آسياک/ در بقاياي تمدن سومري کتيبه هايي مربوط به ستاره شناسي يافت شده است که قدمت آنها به ۲۵۰۰۰ سال قبل از ميلاد مسيح مي رسد . در بقاياي سنگي کتيبه هاي يافت شده ، تصاويري از گردش ماه به دور زمين وجود دارد . استادان ماوراءالطبيعه سومري خيلي زود دريافتند هر اتفاقي که براي انسان رخ مي دهد يه نوعي به به ستارگان ارتباط دارد و در و.اقع ستارگان منشاء همه اتفاقات هستند . در سال ۱۹۲۰ يک دانشمند روسي بنام چيجفسکي مطالعات کاملي در اين خصوص انجام داد و متوجه شد هر يازده سال يکبار انفجارهاي عظيمي در خورشيد رخ مي دهد .
او با بررسي يک دوره هفتصد ساله دريافت ، هميشه همزمان با پديده انفجار خورشيدي يک جنگ ، اغتشاش و يا نابساماني در کره زمين اتفاق مي افتد . محاسبات و مشاهدات او که يک دوره هفتصد ساله را پوشش مي داد ، آنقدر علمي و دقيق بود که رد کردن نظريه او را دشوار ساخته بود . در واقع خورشيد يک ارگانيسم زنده ، پويا و آتشين است . حالات خورشيد هر لحظه تغيير مي کند و زماني که اندکي تغيير در حالات خورشيد به وجود آيد ، زمين نيز تحت تاثير قرار مي گيرد . بعدها يک فيزيکدان سويسي بنام پاراسلوس با مطالعات بيشتري در اين زمينه به کشف جديدي نايل آمد . او کشف کرد انسان زماني بيمار مي شود که هماهنگي بين او و چيدماني از ستارگان که در زمان تولدش وجود داشته است از بين برود . قبل از پاراسلوس ، فيثاغورث اصل ارزشمند توازن سياره اي را مطرح کرده بود .
او معتقد بود که هر ستاره يا سياره اي از طريق حرکت و جابجايي در فضا ارتعاشات منحصر به فردي را توليد مي کند . مجموع ارتعاشات اجرام آسماني يک توازن موسيقيايي توليد مي کند که توازن کيهاني ناميده مي شود . در سال ۱۹۵۰ گئورگي گياردي دانش جديدي بنام شيمي کيهاني را به وجود آورد . او پس از انجام آزمايشات متعدد به روش علمي اثبات کرد کل جهان يک وحدت بنيادين و يک جسم يکپارچه است . يعني هيچيک از اعضاء آن از هم منفک نيستند و به يکديگر متصلل هستند . پس اگر قسمتي از اين جسم دستخوش تغيير گردد کل جسم مرتعش مي شود و همه بخش هاي آن تحت تاثير قرار مي گيرند . پس با به وجود آمدن تغيير در هر ستاره اي ، در هر فاصله از زمين که باشد ، ضربان ما دچار تغيير خواهد شد . وقتي خورشيد در شرايط و موقعيت خاصي قرار مي گيرد گردش خون ما نيز تحت تاثير قرار خواهد گرفت . دکتر تاماتوي از ژاپن هم کشف کرد که شدت طوفان هاي اتمي خورشيد بر ضخامت گلبولهاي خون به خصوص در آقايان تاثيرات فراوان دارد . فرانک براون ، متفکر آمريکايي نيز مي گويد : در لحظه تولد يک انسان ستارگان بسياري در حال طلوع و غروب کردن هستند .
مجمع الکواکبي در حال صعود و مجمع الکواکبي در حال فرود هستند و انسان در چيدماني مشخص از ستارگان به دنيا مي آيد . از تحقيقات هاي صورت گرفته نتيجه مهمي حاصل مي شود ( با در نظر گرفتن اينکه کل حيات تحت تاثير چيدمان ستارگان قرار دارند ، با کمي مطالعه عميق تر مي توان دريافت که هر انساني نيز تحت تاثير ستارگان است ) در زمينه تاثير چيدمان ستارگان بر حيات انسان مطالعات زيادي انجام شده است . به عنوان مثال مي دانيم که اقيانوس ها تحت تاثير حالات ماه قرار مي گيرند . حال اگر در نظر داشته باشيم که نسبت آب و نمک موجود در اقيانوس ها دقيقاً مشابه نسبت آب و نمک بدن انسان است آنگاه نتيجه خواهيم گرفت که آب بدن انسان نيز همانند اقيانوس ها تحت تاثير نيروي ماه قرار مي گيرد . همچنين تحقيقات نشان مي دهد که با نزديک شدن ماه به حالت بدر ( ماه کامل ) ميزان جنون و ديوانگي نيز در دنيا افزايش مي يابد . پروفسور براون تحقيق جالبي را انجام داده است . او نمودار تولد بسياري از نظاميان ، پزشکان و متخصصين مشهور را جمع آوري کرده و با بررسي اين نمودارها متوجه شد افرادي که تخصص هاي يکساني دارند اکثراً تحت چيدمان مشابهي از ستارگان متولد شده اند .
