نماد آخرین خبر

روایتی از تسخیر ماه؛ تبی‌ که بعد از جنگ جهانی، دنیا را فراگرفت!

منبع
ايسنا
بروزرسانی
ايسنا/ اين روزها همه از دماي بالاي هوا صحبت مي‌کنند، اما اگر به آغاز تابستان ۱۳۴۸ بازگرديم، خواهيم ديد که تبي با درجه حرارت بيش از امروز نه فقط ايران که کل جهان را فراگرفته بود: تب تسخير ماه! تيرماه ۱۳۴۸ نقطه اوج مسابقه‌اي بود که در آن زمان به آن "جنگ سرد تسخير فضا" مي‌گفتند؛ جنگ سردي که بلافاصله بعد از خوابيدن شعله‌هاي جنگ جهاني دوم آغاز شد. آمريکا و شوروي در آن روزها به عنوان دو ابرقدرت پيروز سربرآورده از نبرد بزرگ، اينک مي‌خواستند توانمندي خود را به جهانيان نشان دهند و اثبات کنند از اين پس آنها هستند که براي همه تعيين تکليف خواهند کرد و اين بار نه فقط از روي زمين، بلکه ماوراي جو نيز مسخر آنان است و در زماني که جهانيان پيشرفت فناوري را نماد قدرت مي‌دانستند، فضانوردي حاصل از فناوري موشکي به غنيمت گرفته شده از آلمان شکست خورده، ابزار خوبي براي نمايش توانمندي اين کشورها بود. نخستين خودنمايي‌ها نصيب روس‌ها شد که توانستند بسياري از "اولين"‌هاي تاريخ فضانوردي را به نمايش بگذارند، از "نخستين ماهواره" آغاز کردند و با "نخستين موجود زنده در فضا"، "نخستين کاوشگر فضايي مهنورد"، "نخستين ناو دورپرواز به سوي زهره و مريخ" و بالاخره "نخستين انسان در فضا" که توانست حريف را بکلي در سطح جهان بي‌حيثيت کند. در اين شرايط جان کندي، رئيس جمهوري که تازه در آمريکا بر سر کار آمده بود، مي‌خواست به هر شکل ممکن، اعتماد به نفس را به جامعه بازگرداند و به همين دليل بعد از تشکيل جلسه حساسي با مشاوران خود به اين نتيجه رسيدند که بايد هدف بزرگي را براي جامعه آمريکا تعيين کنند و وارد کار شوند تا بتوانند به ملت روحيه بدهند و با اين هدف در بيست و پنجم ماه مه ۱۹۶۱ در پاسخ به مبارزه طلبي روس‌ها تعهدي سنگين را بر گردن مردم آمريکا گذارد. او در سخنراني خود گفت: «من معتقدم اين ملت بايد خود را متعهد سازد که قبل از به پايان رسيدن دهه جاري، هدف عالي فرود آوردن انسان در ماه و بازگرداندن سالم او را جامه عمل بپوشاند. در اين مدت هيچ طرحي براي بشريت جالب‌تر و براي اکتشاف پر دامنه فضا از اين مهم‌تر نيست و اجراي اين طرح نه چندان دشوار است و نه پر خرج.» او هم مثل بسياري از سياستمداران، در همين چند جمله، سه دروغ بزرگ گفت: اين طرح هم بسيار دشوار بود و هم بسيار پرخرج! و نکته ديگر آن که سفر به ماه نسبت به هزينه سنگين آن در برابر طرح‌هاي ديگر از نظر علمي ارزش بسيار اندکي داشت. اما به هر حال با اين سخنراني مسابقه فضايي شدت بيشتري يافت. روس‌ها نيز به شکل پنهان براي انجام طرح مشابهي وارد عمل شدند. طبيعي است که هر يک از اين دو ابرقدرت آن روزگار، تلاش مي‌کردند بر ديگري پيشي گيرند و خود برنده اين بازي باشند و همين شتاب بي‌مورد باعث شد هر دو در آغاز برنامه "آپولو" و "سايوز"، دو برنامه‌اي که براي سفر به ماه طراحي شده بود با ناکامي مواجه شوند. در ژانويه ۱۹۶۷ "آپولو-۱" ضمن تمرين نخستين گروه، بر روي سکوي پرتاب دچار آتش‌سوزي شد و هر سه سرنشين آن خاکستر شدند و به فاصله چند ماه، در آوريل همان سال، تنها فضانورد "سايوز-۱" به دليل مشکلات فني سفينه نه تنها نتوانست ماموريت خود را به پايان برساند، بلکه ضمن بازگشت به زمين به دليل باز نشدن چتر نجات کشته شد. به دنبال اين حوادث، هر دو کشور ضربه حيثيتي سختي خوردند، اما مصمم‌تر از قبل راه را ادامه دادند. ناوهاي کيهاني آپولو براي کسب اطمينان صد در صدي، ۵ پرواز بدون سرنشين داشتند و سامانه‌هاي