نماد آخرین خبر

انتگرال و مشتق به چه درد ما می‌خورند؟

منبع
سيناپرس
بروزرسانی
انتگرال و مشتق به چه درد ما می‌خورند؟
سيناپرس/ لطيفه‌ها و جوک‌هايي که اين روزها در شبکه‌هاي اجتماعي دست‌به‌دست مي‌شوند، گاهي اوقات شوخي‌هايي هستند که مي‌توانند منبعي براي تأملات جدي هم باشند. به يکي از اين لطيفه‌ها که به‌تازگي در پيام­رسان تلگرام به دست من رسيده توجه کنيد: «حتي اون صندلي بازي‌اي که تو مدرسه مي‌کرديم تو مترو به دردمان خورد، اما هنوز انتگرال و مشتق بدردمان نخورده!» طنز هوشمندانه موجود در اين لطيفه يک‌خطي ما را مي‌خنداند و علاوه بر خنداندن، نکته‌اي مهم و پرسشي پرسيدني را پسِ ذهن ما بيدار مي‌کند: جامعه‌اي که مسائلش از سنخ پيدا کردن سريع صندلي مترو و نشستن فوري بر روي آن است، واقعاً چه نيازي به انتگرال و مشتق و فرمول‌هاي گوناگون رياضي و فيزيک و معلومات متنوع شيمي و زيست‌شناسي دارد؟ معلومات و مجهولات متعدد علوم رياضي و تجربي و کتاب‌هاي قطور دبيرستاني و دانشگاهي در زمينه علوم بنيادي نهايتاً کجاي زندگي ما را مي‌گيرند و به کدام درد ما مي‌خورند؟ يک‌راه پاسخ گفتن به اين پرسش البته استدلال اقتصادي است. چکيده اين استدلال معمولاً ازاين‌قرار است: ما در آرزوي رسيدن و دستيابي به اقتصادي هستيم که «دانش‌بنيان» باشد. چنان اقتصادي در کنار بهره‌گيري از دونيروي سنتي سرمايه و نيروي کار، متکي بر نيروي پيش برنده دانش‌هاي نوين خواهد بود و بنابراين به کارشناسان و مهندساني نيازمند خواهيم بود که انتگرال و مشتق و ساير معلومات و ابزارهاي دانشي پايه را به‌خوبي آموخته باشند و بتوانند آن معلومات و ابزارها را در جاي مناسب خود به‌خوبي بکار گيرند. تا زماني که به آن آرزو دست پيدا نکرده‌ايم البته طبيعي است که انتگرال و مشتق و نظاير آن‌ها رنگ و بوي کالاهاي لوکس را براي ما داشته باشند. بااين‌وجود روزي به آن ايده آل تاريخي دست خواهيم يافت و بالطبع بايد براي آن روز، از امروز خود را مجهز و آماده کنيم. اين استدلال اقتصادي بخشي از حقيقت را در خود دارد اما استدلال خالي از ايرادي هم نيست. يک ايراد آن اين است که ناظر بر آينده‌اي است که معلوم نيست بيايد يا نيايد. اکنون چندين دهه است که علوم بنيادي وارد کشور ما شده و در دبيرستان‌ها و دانشگاه‌هاي ما تدريس مي‌شود و از نسلي به نسل ديگر منتقل مي‌گردد اما خبر و اثر چنداني از رشد و حرکت اقتصاد به سمت يک اقتصاد دانش‌بنيان نيست که نيست. ايراد دوم اين استدلال اقتصادي اما اين است که مثل اکثر بحث‌هاي اقتصادي پيرامون پديده علم، مستعد افتادن در دام تماميت‌خواهي اقتصادي و ناديده گرفتن کارکردهاي غيراقتصادي علم است. به‌عبارت‌ديگر، اين استدلال با تأکيد بر کارکردها و خدمات اقتصادي علوم بنيادي ممکن است مخاطب را به اين مسير ناصواب هدايت کند که ساير کار ويژه‌هاي آن علوم را ناديده بگيرد. علوم بنيادي تنها در حوزه اقتصاد نيست که به دردي مي‌خورند و گرهي از کار مي‌گشايند. اين علوم جداي از محتواي خود و جداي از اطلاعاتي که به ذهن دانش آموزان و دانشجويان وارد مي‌کنند، حاوي نوعي «فرهنگ» يا نوعي «عقلانيت» هستند که بنياد جهان مدرن را مي‌سازد. عقلانيت علمي که بهتر از هر جا در نظريه‌هاي علوم بنيادي و فرايندها و پراکسيس تحقيقات بنيادي متجلي است ستون فقرات جهان مدرن و ويژگي‌هاي فرهنگي، اجتماعي و سياسي آن را تشکيل مي‌دهد. بسياري از عالمان علوم اجتماعي آموزش‌هاي پايه در رياضي، فيزيک، شيمي، زيست‌شناسي و همين‌طور علوم بنيادي انساني را نه‌تنها از جنبه محتوايي (انتقال مجموعه‌اي از مفاهيم و گزاره‌ها به ذهن دانش جويان) که ازلحاظ «فرايندي» براي ساخت يک بنياد فرهنگي عقلاني در شخصيت دانش جويان مهم و کليدي مي‌دانند. از اين منظر، آموزش علوم بنيادي تنها به بهبود جنبه‌هاي اقتصادي زندگي مردم نمي‌انجامد. اين آموزش‌ها صداي سياسي آحاد جامعه را تقويت مي‌کند، مردم‌سالاري و توسعه سياسي را به‌پيش مي‌راند و عدالت اجتماعي را خواستني مي‌سازد. بدون اين آموزش‌هاي بنيادي، ورود نهادهاي جامعه مدرن نظير دموکراسي، پارلمان، رسانه‌هاي مستقل و غيره به کشورهاي درحال‌توسعه تفاوت چنداني با ورود محصولات صنعتي نظير گوشي موبايل و تبلت به اين کشورها ندارد. مردم اين کشورها با اين نهادها و محصولات زندگي خواهند کرد اما تنها درکي شکلي از آن‌ها خواهند داشت. اگر به مثال آغازين خود در اين يادداشت (لطيفه صندلي بازي و جايابي در مترو) بازگرديم مي‌توانيم بحث خود را در اينجا به شکل موثري خلاصه کنيم. فرايند بلندمدت آموختن انتگرال و مشتق و ساير معلومات و ابزارهاي علوم بنيادي اگر عقلانيتي را در ما پرورش دهند که هنگام سوارشدن به مترو راهنماي عمل جمعي ما باشد (چنان‌که در بسياري از ملل پيشرفته راهنماي عمل است) آن‌وقت مي‌توانيم بگوييم که دردي را از ما دوا کرده‌اند. در غير اين صورت همان‌طور که لطيفه‌گوي خوش‌ذوق ما به کنايه مطلب را مي‌گويد، ما را همان تمرين صندلي بازي کافي است و کافي خواهد بود. همراهان عزيز، آخرين خبر را بر روي بسترهاي زير دنبال کنيد: آخرين خبر در تلگرام https://t.me/akharinkhabar آخرين خبر در ويسپي http://wispi.me/channel/akharinkhabar آخرين خبر در سروش http://sapp.ir/akharinkhabar آخرين خبر در گپ https://gap.im/akharinkhabar