زندگی پرماجرای اینشتین: از پرونده ۱۴۰۰ صفحهای در FBI تا فرزندی که هرگز او را ندید

خبرآنلاین/ آلبرت اینشتین فیزیکدان نظری آلمانیتبار،با نظریههای انقلابیاش، درک انسان از جهان را برای همیشه تغییر داد. او با وجود دستاوردهای برجستهای از جمله نظریههای نسبیت خاص و عام و بنیانگذاری مکانیک کوانتومی، در ذهن بشر، بیش از هر چیز به خاطر فرمول مشهور E=mc² شناخته میشود.
غزال زیاری: گرچه اینشتین با موفقیتهای حرفهایاش مشهور است، اما جالب است بدانید که قبل از این دستاوردها، زندگی اینشتین پر از دشواریهای شخصی و ناکامیهای حرفهای بود.
از کودکی تا مرگ
اینشتین متولد ۱۴ مارس سال ۱۸۷۹ میلادی در شهر اولم آلمان است. پدرش، هرمان، فروشنده و مهندسی بود که در اجرای ایدههای تجاریاش به مشکل برخورده بود. مادرش، پولین خانهدار بود و از آلبرت و خواهر کوچکش، ماریا (معروف به ماجا) مراقبت میکرد.
اینشتین از همان کودکی، به شدت درباره مسائل علمی کنجکاو بود و اولین مقاله علمیاش را در ۱۶ سالگی نوشت. او به موسیقی هم علاقه زیادی داشت و پیانو و ویولن مینواخت.
او به رغم استعداد زیادش، خیلی زود در دوران تحصیل با شکست روبرو شد. والدین آلبرت به امید یافتن کار بهتر به شهر میلان مهاجرت کرده بودند و او در مدرسه شبانهروزی مشغول به تحصیل بود که ناگهان مدرسه را ترک کرد. البته مدتی بعد اینشتین موفق شد تا تحصیلات عمومیاش را در سال ۱۸۹۶ و در سوئیس به پایان برساند و پس از آن وارد پلیتکنیک فدرال زوریخ شد.
تلاشهای اینشتین برای پیدا کردن شغل بعد از فارغالتحصیلیاش ناکام ماند تا اینکه در نهایت با کمک دوستی در اداره ثبت اختراعات سوئیس مشغول به کار شد.
خبرهای مرتبط
-
اینشتین اشتباه میکرد؟ / نظریهای تازه برای توضیح جهان
-
کوچکترین ذره جهان چیست؟ / فراتر از تصور، نزدیک به هیچ!
-
بیگ بنگ یک افسانه است؛ کیهان تدریجی متولد شده است!
-
فراتر از خورشید و باد: کشف منبع انرژی بی نهایت از دل کیهان
-
چطور به سرعتی بیشتر از سرعت نور برسیم؟/ ۱۳ ایده دیوانهوار برای عبور از مرز سرعت!
در همان دوره بود که اینشتین سال معجزهآسایی را پشت سر گذاشت و چهار مقاله علمی مشهورش از جمله نظریه نسبیت خاص و اثر فوتوالکتریک را نوشت.
در سال ۱۹۲۱ میلادی بود که اینشتین در سن ۴۲ سالگی موفق شد تا جایزه نوبل فیزیک را بهخاطر خدمات به فیزیک نظری و بهویژه کشف قانون اثر فوتوالکتریک دریافت کند.
با قدرتگرفتن حزب نازی، اینشتین آلمان را ترک کرد و به آمریکا رفت و تا پایان عمرش در دانشگاه پرینستون نیوجرسی تدریس میکرد.
اینشتین در سال ۱۹۵۵ میلادی از دنیا رفت و طبق روایتها، آخرین روزهای زندگیاش آرام سپری شد و او تا لحظات پایانی مشغول خواندن روزنامه و بحث درباره مسائل روز بود.