مختلف آنها، بارها و بارها آزمايش شد و بالاخره در اکتبر ۱۹۶۸ نخستين سفينه سرنشين‌دار آپولو به فضا پرتاب شد و توانست توانايي‌هاي خود را به نمايش بگذارد. "آپولو-۸" براي نخستين بار، انسان را به مدار ماه برد، فضانوردان "آپولو-۹" عمليات فرود در ماه و ناو مه‌نشين را در مدار زمين آزمايش کردند و سرنشينان "آپولو-۱۰" همين عمليات را در مدار ماه انجام دادند. در اين دوران روس‌ها گرچه توانايي چنين عملياتي را نداشتند و شکست‌هاي مخفيانه آنان براي آزمايش موشک نيرومند "ان-۱" ادامه داشت، اما اميدشان را از دست نداده بودند. غير از برنامه سرنشين‌دار، کاوشگران "لونا" را براي پژوهش‌هاي بدون سرنشين اختصاص دادند و کار فرستادن سفينه‌هاي بدون سرنشين به ماه را به موازات برنامه مخفي سرنشين‌دار ادامه مي‌دادند. سال ۱۹۶۹ در چنين شرايطي آغاز شد و رسانه‌هاي جهان مرتبا هر حرکت طرفين را منعکس مي‌کردند. در ۱۳ و ۱۶ ژوئيه سال ۱۹۶۹ (۲۲ و ۲۵ تير ۱۳۴۸) يکي بعد از ديگري دو سفينه فضايي يعني "کاوشگر خودکار لونا-۱۵" و سفينه سرنشيندار آمريکايي "آپولو-۱۱" به فضا پرتاب شدند. فرود هر دو ناو در ماه بايد روز ۲۰ ژوئيه (۲۹ تير) صورت مي‌گرفت. اما طبق نظر برخي کارشناسان، "لونا-۱۵" بايد مقداري از خاک و سنگ ماه را به زمين مي‌آورد و محاسبات نشان مي‌داد که اين محموله زودتر از بازگشت فضانوردان "آپولو-۱۱" به زمين خواهد رسيد! اين لحظه نهايي مسابقه تسخير ماه بود. براي روس‌ها اين لحظه به معني حفظ آبرو بود و براي آمريکايي‌ها ثبت کردن يک «نخستين» بسيار بزرگ براي زدودن تمام ناکامي‌ها بود؛ به اين ترتيب مي‌توان گفت بيش از آن که جنبه علمي داشته باشند، اين يک مسابقه سياسي بود. در ۶ ژانويه ۱۹۶۹ "نيل آرمسترانگ"، "مايکل کالينز" و "ادوين آلدرين" رسما به عنوان فضانوردان "آپولو-۱۱" اعلام شدند. فضانوردان طبق يک سنت قديمي نام "کلمبيا" را براي سفينه اصلي و "ايگل" (عقاب) را براي سفينه مه‌نشين انتخاب کردند. طبق برنامه، آنها بايد در ژوييه به ماه سفر مي‌کردند؛ گرچه اما و اگرهاي بسياري در سر راه وجود داشت: امکان داشت سرنشينان آپولو ۹ و ۱۰ نتوانند با موفقيت کارشان را انجام دهند. در ۱۶ ژوئيه سال ۱۹۶۹ در ساعت ۱۳:۳۲ بوقت گرينويچ (ساعت ۱۷:۰۲ چهارشنبه ۲۵ تير به وقت تهران)، موشک ۱۱۰ متري "ساترن-۵" در حالي از پايگاه پرتاب‌هاي فضايي کندي راهي مدار زمين شد که حامل ناو اصلي و ناوچه مه‌نشين آپولو-۱۱ بود. ۲ دقيقه و ۴۲ ثانيه بعد از پرتاب، طبقه نخستين و ۹ دقيقه و ۸ ثانيه بعد از پرتاب، طبقه دوم به کار خود پايان داد. ۱۱ دقيقه و ۴۹ ثانيه بعد از پرتاب، آپولو-۱۱ در مداري در اطراف زمين قرار گرفت. ساعت ۱۶:۱۷ روز ۱۶ ژوئيه موتور طبقه سوم براي حرکت به طرف ماه بکار افتاد. اين موتور ۵ دقيقه و ۴۷ ثانيه کار کرد. "نيل آرمسترانگ" به مرکز هدايت پرواز گزارش داد که کار تمام طبقات موشک "ساترن" به خوبي انجام شده است. حدود ۱۰ ساعت بعد، سفينه "آپولو" از طبقه سوم موشک "ساترن-۵" جدا شد و پس از يک گردش ۱۸۰ درجه، با مانوري که حدود ۱۱ دقيقه طول کشيد، به ناوچه مه‌نشين متصل و بعد از جدا شدن از طبقه نهايي "ساترن-۵" راهي ماه شد. در حاشيه همين حساسيت‌هاي پرتاب "لونا-۱۵" و ماموريت احتمالي آن، اخبار مربوط به "لونا" را مرتبا به خدمه "آپولو-۱۱" مي‌فرستادند، صبح ۱۷ ژوئيه "بروس مک کاندلس" به فضانوردان خبر داد که "جودرل بنگ" ديگر علامتي از "لونا-۱۵" نمي‌گيرد. شايد "لونا-۱۵" در پشت ماه است و روز بعد اطلاع دادند که خبرگزاري "تاس" اعلام کرده "لونا-۱۵" در مداري بر گرد ماه در حال گردش است. در همين روز