نماد آخرین خبر

شاید ما تنها حیات هوشمند موجود در جهان باشیم

منبع
زوميت
بروزرسانی
 شاید ما تنها حیات هوشمند موجود در جهان باشیم
زوميت/ با نگاهي متفاوت به تکامل مي‌توان چنين نتيجه گرفت که هوشمندي انسان رويدادي بي‌تکرار و منحصربه‌فرد در کل جهان است. آيا ما در جهان تنها هستيم؟ پاسخ، بستگي به اين دارد که آيا حيات هوشمند نتيجه‌اي محتمل از انتخاب طبيعي يا اتفاقي غيرمحتمل است. طبق تعريف، رويدادهاي ممکن به‌طور مکرر اتفاق مي‌افتند و رويدادهاي غيرمحتمل به‌ندرت يا فقط يک بار رخ مي‌دهند. تاريخ تکامل ما نشان مي‌دهد که بسياري از سازش‌پذيري‌هاي کليدي (نه فقط هوش بلکه پيدايش حيوانات پيچيده، سلول‌هاي پيچيده، فتوسنتز و خود حيات) رويدادهايي منحصربه‌فرد و بنابراين بسيار بعيد بوده‌اند. از اين رو، تکامل ما ممکن است مانند برنده‌شدن در بخت‌آزمايي باشد که احتمال آن بسيار کم است. جهان به‌طور حيرت‌آوري وسيع است. کهکشان راه شيري بيش از ۱۰۰ ميليارد ستاره دارد و بيش از يک تريليون کهکشان در جهانِ قابل‌مشاهده وجود دارند و اين بخش بسيار کوچکي از جهاني است که ما مي‌توانيم آن را ببينيم. حتي اگر جهان‌هاي قابل‌سکونت کمياب باشند، تعداد بسيار زيادي سياره وجود دارد و اين امر نشان مي‌دهد که شايد خارج از زمين نيز حياتي وجود داشته باشد. پس بقيه کجا هستند؟ اين همان پارادوکس فرمي است. جهان بزرگ و قديمي است و زمان و فضاي کافي براي تکامل هوشمندي در آن وجود داشته است؛ ولي هيچ مدرکي در‌اين‌باره در دست نيست. آيا بعيد است که هوش به‌سادگي تکامل پيدا کند؟ متاسفانه ما نمي‌توانيم براي يافتن پاسخ اين سؤال حيات فرازميني را مورد مطالعه قرار دهيم. در راستاي يافتن پاسخي براي اين سؤال، فقط مي‌توانيم تاريخچه‌ي ۴/۵ ميليارد ساله‌ي زمين را بررسي کنيم و ببنيم که آيا تکامل روي زمين تکرار شده است يا نه. تکامل گاهي تکرار مي‌شود، گونه‌هاي مختلف به‌طور مستقل طي فرايند تکامل نتايج مشابهي به دست مي‌آورند. پس اگر تکامل به‌طور مکرر خود را تکرار مي‌کند، تکامل ما نيز ممکن است قابل تکرار باشد و حتي اين تکرار اجتناب‌ناپذير باشد. گرگ تاسماني نمونه‌هاي برجسته‌اي از تکامل همگرا وجود دارد. يک گرگ تاسماني کيسه‌دار منقرض‌شده در استراليا داراي يک کيسه‌ي کانگورومانند بود و با اينکه از تبار پستانداران ديگري تکامل يافته بود، ظاهري چون گرگ داشت. همچنين موش کور کيسه‌دار، مورچه‌خوار کيسه‌دار و سنجاب‌هاي کيسه‌دار پرنده وجود دارند. شگفت‌آور آنکه تنوع‌زايي در گونه‌هاي پستانداران پس از انقراض دايناسورها در قاره‌ي استراليا به موازات تنوع‌زايي در ديگر قاره‌ها حرکت کرده است. ديگر مثال‌هاي قابل‌توجه از اين نوع همگرايي‌ها شامل دلفين‌ها و ايکتيوسورهاي منقرض‌شده است که براي شناورماندن روي آب به‌شکل مشابهي تکامل پيدا کرده‌اند و پرندگان، خفاش‌ها و پتروسورها که به‌طور مستقل ولي همگرا در جهت پرواز کردن تکامل پيدا کردند. چشم ماهي مرکب اين همگرايي به‌صورت انفرادي در اندام‌ها نيز ديده مي‌شود. چشم‌ نه‌تنها در مهره‌داران بلکه در بندپايان، هشت‌پايان، کرم‌ها و عروس دريايي تکامل پيدا کرده است. مهره‌داران، بندپايان، هشت‌پايان و کرم‌ها به‌طور مستقل از هم داراي آرواره