روابط عاشقانه
اینشتین در دوران تحصیل در زوریخ با میلوفا ماریچ، همسر اولش که دانشجویی مشتاق به علم و ریاضیات بود آشنا شد؛ ماریچ البته پس از ازدواج از آرزوهای علمیاش دست کشید. این زوج در سال ۱۹۰۲ میلادی در صربستان صاحب دختری شدند که او را لیزرل نامیدند و از سرنوشت او اطلاعات دقیقی در دسترس نیست و برخی مورخان معتقدند او در نوزادی بر اثر ابتلا به تب مخملک درگذشته و برخی میگویند به فرزندخواندگی سپرده شد. به احتمال زیاد، اینشتین هرگز دخترش را ندید و وجود لیزرل تا سال ۱۹۸۷ میلادی و انتشار نامههای اینشتین بهطور عمومی ناشناخته بود.
این زوج دو پسر دیگر نیز داشتند: هانس و ادوارد. ادوارد که به «تِته» معروف بود، به اسکیزوفرنی مبتلا شد و بیشتر عمرش را در مراکز روانپزشکی گذراند. او به روانکاوی علاقه داشت و طرفدار فروید بود.
اینشتین بعد از مهاجرت به آمریکا در سال ۱۹۳۳ میلادی، دیگر هرگز ادوارد را ندید و در نهایت ادوارد در ۵۵ سالگی درگذشت.
شهرت روزافزون و مشغلههای کاری اینشتین زندگی خانوادگیاش به شدت را تحت الشعاع قرار داد.
سالها بعد از ازدواج، اینشتین با السا، دخترخالهاش وارد رابطه شد و برای آنکه بتواند از همسرش جدا شود، همه پول جایزه نوبل آیندهاش (۳۲,۲۵۰ دلار که بیش از ۱۰ برابر حقوق سالانه یک استاد در آن زمان) بود را به ماریچ وعده داد.
او و السا در سال ۱۹۱۹ میلادی با هم ازدواج کردند و اینشتین، ایلزه و مارگوت دو دختر السا از ازدواج سابقش را مثل فرزندان خودش بزرگ کرد.
البته روابط عاشقانه اینشتین به همینجا ختم نشد و در سال ۱۹۳۵ میلادی ، با مارگاریتا کوننکووا آشنا شد و بدین ترتیب اینشتین رابطه دیگری را شروع کرد.
بعدها و در سال ۱۹۹۸ میلادی، نامههای عاشقانه او به مارگاریتا در حراجی ساتبیز به فروش رسید. البته برخی منابع مدعی هستند که کوننکووا مأمور روسیه بوده، اما این ادعا هرگز تأیید نشد.
باورهای سیاسی
اینشتین از نوجوانی با ملیگرایی مخالف بود و خودش را شهروند جهان میدانست.
او در سن ۱۶ سالگی تابعیت آلمانیاش را کنار گذاشت و تا سال ۱۹۰۱ میلادی که تابعیت سوئیسی گرفت، بدون تابعیت بود.
در سال ۱۹۳۳، اداره تحقیقات فدرال آمریکا (FBI) پروندهای درباره اینشتین گشود که ۱۴۲۷ صفحه بود و شامل ارتباطات اینشتین با گروههای صلحطلب و سوسیالیست میشد.
کار به جایی کشبد که حتی جی. ادگار هوور پیشنهاد داد که ورود اینشتین به آمریکا ممنوع شود، اما با مخالفت وزارت امور خارجه آمریکا روبرو شد.
مواضع سیاسی اینشتین بارها او را در تقابل با فریتس هابر، دوست قدیمیاش و پدر جنگ شیمیایی قرار داد.
هابر که یهودی بود و بعدها به مسیحیت گروید، در جنگ جهانی اول گاز مرگبار کلر را طراحی کرد و باعث خفگی و مرگ وحشتناک تعداد زیادی از سربازان شد.
اینشتین در طول زندگیاش از مدافعان آزادی بیان و حقوق مدنی بود و در سال ۱۹۵۱ و زمانی که دوبوا،چهره فعال حقوق سیاهپوستان، به اتهام جاسوسی متهم گردید، اینشتین داوطلب شد تا بهعنوان شاهد به نفع او شهادت دهد و همین اقدام کافی بود تا قاضی پرونده را مختومه اعلام کند.
منبع:nationalgeographic
۲۲۷۲۲۷