اعلام شد که "ريچارد نيکسون" رئيس جمهور آمريکا اجازه داد روز فرود در ماه تعطيلي عمومي باشد تا مردم بتوانند همزمان شاهد اين واقعه باشند. ۵۵ ساعت و ۳۰ دقيقه بعد از پرتاب، فضانوردان دريچه ورود به مه‌نشين را باز کردند تا سامانه‌هاي آن را مورد بررسي قرار دهند. از اين عمليات گزارش مستقيم به زمين فرستاده مي‌شد. مرکز هدايت پرواز تمام آنچهرا که بايد در مه‌نشين باشد، از طريق دوربين بار ديگر بررسي مي‌کرد. بعد از ظهر روز ۱۹ ژوئيه (۲۸ تير) "آپولو-۱۱" از منطقه تلاقي جاذبه ماه و زمين گذشت. اينک سفينه در محدوده ماه حرکت مي‌کند، فضانوردان ماه را بسيار بزرگتر از گذشته مي‌بينند. سطحي در حدود سه چهارم پنجره "آپولو" را پر کرده است. ۷۰ ساعت و ۴۹ دقيقه و ۵۰ ثانيه بعد از پرتاب در حالي که "آپولو" در پشت ماه قرار دارد، موتور سفينه روشن شده و آن را در مداري با اوج و حضيض ۳۱۴-۱۱۱ کيلومتر قرار داد. اين مدار بعداً به مدار ۱۲۲-۱۰۱ تغيير مسير مي‌دهد. بايد اين مسير تا زمان فرود دايره‌اي شکل شود. در ساعت ۰۲:۲۶ روز يکشنبه ۲۹ تيرماه "آلدرين" براي بررسي دستگاه‌هاي مه‌نشين به داخل آن شناور شد، "آرمسترانگ" در کنار پنجره‌هاي سفينه اصلي ايستاده بود. او اميد داشت که نقطه اصلي فرود را پيدا کند. اما سايه‌ها آنقدر طولاني بودند که تصوير جالبي به دست نمي‌داد. "کالينز" سعي داشت با حرف‌هاي اميدوارکننده روحيه همکارانش را بالا ببرد، او مي‌دانست ميزان خطر براي او و همراهانش بسيار متفاوت است. او خود را مانند پدر دو کودک مي‌ديد که فرزندانش سفري طولاني و خطرناک در پيش رو دارند. تمامي شب نگهباني داد و به همراهانش گفت: شما بايد استراحت کامل داشته باشيد. در ساعت ۱۷:۵۳ "آرمسترانگ" در مه‌نشين به "آلدرين" ملحق شد و حدود دو ساعت بعد مرکز هدايت پرواز دستور شروع عمليات فرود را داد و "کالينز" دکمه جدائي بست‌هاي دو سفينه را فشرد و در ساعت ۲۱:۱۷ (بوقت تهران) مه‌نشين از سفينه مادر جدا شد و بتدريج فاصله گرفت. بعد از رسيدن به فاصله امن، "آرمسترانگ" موتورهاي جانبي مه‌نشين را به مدت کوتاهي روشن کرد. "کالينز" از عمليات عکس‌برداري مي‌کرد. مرکز هدايت پرواز مکالمه بين دو ناو را مي‌شنيد: - کالينز: سفينه‌تان خيلي خوب ديده مي‌شود، با آن که واژگون هستيد. - آرمسترانگ: بله، يکي از ما دوتا واژگون است! - کالينز: بچه‌ها مواظب خودتان باشيد. - آرمسترانگ: به اميد ديدار! بعد از اين مکالمه مه‌نشين و سفينه اصلي از هم دور شدند و مه‌نشين راه سطح ماه را در پيش گرفت. نيم دور بعد "آرمسترانگ" موتور مه‌نشين را به مدت ۳۰ ثانيه روشن کرد، تا ارتفاع ناو را به ۱۴/۴ کيلومتري ماه کاهش دهد. اين کاهش ارتفاع ۵۷ دقيقه طول کشيد. در زمان اين عمليات "آرمسترانگ" و "آلدرين" حالت ايستاده داشتند و کفش‌هاي آنها به کف مه‌نشين بسته شده بود. ۱۰۲ ساعت و ۳۳ دقيقه و ۵ ثانيه بعد از پرتاب، "آلدرين" دکمه روشن شدن موتور را فشار داد. ۱۲ دقيقه تا زمان فرود مانده بود. موتور بطور نرم روشن شد و نيم دقيقه بعد به کشش کامل رسيد. در اين حالت هنوز مه‌نشين حالت معکوس داشت. دقايقي بعد "آرمسترانگ" در ارتفاع ۱۴ کيلومتري مه‌نشين را ۱۸۰ درجه چرخاند تا رادار فرودي نسبت به سطح ماه تنظيم شود. ۵ دقيقه و ۲۰ ثانيه بعد از روشن شدن موتور مه‌نشين، ناگهان يکي از چراغ‌هاي زرد شروع به چشمک زدن کرد. بعد مشخص شد مشکل در برنامه‌ريزي رايانه مه‌نشين بوده است و "آلدرين" کشف کرد که اگر از رايانه در مورد وضعيت لحظه چرخش سوال نشود، اين اشتباه کمتر بوجود مي‌آيد. به همين دليل از مرکز هدايت پرواز خواهش کرد که اطلاعات در اين