شده‌اند. پاها نيز به‌طور همگرا در بندپايان، هشت‌پايان و چهار نوع از ماهي‌ها (چهاراندامان، وزغ‌ماهي، چهارگوش‌ماهي و ماهي گل‌خورک) تکامل پيدا کرده است. مسئله اين جا است که تمام اين همگرايي‌ها درون يک تبار يعني هوپس‌زيان (پرسلولي‌هاي راستين يا يومتازوآ) رخ داده است. هوپس‌زيان حيوانات پيچيده‌ي داراي تقارن، دهان، روده، عضله و سيستم عصبي هستند. هوپس‌زيان‌ مختلف براي مشکلات مشابه خود راه‌حل‌هاي مشابهي توسعه دادند اما طرح پيچيده‌ي بدن آن‌ها که تمام اين تغييرات را امکان‌پذير کرده، منحصربه‌فرد بوده است. حيوانات پيچيده تنها يک بار در تاريخ زمين تکامل پيدا کرده‌اند و اين امر نشان مي‌دهد که آن‌ها نيز رويدادهاي بعيدي هستند. در کمال شگفتي، بسياري از رويدادهاي مهم در تاريخ تکامل ما منحصربه‌فرد و احتمالا بعيد هستند. يکي از اين‌ها اسکلت استخواني مهره‌داران است که به حيوانات بزرگ اجازه داد که بتوانند روي خشکي حرکت کنند. سلول‌هاي پيچيده‌ي يوکاريوتي که تمام جانوران و گياهان از آن ساخته شده‌اند و داراي هسته و ميتوکندري هستند، تنها يک بار تکامل يافته‌اند. جنس نيز فقط يک بار تکامل پيدا کرده است. فتوسنتز که موجب افزايش انرژي در دسترس براي زندگي مي‌شود و اکسيژن نيز توليد مي‌کند، رويدادي منحصربه‌فرد است. به‌همين ترتيب، سطح هوش بشر نيز فقط يک بار اتفاق افتاده است. گرگ‌ها و موش‌هاي کور کيسه‌دار وجود دارند ولي انسان‌هاي کيسه‌داري وجود ندارند. اسکلت مهره‌داران منحصر‌به‌فرد است تکامل در برخي جاها تکرار مي‌شود و در برخي جاها نيز تکرار نمي‌شود. اگر ما فقط به‌دنبال همگرايي بگرديم، سوگيري تأييدي پيش مي‌آيد. در اين وضعيت، به‌نظر مي‌رسد که همگرايي يک قاعده باشد و تکامل ما نيز محتمل به‌نظر مي‌رسد. اما وقتي شما به‌دنبال عدم همگرايي نيز بگرديد، اين وضعيت را در هرجايي مي‌بينيد و به‌نظر مي‌رسد که سازگاري‌هاي پيچيده و مهم تکرارپذيري کمتري دارند. علاوه‌بر‌اين، اين رويدادها به يکديگر وابسته بوده‌اند. انسان‌ها نمي‌توانستند تا زماني‌که ماهي‌ها طي تکامل استخوان‌هايي به‌دست آورند که به آن‌ها اجازه دهد روي زمين بخزند، تکامل پيدا کنند. استخوان‌ها نيز نمي‌توانستند تکامل پيدا کنند، مگر اينکه ابتدا جانوران پيچيده به وجود مي‌آمدند. حيوانات پيچيده به سلول‌هاي پيچيده و سلول‌هاي پيچيده به اکسيژني که به‌وسيله‌ي فتوسنتز توليد مي‌شد، نياز داشتند. هيچ‌کدام از اين رويدادها بدون تکامل حيات که خود رويدادي بسيار منحصر‌به‌فرد در ميان رويدادهاي منحصر‌به‌فرد ديگر است، اتفاق نمي‌افتاد. تمام موجودات زنده يک جد مشترک دارند، تا آنجا که ما مي‌توانيم بگوييم، حيات تنها يک بار رخ داده است. درکنار اين‌ها، همه‌ي اين رويدادها طي مدت‌زمان بسيار طولاني رخ داده است. فتوسنتز ۱/۵ ميليارد سال پس از تشکيل زمين تکامل يافته، سلول‌هاي پيچيده ۲/۷ ميليارد سال، جانوران پيچيده ۴ ميليارد سال و هوش انسان ۴/۵ ميليارد سال پس از تشکيل زمين تکامل يافته است. اين موضوع که اين نوآوري‌ها بسيار سودمند بوده ولي ايجاد آن‌ها به چنين زمان طولاني نياز داشته است، نشان مي‌دهد که آن‌ها بسيار غيرمحتمل هستند. مجموعه‌اي از رويدادهاي بعيد اين نوآوري‌هاي بي‌تکرار شايد زنجيره‌اي