خبرگزاري کتاب ايران/ حسن اميريآرا، مترجم کتاب «متافيزيک زمان» نوشته برادلي داودن درباره اين کتاب و اهميت محتوايي آن در تعريف علم از زمان گفت: اين کتاب از سري کتابهايي است که فيلسوفان و دانشمندان برجسته در سراسر دنيا در قالب گفتوگوهاي خيالي موضوعات علمي و فلسفي را معرفي ميکنند. يکي از اين کتابها «گفتوگويي درباره متافيزيک زمان» است که نويسنده جزو استاداني بوده است که توجه ويژهاي به مسئله زمان داشته است.
وي افزود: همانگونه که گفته شد، اين کتاب در قالب گفتوگو بين دو دانشجو يک دانشجو فلسفه و فيزيک نوشته شده است که از جنبههاي مختلف درباره زمان بحث ميکند. در حقيقت نويسنده در اين کتاب تلاش کرده است پارامتر زمان را از ديد فيزيک و فلسفه تعريف کند.
اميريآرا گفت: از طرفي چون هدف نگارش اين اثر براي آشنايي مخاطبان با مفهوم زمان بوده، نويسنده اشارههايي به نسبيت اينشتين هم داشته است، اما با توجه به ماهيت اين نظريه، فهم کامل آن نياز به آموزش دارد، به همين دليل نويسنده در اين اثر تنها به ذکر بحثهاي مقدماتي نظريه مذکور اکتفا کرده است. علاوهبر آن نويسنده در بخشهاي مختلفي از کتاب درباره اصالت حال و سفر در زمان که راجع به نسبيت است هم صحبت ميکند اينکه اين نظريه چه پيامدهايي براي فهم ما از زمان داشته است؟ يا اينکه اينشتين به چه ميزان دردهاي فلسفي به فيلسوفان درباب زمان داده است؟
وي با اشاره مباحث فلسفي موجود درباره زمان گفت: مباحث فلسفي که راجع به زمان وجود دارد، داراي بخشهاي متفاوتي است. يک بحث راجع به تقديرگرايي است که مرتبط با اراده آزاد است؛ از اينکه آيا ما ارادهاي آزاد براي تعيين رويدادهاي آينده داريم يا خير؟ از يک جنبهاي پاي ذهن به وسط کشيده ميشود اينکه آيا زمان يک امر ذهني يا واقعي است؟ آيا ما زمان را کشف يا آن را اختراع کردهايم؟ آيا سفر در زمان از نظر فلسفي ممکن است يا خير؟ آيا زمان يک ويژگي است يا صرفا يک جنبه ذهني از تغيير است؟ اين پرسشها مجموعه مباحثي است که بايد درباره زمان به آن نگريست.
اين مترجم ادامه داد: نويسنده در کتاب به دنبال تحميل يک نظر خاص به خواننده نيست؛ به همين دليل تمام تلاش خود را ميکند که افراد را با ديدگاههاي مختلف آشنا کند. در ابتدا دو نفري که گفتوگو ميکنند، يکي ميپرسد که زمان را چگونه بايد تعريف کرد؟ يا به عبارت ديگر زمان چيست؟ جوابي که داده ميشود اين است که اگر بخواهيم تعريفي از زمان ارائه دهيم، بايد گفت زمان پارامتر ويژهاي نيست، اما آن چيزي که براي ما جالب است خصيصههايي است که اين مولفه دارد. بعد از پي بردن به ويژگيهاي زمان معناي تازهاي از آن براي ما آشکار ميشود. نويسنده ميخواهد خوانندگان در پايان کتاب پي به پيچيده بودن بيش از حد زمان ببرند و درباره اين پارامتر بايد اينگونه پنداشت که زمان اصلا چيز سادهاي نيست.
اميريآرا در پاسخ به اين پرسش که آيا مسئلهاي مانند دژاوو جايگاهي در بحثهاي مربوط به زمان دارد يا خير؟ گفت: نکتهاي که هميشه فيلسوفان راجع به زمان توجه ميکنند و به خواننده هم متذکر ميشوند، اين است که چند نوع زمان را ميتوان در نظر گرفت، زمان روانشناختي که از حيث رواني ميتوان به آن توجه کرد که در حيطه فعاليت روانشناسان و روانپزشکان است. يک زماني هم ميتواند تاريخي و جامعهشناختي باشد مانند بحثهاي مربوط به تقدم و تاخر تاريخي که موضوع فعاليت مورخ است و ديگري زمان فيزيکي است که با ساعت اندازهگيري ميکنيم؛ اما آن چيزي که در متافيزيک زمان بحث ميشود، موضوعي درباره ماهيت فيريکي زمان است که فيزيکدانان به آن ميپردازند. مسئله دژاوو در حيطه متافيزيکدان زمان نيست؛ اين موضوع بيشتر ميتواند موضوع جالبي براي دانشمندان علوم شناختي باشد، چراکه هنوز نه فيزيکدانان و نه فيلسوفان و روانشناسان پاسخ منطقي و دقيق براي آن ندادهاند.و در اين کتاب هم نويسنده اشارهاي به آن نداشته است.
وي درباره ادبيات کتاب اظهار کرد: ترجمه کتاب در ابتدا دشوار بود که دليل آن محاورهاي بودن قالب کتاب بوده است. واضح است که ترجمه متون محاورهاي و گفتوگويي بسيار دشوارتر از متون معمولي است؛ اما در روند ترجمه کتاب تلاش کردم حالت محاورهاي آن حفظ شود. اين کتاب در حيطه متافيزيک تحليلي است اما از اين حوزه در ايران چندان ترجمهاي صورت نگرفته است، به همين دليل به بسياري از معادلات اين علم واژهاي فارسي اختصاص داده نشده است؛ براي مثال اصطلاحي مانند پنس تئوري که تا پيش از اين معادل فارسي براي آن وجود نداشته است. در توضيح بيشتر اين تئوري بايد گفت، زباني که براي بيان واقعيت استفاده ميشود بايد از افعالي در آن استفاده کرد که از زمان استفاده نشده باشد اما مدافعان ديدگاه پنس تئوري معتقد بودند زباني که براي واقعيت استفاده ميشود حتما بايد زمان داشته باشد. به هر حال اين محدوديت وجود داشت که مجبور به ساخت برخي اطلاحات علمي شدم و تلاش من بر اين اصل بوده است که معادلهايي بيابم که براي خوانندگان چندان غريب و بيگانه نباشد.
بازار