مورد را مستقيماً براي آنها بفرستند. ۱۸ دقيقه و ۳۱ ثانيه بعد از روشن شدن موتور مه‌نشين، ناوچه در ارتفاع ۱۷۰۰ متري ماه قرار داشت. حالا ديگر ماه از پنجره‌ها به خوبي ديده مي‌شد. درياي آرامش که پوشيده از دهانه‌هاي آتشفشان بود در زير اشعه خورشيد صبحگاهي مي‌درخشيد. ۹ دقيقه و ۵ ثانيه بعد از روشن شدن موتور مه‌نشين، "چارلز دوک" از مرکز هدايت پرواز اجازه فرود را صادر کرد. در اين زمان فاصله مه‌نشين تا سطح ماه تنها ۹۰۰ متر بود. ۹ دقيقه و ۲۴ ثانيه بعد از روشن شدن، ارتفاع به ۶۰۰ متر رسيد. زاويه مه‌نشين در اين زمان نسبت به سطح ماه در نقطه فرود ۴۷ درجه بود. بر اساس علائم روي پنجره، "آرمسترانگ" متوجه شد که دستگاه هدايت خودکار آنها را به چه نقطه‌اي مي‌برد. منطقه دهانه‌هاي آتشفشان زيادي با قطرهاي ۵ تا ۳۰ متر داشت. وقتي که مه‌نشين به ۲۰۰ متري رسيد، در جلوي آرمسترانگ دهانه آتشفشاني پديدار مي‌شد. دستگاه هدايت خودکار سفينه را به آن سمت مي‌برد تا در شيب شمال شرقي اين گودال بنشاند. در آنجا تخته سنگ‌هايي با ارتفاع ۲-۳ متر و حتي بيشتر ديده مي‌شد. آرمسترانگ منطقه را مناسب تشخيص نداد و اجازه خواست تا محل بهتري را جستجو کند. در ارتفاع ۱۵۰ متري آرمسترانگ هدايت مه‌نشين را از شکل خودکار خارج کرده و خود به دست گرفت. ۱۱ دقيقه و ۲ ثانيه بعد از روشن شدن مه‌نشين به ارتفاع ۷۵ متري ماه رسيده بود. آنها اينک در جاده مرگ بودند، يعني اگر ناگهان موتور سفينه خاموش مي‌شد، ارتفاع در حدي بود که آنها نمي‌توانستند بخش بالايي را جدا کنند و به شکل اضطراري خود را به مدار برسانند. محلي که آرمسترانگ فکر مي‌کرد صاف است، اينک مشخص شد که چندان هم جالب نيست. آرمسترانگ در جستجوي محل مناسبي در حدي که پنجره‌هاي مه‌نشين اجازه مي‌داد، اطراف را نگاه مي‌کرد. يک بار ديگر چراغ اعلام خطر شروع به چشمک زدن کرد: سوخت تنها براي ۹۴ ثانيه وجود دارد. در مرکز هدايت پرواز همه سکوت اختيار کرده بودند و نفس‌ها در سينه حبس شده بود. سرانجام در ارتفاع ۲۰ متري آرمسترانگ منطقه صافي را ديد. ارتفاع لحظه به لحظه کمتر و کمتر مي‌شد. نخست سايه پايه‌ها و سپس سايه بقيه مه‌نشين بر روي ماه به چشم مي‌خورد. بزودي تمام پنجره در سايه قرار گرفت و ثانيه‌اي بعد همه چيز ساکت شد. ساعت ۲۰ و ۱۷ دقيقه و ۳۹ ثانيه روز ۲۰ ژوئيه ۱۹۶۹ (ساعت ۲۳:۴۴ يکشنبه ۲۹ تير ماه ۱۳۴۸) صداي آرمسترانگ در مرکز هدايت پرواز به گوش رسيد: اينجا پايگاه آرامش است. "عقاب" فرود آمد. آلدرين و آرمسترانگ به طرف هم برگشتند و براي نخستين بار پس از جدا شدن از سفينه مادر به هم نگاه کردند. با دستکش به هم دست دادند و در چشمان همه برق پيروزي را ديدند. در هيوستون فريادهاي شادي بلند شده بود. در مسکو نيمه‌شب بود و راديو مسکو به مردم خبر داد: امروز در ساعت ۲۳:۱۷ مه‌نشين سفينه فضايي آمريکايي آپولو بر سطح ماه به آرامي فرود آمد ... آن شب در تهران چه خبر بود؟ سفر فضانوردان آپولو-۱۱ به ماه در ايران هم مانند همه نقاط جهان شور و هيجان فوق‌العاده‌اي بوجود آورد. از حتي چند ماه قبل نشريات مختلف بشدت پيگير اين ماموريت بودند و مجلات هفتگي با چاپ مقالات و حتي شماره‌هاي ويژه به استقبال اين سفر رفته بودند. دو روزنامه مطرح آن دوره يعني کيهان و اطلاعات هم مانند دو ابرقدرت که براي فتح ماه به نبرد برخاسته بودند، رقابت شديدي را براي درج خبرها در پيش گرفتند و حتي شماره ويژه سفر به ماه منتشر کردند. روز بعد از فرود مه‌نشين آپولو ۱۱ روزنامه اطلاعات ضمن زدن تيتر "تهران هم ديشب از تب فتح ماه بيدار بود" گزارش‌هايي از سطوح مختلف جامعه