از تنگناهاي تکاملي را ايجاد کرده باشند. اگر چنين باشد، تکامل ما مانند برنده‌شدن در يک قرعه‌کشي نبوده بلکه مانند برنده‌شدن در قرعه‌کشي دوباره و دوباره و دوباره است. شايد در دنياهاي ديگر، تکامل فرصت اين را پيدا نکرده باشد که تا قبل از غروب خورشيد آن‌ها هوش را به آن‌ها هديه کند. تصور کنيد که هوش بستگي به زنجيره‌اي از هفت نوآوري غيرمحتمل داشته باشد: منشا حيات، فتوسنتز، سلول‌هاي پيچيده، جنس، حيوانات پيچيده، اسکلت و خود هوش که احتمال تکامل يافتن هر کدام ده درصد باشد. بر اين اساس، احتمال تکامل يافتن هوش يک در ده ميليون خواهد بود. فتوسنتز يکي از سازش پذيري‌هاي بي‌تکرار روي زمين است اما احتمال وقوع سازگاري‌هاي پيچيده از اين هم کمتر است. فتوسنتز نياز به ايجاد مجموعه‌اي از سازگاري‌ها در پروتئين‌ها، رنگدانه‌ها و غشاها دارد. جانوران هوپس‌زي به چندين نوآوري آناتوميکي (اعصاب، عضلات، دهان و غيره) نياز داشته‌اند. بنابراين شايد هرکدام از اين هفت نوآوري کليدي فقط در يک درصد از موارد رخ دهد. در اين صورت، احتمال تکامل هوش در جهان تنها يک در ۱۰۰ تريليون جهان قابل سکونت است. اگر دنياهاي قابل سکونت نادر باشند، پس شايد ما تنها حيات هوشمندانه در اين کهکشان يا شايد هم در کل جهان قابل مشاهده باشيم. به‌هرحال، ما انسان‌ها تکامل پيدا کرده‌ايم. اين يعني تکامل حيات هوشمند حداقل يک بار اتفاق افتاده است. اگر شانس به‌وجود آمدن موجودي هوشمند درجريان تکامل «يک در ۱۰۰ تريليون» باشد، احتمال اينکه ما دقيقا روي سياره‌اي باشيم که اين اتفاق روي آن افتاده، چقدر است؟ شايد عجيب به‌نظر برسد، ولي شانس بودن روي چنين سياره‌ي نامحتملي، ۱۰۰ درصد است؛ چراکه اگر چنين نبود، شما اکنون درحال خواندن اين متن نبوديد. نوشتن اين مقاله روي سياره‌اي که فتوسنتز، سلول‌هاي پيچيده و حيوانات روي آن تکامل پيدا نکرده بودند، غيرممکن بود. اين همان «اصل انسان‌نگر» است. براساس اين نظريه‌، مشاهداتي که از هستي انجام مي‌شود، بايد با حياتِ خودآگاه و هوشمندي که اين مشاهدات را انجام مي‌دهد، سازگار باشد. به بيان ديگر، بنا به اين اصل، «تاريخچه‌ي زمين به حيات هوشمند اجازه‌ي تکامل داده‌ است؛ اگر چنين نبود، ما الان به چنين چيزي نمي‌انديشيديم.» به‌نظر مي‌رسد که هوشمندي به زنجيره‌اي از اتفاقات نامحتمل وابسته باشد؛ اما باتوجه به تعداد بسيار زياد سيارات، درست مانند قضيه‌ي ميمون نامتناهي، درنهايت اين اتفاق خواهد افتاد و ما انسان‌ها شاهدي بر وقوع اين اتفاق نامحتمل هستيم. براساس قضيه‌ي ميمون نامتناهي، اگر ميموني به‌صورت تصادفي کليدهاي دستگاه تايپي را بفشارد و اين کار را بي‌نهايت ادامه دهد، بالاخره آثار شکسپير يا شاهنامه‌ي فردوسي را خواهد نوشت. البته شانس وقوع چنين اتفاقي به‌قدري پايين است که اگر به‌اندازه‌ي تمام جهان قابل رويت ميمون داشته باشيم و به اين ميمون‌ها فرصتي به‌اندازه‌ي صدها هزار برابر عمر جهان بدهيم، احتمال نوشتن هملت همچنان بسيار کم است؛ اما ماهيت «بي‌نهايت» به‌گونه‌اي است که همين ميمون‌ها اگر زمان کافي داشته باشند، تمامي آثار مکتوب بشر را دوباره (يا حتي چندباره) خلق خواهند کرد.
ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره