باشگاه خبرنگاران/ طبق مطالعات محققان، خشونت خانوادگي بر مغز کودکان تأثير ميگذارد، همانگونه که مبارزه بر سربازان تأثير ميگذارد. اين تحقيقات نشان داد که استرس مزمن در زندگي کودکان بر سيستمهاي پاسخ به استرس آنها به ويژه در ناحيه خاصي از مغز به نام آميگدال تأثير ميگذارد.
بدن و مغز ما به گونهاي طراحي شده است که تهديدات را شناخته و در برابر آنها واکنش نشان دهد. اين يک ظرفيت مهم براي افزايش بقاي ما در شرايط نامطلوب است. اما چه اتفاقي ميافتد که در نتيجه فشارهاي مزمن يا طولاني مدت، اين سيستمهاي هشدار و واکنش بيش از حد حساس ميشوند؟
آميگدال بخشي از مغز است که در واکنشهاي عاطفي، حافظه، پيش بيني و آماده سازي براي استرس نقش دارد و همراه با هوش مصنوعي، بخشي از يک شبکه عصبي است که درد را پيش بيني و از ورودي عاطفي، حسي و بدني استفاده ميکند تا به بدن و ذهن کمک کند تا خود را از آسيبهاي احتمالي محافظت کند. در حالي که هوشياري و محافظت از خود مهارت مهمي براي بقا است، مدارهاي استرس فعال مزمن ميتوانند فرد را به مشکلات رفتاري و سلامت رواني، به ويژه اضطراب مستعد کنند.
هنگامي که فرد در معرض انواع خاصي از موقعيتهاي استرس زا، مانند خشونت مداوم خانوادگي قرار گرفته باشد، آميگدال ممکن است بيش از حد واکنش نشان دهد. وقتي اين اتفاق بيفتد، سيستمهاي هشدار بدن سريعتر و با انرژي بيشتري نسبت به تهديدات نسبت به افراد عادي واکنش نشان ميدهند. اين پديده عصبي در سربازاني که علائم اختلال استرس پس از سانحه يا PTSD را نشان ميدهند، ثبت شده است.
مطالعه ديگري نشان داد که کودکاني که در معرض خشونت خانوادگي بودند، تغييراتي در واکنش پذيري آميگدالها و هوش مصنوعي خود نشان دادند که مشابه مواردي است که در سربازاني که از جنگ بازگشتند، ديده ميشود. حتي وقتي اين کودکان هيچ نشانه بيروني از ميزان افسردگي يا اضطراب نشان ندادند، مطالعات مربوط به فعاليت مغز آنها نشان داد که سيستمهاي آنها از نظر هوشياري، نسبت به تهديدات درک شده بيش از حد واکنش نشان ميدهند.
به بيست کودک که در معرض خشونت خانوادگي قرار گرفته اند و بيست نفر از همسانشان، عکسهايي از چهرههاي عصباني، غمگين يا بي طرف نشان داده شد. کودکان از نظر اضطراب و افسردگي ظاهرا طبيعي بودند. پاسخ عصبي آنها به تصاوير با استفاده از تصويربرداري رزونانس مغناطيسي عملکردي (fMRI) اندازه گيري شد.
در هنگام مشاهده چهرههاي عصباني، کودکاني که در معرض خشونت خانوادگي قرار گرفته اند، ميزان بيشتري از فعال سازي نواحي آميگدال و هوش مصنوعي در مقايسه با گروه شاهد مشاهده شد. آنها بيش از حد نسبت به چهرههاي غم انگيز يا خنثي واکنش نشان ميدادند. هرچه خشونت بيشتر در زندگي آنها وجود داشته باشد، واکنش عصبي در مناطق استرس مغز قويتر ميشود.
محققان به اين نتيجه رسيدند که کودکاني که در معرض خشونت خانوادگي قرار گرفته اند، حتي اگر علائمي آشکار نشان ندهند، داراي واکنش عصبي شديد نسبت به استرس هستند که اين ممکن است يک سازگاري مفيد در کوتاه مدت با يک محيط تهديدآميز باشد، اما ممکن است در درازمدت مشکلاتي را ايجاد کند.
محققان پيشنهاد ميکنند که اين واکنش پذيري عصبي بيش از حد به استرس، ممکن است از چند طريق بر رشد کودک تأثير منفي بگذارد. هنگامي که کودک بيشتر انرژي شناختي و عاطفي خود را براي مقابله با تهديدات واقعي يا درک شده اختصاص ميدهد، زمان و انرژي ذهني کمتري براي پيشرفت مهارتهاي اجتماعي و تفکر مناسب سن خود دارد. به زبان سادهتر، به کاربردن تخيل وقتي هميشه نگران هستيد، بسيار سختتر است.
هنگامي که مسيرهاي عصبي درگير در پاسخ به استرس ناشي از عوامل استرس زا در زندگي روزمره بيش از اندازه فعال است، اين تحريک مزمن، پاسخ استرس را بي ثباتتر و شايد شديدتر از سطح مناسب براي تهديد ميکند.
اين کودکان ممکن است واکنش جسمي و عاطفي خود را به سرعت تشديد کنند به گونه اي که متناسب با اوضاع نباشد و ممکن است با بروز علائم تهاجمي نسبت به ديگران براي محافظت از خود واکنش نشان دهند. اين پرخاشگري، واکنشي ناسازگار است که ممکن است باعث ايجاد مشکلات رفتاري در محيطهاي اجتماعي، دانشگاهي و خانه شود.
بازار