از کارشناسان و افراد مشهور گرفته تا مردم عادي تهيه و نظر آنان را منتشر کرد ديشب تهران و ديگر شهرهاي ايران مانند هر نقطه ديگري در روي اين کره خاکي چشم به آسمان دوخته بود، چشم به کره ماه که نخستين انسان‌هاي زميني را در آغوش خويش جاي مي‌داد و هنگامي که دستگاه‌هاي مخابراتي خبر بزرگترين واقعه تاريخ يعني فتح ماه را به گوش ميليون‌ها مردم جهان من‌جمله مردم ايران رسانيدند، در هر محفل و مجلسي در ميان خانواده‌ها همگي بي اختيار شروع به کف زدن کردند و فريادهاي پيروزي و هيجان سردادند. در چشم هزاران نفر قطره‌هاي اشک شادي سرازير گشت. در خيابان‌ها اتومبيل‌ها چراغ‌هاي خود را روشن کردند و صداي بوق اتومبيل‌ها گوئي خبر عروس شدن هزاران دختر جوان را اعلام مي‌کرد. از قهوه‌خانه‌ها، کافه رستوران‌ها، پشت بام‌ها و داخل منازل آخرين اخبار مربوط به اين حادثه تاريخي شنيده مي‌شد. تهران شب زنده‌داري‌هاي بسياري داشته اما شب زنده‌داري ديشب وضع ديگري داشت،؛ مردم از وقتي که روزنامه‌هاي عصر را خواندند تا پاسي از نيمه شب از کنار راديوها و تلويزيون‌ها تکان نمي‌خوردند، همه مي‌خواستند لحظه با شکوه نشستن ماه‌نشين را بيدار باشند. مردم راديوهاي ترانزيستوري از جيب بيرون کشيده بودند و با دقت لحظات هيجان انگيز ديشب را دنبال مي‌کردند و همگي ساعات و دقايق اضطراب انگيزي را گذراندند. علي ايرانپور آرزو داشت فضانوردان سالم به زمين بازگردند و نتايج اين سفر تاريخي آنان به صلح و امنيت دنيا کمک کند. ابوالفضل قماش دانشجوي هيدرومهندسي مي‌گفت: تسخير ماه مي‌تواند به خلق صنايع جديدي در روي زمين در تمام کشورها منتهي گردد. پوران عاملي گفت: در جريان پيروزي آپولو ۱۱ و تسخير ماه سهم همسران فضانوردان را نبايد فراموش کرد، اين زنان شجاع با بوجود آوردن يک محيط گرم در خانواده و تشويق و دلگرم کردن همسران خود، بار فضانوردان را در تسخير ماه سبک کردند و خونسردي و شجاعت آنها در تحمل هيجاني که بوجود آمده است، واقعا قابل تحسين است. عبدالله رياضي، رئيس مجلس شوراي ملي در اين زمينه گفت: اين کار يک واقعه تاريخي است و من در تمام ديشب براي آگاهي از اخبار مربوط به مسافرت فضانوردان نخوابيدم و دلم نيز نمي‌خواست بخوابم. دکتر عيسي صديق گفت: با فرود آمدن انسان در سطح کره ماه، به نظر من درخشانترين کاميابي نصيب نوع بشر شده است، انسان در اثر انديشيدن و آزمايش و به کار بردن عقل و انگشتان اکتشافات و اختراعاتي را در قرن حاضر انجام داده که وي را بر بسياري از قواي طبيعت مسلط ساخته و موانع را در راه ترقي و تعالي بشر از ميان برداشته است. اما اين سفر مخالفيني هم داشت! دکتر لطفعلي صورتگر، شاعر و استاد دانشگاه درباره فتح ماه گفت: ما سال‌ها با ماه راز و نيازها داشتيم و از اين کار لذت مي‌برديم ولي با اين کار (سفر به ماه) يکي از ظواهر زيبائي از بين رفته و جاي آن همه زيبائي را مشتي سنگ، خاک و سطحي پر آبله گرفته است. خواهش ما اين است که ممالک خارجي به هر کره‌اي که مي‌خواهند، بروند ولي حداقل زهره را براي ما شاعران باقي بگذارند. هيجان، نه فقط در ميان طبقات روشنفکر و يا مرفه، بلکه به مردم عادي هم کشيده شده بود و در آن لحظات بسياري از مردم از خانه‌ها به خيابان‌ها آمده و گروه گروه دور هم جمع مي‌شدند و به راديوهاي کوچک و بزرگي که در دست داشتند، گوش مي‌دادند و همين که درباره آپولو خبري مي‌رسيد، سکوت مي‌کردند و هنگامي خبر پايان مي‌يافت بحث و صحبت و پيش‌بيني‌ها شروع مي‌شد. در يکي از کوچه‌هاي خيابان عباسي، عده‌اي زن دور هم جمع بودند و بر خلاف شب‌هاي ديگر صحبت آنها راجع به شوهر