به عنوان مثال دريافت ، سياره مريخ تاثير ز يادي بر زندگي نظاميان مشهور داشته است . از گذشته تا امروز عده اي ستاره شناسي را خرافات و اعتقاد کورکورانه به حساب مي آورند . اما واقعيت اين است که ستاره شناسي کاملاً علمي است . البته علم به معناي بررسي و تحقيق و رابطه بين علت و معلول . در ستاره شناسي گفته مي شود هيچ اتفاقي در روي کره زمين بدون علت نيست حتي اگر ما از علت آن آگاه نباشيم . به طور کلي مي توان گفت ستاره شناسي تلاش براي کاوش در آينده به روش هاي مختلف است . يکي از متداول ترين روش ها ، مطالعه چگونگي تاثيرگذاري اجرام آسماني بر انسان است . يکي از ايده هاي جالب ستاره شناسي اين است که ما نيز بر اجرام سماوي اثر مي گذاريم زيرا اثر گذاري يک رابطه دوطرفه است از ديدگاه علمي بايد دانست که تمامي خانواده خورشيدي از خورشيد متولد شده اند ماه ، مريخ ، مشتري ، زمين و ديگر اجرام منظومه شمسي همگي اندامهاي خورشيد هستند . انسان نيز از اندام هاي زمين است و زمين از اندام هاي خورشيد . همه چيزهايي که از منبع واحدي متولد مي شوند داراي درونيات مشترکي هستند .
پس هر اتفاقي که در خورشيد روي مي دهد ، ارتعاشي در سلول هاي ما ايجاد خواهد کرد زيرا سلول هاي ما نيز از خورشيد متولد شده اند . علم ستاره شناسي همواره بر روي اين احتمال که وقوع هر اتفاقي در هستي بر روي انسان تاثير مي گذارد ، تحقيق کرده است . در اين تحقيقات مشخص شده است که علاوه بردوره يازده ساله طوفان هاي خورشيدي يک دوره ۹۰ ساله نيز در حيات خورشيد وجود دارد . دوره جواني خورشيد ۴۵ سال طول مي کشد و پس از آن دوره پيري خورشيد آغاز مي شود که ۴۵ سال به طول مي انجامد . در دوران جواني ، اثر خورشيد به حداکثر خود مي رسد و در مدت پيري انرژي خورشيد رو به افول مي رود . پس از گذشت ۹۰ سال خورشيد پير شده و دوباره شروع به جوان شدن مي کند . کودکاني که در ۴۵ سال اول متولد مي شوند از سلامتي کامل برخوردار هستند اما کودکاني که در ۴۵ سال دوم به دنيا مي آيند داراي مشکلات فراواني هستند . در ۴۵ سال دوم ميزان زلزله افزايش ميابد . وقتي چرخه ۹۰ ساله خورشيد به پايان مي رسد حرکت وضعي زمين نيز دچار اختلال مي گردد . آگاهي يا تشخيص ما ، ملاکي براي وجود يا عدم وجود هيچ چيز نيست . حوزه هاي مختلف انرژي در اطراف وجود دارند که دائماً بر زندگي ما اثر مي گذارند . انسان به محض تولد در معرض اين اثرات قرار مي گيرد . امروزه دانشمندان معتقدند هر جرم آسماني تشعشع راديواکتيو منحصر به فرد خود را دارد . امواجي که سياره زهره از خود ساطع ميکند آرام و ساکن هستند در حالي که ماه امواج متفاوتي را از خود ساطع مي کند . امواجي که از سياره مشتري به ما مي رسند متفاوت از امواجي هستند که از خورشيد به ما مي رسند . اين تفاوت به خاطر اختلاف ترکيبات گازي لايه هاي تشکيل دهنده هر جسم است . در زمان تولد يک کودک تمام مجمع الکواکب ، ستارگان و کهکشانهاي ديگر که در افق زمين در حال گردش هستند در ذهن کودک ثبت مي شوند . شرايط کيهاني موجود در لحظه تولد ، با تمام ضعف ها ، قوتها و توانايي هايش بر کل زندگي انسان اثر مي گذارد . ستاره شناسي را ميتوان به سه بخش تقسيم نمود .
بخش اول هسته و جوهره آن است که غير قابل تغيير است و پس از شناختن آن فقط بايد با آن همراه بود . بخش دوم لايه مياني است و فرد مي تواند آن را تغيير دهد اين بخش نيمه ضروري ستاره شناسي است و اگر آگاهي هاي لازم را داشته باشيم مي توان آن را تغيير داد . و بخش سوم لايه بيروني و غير ضروري آن است . هرچند همه مردم بيشتر کنجکاوي را نسبت به اين بخش دارند . اگر آگاه نباشيم آنچه بايد اتفاق بيافتد ، اتفاق خواهد افتاد . اگر دانش و آگاهي وجود داشته باشد ، آنگاه راه هاي مختلفي براي ايجاد تغيير وجود دارد . هدف نهايي ستاره شناسي پرداختن به ضروريات و بنيان ها است . معنا و جوهره ستاره شناسي يکي بودن با هستي است . ما نه تنها جزئي از ين عالم هستيم بلکه در تمامي اتفاقات و شرايط به وجود آمده مشارکت داريم . اگر بتوانيم ضروريات را از غير ضروريات جدا کنيم ، علم ستاره شناسي ابزار مناسبي در دستان ما خواهد بود .