نیست که دولت نباید حضور داشته باشد، مسئله این است که کیفیت تنظیم‌گری باید ارتقا پیدا کند.»

او افزود: «در تجربه ما، حاکمیت اگر مسئله را بفهمد، حاضر است همکاری کند. مشکل از جایی شروع می‌شود که زبان میان دو طرف ترجمه نمی‌شود. ما یاد گرفتیم به زبان دولت حرف بزنیم و همزمان به زبان مردم گوش بدهیم. نقش ما شتاب دادن به ارتباط این دو دنیاست.»

جمع‌بندی نهایی: اقتصاد خلاق به‌مثابه آینده ایران

در پایان دو روز گفت‌وگو، جمع‌بندی سخنرانان بر محور یک نکته واحد استوار بود:
صنایع خلاق نه هزینه‌اند و نه تفنن فرهنگی، بلکه سرمایه‌ای برای توسعه ملی‌اند.

رویداد ملی صنایع خلاق، در پایان، با این پیام به کار خود خاتمه داد:
ایران زمانی پیشرفت می‌کند که خلاقیت را سرمایه ملی بداند، نه تفنن فرهنگی.

🔹"آخرین خبر" در روبیکا
🔹"آخرین خبر" در ایتا
🔹"آخرین خبر" در بله