و بچه و سختي زندگي يا غيبت از اين و آن نبود، بلکه تنها درباره ماه صحبت مي‌کردند. خانمي مي‌گفت: ما راجع به زن‌هاي اين سه آمريکائي صحبت مي‌کرديم، چون زن‌هاي اين سه نفر الان بر خلاف ديگران سخت دلواپس جان شوهرانشان هستند اين سه زن و بچه‌هايشان امشب خواب به چشمشان نمي‌رود، زيرا تنها مسئله شهرت و افتخار براي شوهران آنها مطرح نيست، بلکه در يک طرف ديگر مرگ و نيستي در کمين است. بعد از آن که راديو و خبر دادند که لونا ۱۵ به پانزده کيلومتري ماه رسيده و اين همان مداري است که سفينه‌ها از آنجا بر سطح ماه فرود مي‌آيند، يک مرتبه هيجان وصف ناپذير بوجود آمد. عده‌اي معتقد بودند شوروي زودتر به ماه خواهد رسيد، عده‌اي مي‌گفتند لونا به ماه نخواهد نشست. هيچکدام نمي‌توانستند پيش‌بيني قطعي کنند؛ اما يک چيز براي مردم روشن بود که رقابت بزرگي بين شوروي و امريکا در جريان است. بالاخره ساعت موعود فرا رسيد چند دقيقه مانده به نيمه‌شب، فرستنده‌هاي راديويي و تلويزيوني با گفتن "توجه فرمائيد، توجه فرمائيد" اعلام کردند که "عقاب" ساعت يازده و چهل و چهار دقيقه بر سطح ماه نشست. غريو شادي تمام بينندگان و شنوندگان يک مرتبه بلند شد. مردم از اين‌که بالاخره "عقاب" به سلامت به مقصد رسيد، خوشحال شدند. همه اين موفقيت را متعلق به بشريت و مردم سراسر جهان مي‌دانستند. ديشب به مناسبت پخش برنامه‌هاي آپولو۱۱ از راديو و تلويزيون و توجه مردم به اين حادثه تاريخي، کلانتري‌هاي تهران شب خلوتي را گذراندند. افسر نگهبان يکي از کلانتري‌ها صبح امروز گفت: شب قبل اهالي تهران سرگرم تماشاي تلويزيون و گوش دادن به اخبار راديو بودند و فرصت دعوا کردن را نيافتند. بدين مناسبت ديشب در تهران از دعوا و زد و خورد خبري نبود. يک مسافر تاکسي گفت: آمريکايي‌ها در ماه پياده شدند و ما هنوز از مشکل تاکسي نتوانستيم پياده شويم. مدير عامل يک شرکت تعاوني مسکن نيز اظهار داشت قبل از اين که افراد براي سکونت به ماه بروند، بايستي با يک دورنگري مسکن مناسبي جهت اقامت خود تهيه کنند. دکتر عباس رياضي کرماني، استاد دانشگاه گفت: چون وضع آب و هواي کره مريخ شباهت کاملي به کره زمين دارد، مسلما موجودات کره مريخ نيز شباهت زيادي به موجودات کره زمين دارند و چون تمدن مريخي‌ها پيشرفته‌تر از بشر است و از طرفي جاذبه زمين بيش از مريخ است، لذا مي‌توان پيش بيني کرد که کره ماه قبلا به وسيله ساکنين مريخ فتح گرديده است و در آنجا براي اين‌که بتوانند به ساير کرات مسافرت کنند، براي خود مبادرت به احداث پايگاه نموده‌اند. دکتر رياضي کرماني از اين که فضانوردان آمريکائي توانسته‌اند در ماه پياده شوند، اظهار خوشوقتي کرد و گفت: اين اقدام سبب خواهد شد که با احداث پايگاه در کره ماه مسافرت به ساير کرات منظومه شمسي آسانتر شود. *** "عقاب" در محلي فرود آمده بود که تا مسافتي صاف و بدون حلقه‌هاي بزرگ اما سنگ‌هاي کوچک ديده مي‌شد. در فاصله دور حفره‌هايي ديده مي‌شد که ارتفاع ديواره آنها ۵ تا ۱۰ متر مي‌رسيد. اشعه خورشيد اطراف آنها را روشن و به رنگ برنز در آورده بود. در سمت راست رنگ قهوه‌اي و در نزديک مه‌نشين رنگ خاکستري ديده مي‌شد. اطراف مه‌نشين محيطي به نظر نمي‌رسيد که باعث مرگ انسان شود. آرمسترانگ از پنجره کوچک فوقاني نگاه کرد و اطراف را در زير آسمان قيرگون ماه ديد. او به چارلز دوک در مرکز هدايت پرواز گفت: زمين بزرگ، درخشان و زيباست. آنها بايد ۲۲ ساعت در ماه مي‌ماندند و قرار شد نخستين راهپيمايي در نيمه مدت اقامت انجام شود. قبل از خروج از مه‌نشين آنها بايد ۴ ساعت مي‌خوابيدند. اما آرمسترانگ با مرکز هدايت پرواز قرار گذاشت ۵ ساعت بعد از فرود نخستين راهپيمايي را انجام دهد. يعني حدود ساعت ۸ بعدازظهر بوقت هيوستون. آلدرين به فکر افتاد و سپس در حالت ويژه روحي اين پيام را فرستاد: «من خلبان مه‌نشين هستم. مي‌خواهم از اين امکان استفاده کنم و از تمامي کساني که صداي مرا در هرکجاي زمين مي‌شنوند، يک لحظه بايستند و درباره چند ساعت گذشته فکر کنند و شکر خداوند را بجا آورند.» و در ادامه بخشي از کتاب مقدس را خواند. گام نهادن بر سطح ماه سه ساعت و نيم بعد از فرود، فضانوردان مقدمه راهپيمايي بر سطح ماه را چيدند. دو فضانورد لباس‌هاي خود را بطور دقيق پوشيدند. همه اجزا را طبق کتابچه راهنما بررسي کردند. بعد از پوشيدن لباس کامل، آنها هواي داخل ناوچه را تخليه کردند و بالاخره به منهاي ۱۰ رساندند. بعد آلدرين آزمايش کرد که دريچه باز مي‌شود يا نه، اما باز نشد. فشار هنوز منهاي ۵ بود. بالاخره آلدرين تصميم گرفت که تراکم را کمتر کند. ۱۰۹ ساعت و ۷ دقيقه و ۳۳ ثانيه بعد از پرتاب (ساعت ۰۶:۱۰ روز دوشنبه ۳۰ تير به وقت تهران) دريچه باز شد. آرمسترانگ با صداي نسبتاً گرفته باز شدن دريچه را اعلام کرد. آنها مجبور بودند تا تکميل کار دستگاه تهويه صبر کنند. ۱۰۹ ساعت و ۱۶ دقيقه و ۴۹ ثانيه پس از پرتاب نيل آرمسترانگ پشت به دريچه به زانو نشست و با احتياط پاهاي خود را به بيرون گذاشت و بعداً تمام تن خود را از دريچه مربعي شکل که طول هر ضلعش ۸۱ سانتيمتر بود، به بيرون کشيد. ايستاد و بررسي کرد آيا مي‌تواند به مه‌نشين برگردد. ۱۰۹ ساعت و ۱۹ دقيقه و ۱۶ ثانيه بعد از پرتاب، آرمسترانگ در خارج از مه‌نشين بر روي سکوي قبل از پله‌ها ايستاده بود. حدود ۲ دقيقه بعد، حلقه‌اي را کشيد که صندوقچه ابزار و وسايل علمي باز شود و گزارش داد که همه چيز طبق برنامه پيش مي‌رود. يک دقيقه بعد، يک دوربين سياه و سفيد تلويزيوني شروع به کار کرد که تصوير سطح ماه را نشان داد. از زمان پوشيدن لباس تا زمان قدم گذاشتن بر سطح ماه يک ساعت طول کشيد. پله تحتاني پلکان تا پايه بشقابي ۹۰ سانتيمتر مانده بود. نيل آرمسترانگ دو طرف پلکان را گرفته و با احتياط در سايه مدول پايين رفت. او يک بار به بشقاب پايه مه‌نشين پاگذارد و سپس به پله تحتاني بازگشت و گزارش داد که به پلکان قدم گذاشته و گفت همه چيز درست است. سپس نفس عميقي کشيد و بار ديگر پريد بعد از ۱.۵ ثانيه فرود آرام اما باز به همان پله بازگشت و بعد گفت بايد شديدتر پرش کنم. سرانجام در ساعت ۲ و ۵۶ دقيقه و ۱۵ ثانيه روز ژوئيه بوقت گرينويچ (۰۶:۲۶ روز دوشنبه ۳۰ تير به وقت تهران) آرمسترانگ قدم بر سطح ماه گذاشت و نامش به عنوان نخستين انساني که سطح يک جسم غيرزميني قدم گذارده بر در تاريخ به ثبت رسيد. او در اين لحظه گفت: «اين گام کوچکي است براي انسان ولي جهش عظيمي است براي بشريت.» تلويزيون اين صحنه ها را به نظر ميليونها نفر از مردم روي زمين مي رساند. بر خلاف ساير برنامه هاي تلويزيوني آپولو۱۱، مخابره عکس ها از ماه سياه و سفيد است. سپس نخستين گزارش خود از روي سطح ماه را به زمين فرستاد: خاک نرم است و پوشيده از گرد و غبار. من مي‌توانم آن را بطور آسان با پايم حرکت بدهم. من آثار کفش خودم را بر روي خاک مي‌بينم. حرکت کردن سخت نيست. موتور در زمين اثري ايجاد نکرده ... . همه ابزارها براي کار و تحقيق سطح ماه در بخش مخصوص در طبقه فرودي قرار داشت. آرمسترانگ دوربين عکاسي ۷۰ ميليمتر را برداشت، در محل مخصوصي بر روي سينه‌اش نصب کرد و به فاصله ۲-۱.۵ متري از مه‌نشين دور شد تا از محل فرود عکسبرداري کند. بعد از جيب خود يک خاک‌انداز کوچک در آورد، خاک ماه را برداشت و در کيسه ريخت و سپس آن را در جيب راستش گذاشت. اين نمونه‌برداري اضطراري از خاک ماه بود تا اگر اتفاقي افتاد و وضعيت اضطراري پيش آمد، بدون نمونه برنگردند. در اين حال که آلدرين از دريچه خارج مي‌شد، دقت کرد که دريچه کاملاً چفت نشود. به آرامي از پله‌ها پايين آمد و خود را به آرمسترانگ رساند؛ اينک هر دو فضانورد روبروي هم ايستاده بودند، اما نمي‌توانستند همديگر را در آغوش بگيرند، زيرا لباس‌ها و دوربين عکاسي مزاحم بود. از خوشحالي چند بار بالا و پايين پريدند. سپس هر دو به باز کردن بسته وسايل تحقيقاتي و فني مشغول شدند و روپوش پلاک نصب شده در پاي سکو را برداشتند که روي آن نوشته بود: «در اينجا انسان‌هايي از سياره زمين براي نخستين بار پا بر روي کره ماه گذاشتند. ما براي صلح جهت تمام بشريت به اين جا آمديم. ژوييه ۱۹۶۹» اين پلاک حاوي امضاي سرنشينان آپولو و ريچارد نيکسون، رئيس جمهور وقت آمريکا بود. سپس به عکسبرداري مشغول شدند. آرمسترانگ حدود ۱۷ متر از سفينه دور شد و دوربين فيلمبرداري را در آنجا کاشت. سپس او و آلدرين دستگاه‌هاي تحقيقاتي ديگر را نصب کردند. ماموريت دو فضانورد در سطح ماه در ساعت ۰۸:۴۴ روز ۳۰ تير (به وقت تهران) به پايان رسيد و به راهپيمايي خود پايان داده به داخل سفينه بازگشتند. آلدرين در سطح ماه ۱ ساعت و ۴۶ دقيقه و آرمسترانگ ۲ ساعت و ۱۳ دقيقه در ماه راهپيمايي کردند. تا بلند شدن از ماه ۹ ساعت باقي مانده بود. بعد از ناهار و دادن جواب به سوالات کارشناسان، فضانوردان سعي کردند بخوابند. آرمسترانگ روي پوسته موتور پرتابي دراز کشيد، ولي نتوانست بخوابد. اما آلدرين در کف مه‌نشين دراز کشيد و کمي خوابيد. حدود ۱۳۶ ساعت بعد از پرتاب (ساعت ۰۸:۲۷ سه‌شنبه ۳۱ تير به وقت تهران) کلمبيا موتور خود را براي بازگشت به زمين روشن کرد. روزچهارشنبه، اول مرداد و در حين بازگشت به زمين، تلويزيون برنامه‌هاي کوتاهي پخش کرد که کار کردن و غذا خوردن فضانوردان را نشان مي‌داد. اينک مردم کمتر تب و تاب نشان مي‌دادند و تقريبا مطمئن شده بودند که همه چيز به خوبي پايان خواهد پذيرفت. پنجشنبه، ۲ مرداد باز هم فضانوردان گزارش تلويزيوني براي مردم داشتند و نشان دادند که براي فرود آماده مي‌شوند. در ساعت ۱۹:۵۲ روز پنج‌شنبه ۲ مرداد ۱۳۴۸ بخش سرنشين‌دار آپولو از قسمت خدمات (موتورهاي عمده موشکي و ساير تجهيزاتي) جدا شد و راه بازگشت به زمين را در پيش گرفت. سرانجام در ساعت ۲۰:۱۹ ناو آپولو-۱۱ با فرود در ۱.۴۶۰ کيلومتري جنوب غربي هاوايي در اقيانوس آرام به سفر تاريخي خود پايان داد. کارشناسان ناسا براي جلوگيري از آلودگي زمين به ميکروب‌هاي احتمالي حمل شده از ماه به زمين، برنامه ريخته بودند که تمام افراد و تجهيزاتي که در معرض تماس فضانوردان قرار گيرند و در اين قرنطينه مدتي بررسي شوند تا زمينيان آلودگي پيدا نکنند. از اين رو فضانوردان را با بالگرد به کشتي هواپيمابر "هورنت" بردند. هم گروه نجات و هم فضانوردان با لباس‌هاي عايقي رنگ خاکستري و ماسک در حالي که به دريانوردان و دوربين نمايندگان رسانه‌ها دست تکان مي‌دادند به داخل اتاقک قرنطينه رفتند. به اين ترتيب هيجان‌انگيز ترين سفر فضايي به پايان رسيد. همراهان عزيز، آخرين خبر را بر روي بسترهاي زير دنبال کنيد: آخرين خبر در سروش http://sapp.ir/akharinkhabar آخرين خبر در ايتا https://eitaa.com/joinchat/88211456C878f9966e5 آخرين خبر در بله https://bale.ai/invite/#/join/MTIwZmMyZT آخرين خبر در گپ https://gap.im/akharinkhabar
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره