بيگ بنگ/ عليرغم طيف وسيع اکتشافات علمي که درک و بينش ما را از بدن انسان ارتقا مي بخشند، هنوز اطلاعات بسيار ناچيزي درباره مغز داريم؛ بالاخص، ماهيت آگاهي که رازي بزرگ در دنياي علم است.
در مطالعۀ جديد مشخص شد که گويا يکي از جنبههاي خودآگاهي ريشه در ارتباطات پيچيده در ميان نواحي مختلف مغز دارد.
به گزارش بيگ بنگ، صرفنظر از قرنها فلسفه بافي در خصوص عوامل دخيل در يک ذهنِ آگاه، دانشمندان علوم اعصاب حالا ميخواهند با تحقيقات خود پرده از اين راز بردارند. تحقيق حاضر قصد دارد تا آن دسته از نشانههاي عصبي را شناسايي کند که از وجود خودآگاهي حکايت دارند. براي مثال، اين فرصت ميتواند براي جامعه پزشکي فراهم آيد تا بيماران هشيار و بيهوشي را که از آسيبهاي مغزي رنج مي برند، تفکيک کنند؛ به ويژه در مواردي که افراد توانايي برقراري ارتباط را ندارند.
۱۵۰ نفر در اين مطالعه شرکت کردند و تحت عکسبرداري «MRI» هم قرار گرفتند. برخي از شرکت کنندگان دچار بيماري بودند، در حاليکه برخي ديگر در شرايط سلامت کامل قرار داشتند. محققان چهار الگوي فعاليت عصبي خاص شناسايي کردند که مي تواند جايگاه يک فرد در طيف را از هشيار به بيهوش تغيير بدهد. در پيچيدهترين الگو، ارتباط ديناميک ميان ۴۲ ناحيه مغزي مختلف شناسايي گرديد. اين الگوي فعال از هماهنگي در سرتاسر مغز عمدتا در افراد سالم، بيدار و هشيار ديده شد. در انتهاي ديگر طيف، سادهترين الگو قرار داشت که پيوستگيهاي نزديک در مغز را نشان مي داد. اين الگو غالبا در بيماران کاملا نباتي ديده شد.
نکته جالب اين است که بر اساس اين مطالعه، تعداد زيادي از بيماران الگوهاي عصبي متغيري داشتند؛ يعني اين الگوها برايشان در نوسان قرار داشت. براي مثال، برخي از بيماران در حالات نباتي فعاليتهاي عصبي پيچيدهتري داشتند، اما اين فعاليتها کوتاه و مختصر بود. پس ميتوان چنين استنباط کرد که بعضي از بيماران نباتي و فاقد هشياري (خودآگاهي) شايد وارد حالتهاي کوتاهي از خودآگاهي بشوند. پس از اينکه از افراد خواسته شد تا عکس يا فعاليتي را در ذهنشان تصور کنند، اين الگوي خودآگاهي فعال در بيماران نباتي فعال گرديد. همزمان که آرامبخش به افراد تزريق شده بود، مورد اسکن هم قرار گرفتند. در حالت کاملا آرام و تسکين يافته، الگوهاي عصبي پيچيده ناپديد شدند. در اين شرايط، هر دور افراد سالم و نباتي کمترين الگوي عصبي فعال را تجربه کردند.
«داوينيا اسپيو فرناندز» محقق و يکي از نويسندههاي اين مقاله اينطور مي گويد: «اين الگوي پيچيده زماني ناپديد شد که افراد تحت هوشبري عميقي قرار داشتند؛ پس اين نکته تاييد مي شود که روشهاي ما به سطح خودآگاهي بيماران حساس بوده است، نه آسيب مغزي يا واکنشپذيري خارجي آنها.» يکي از پيامدهاي اصلي تحقيق حاضر اين است که به ميتوان اين نويد را به پزشکان و خانوادهها داد تا در آينده راه بهتري براي درک اينکه آيا فرد کاملا بيهوش هنوز هم توانايي تفکر آگاهانه را دارد يا خير. يکي ديگر از جنبههاي نويدبخش تحقيق آن است که خودآگاهي/هشياري مي تواند به واسطه برخي روشها دستخوش تغيير قرار بگيرد. فرناندز افزود: «شايد در آينده راههايي براي تعديل خارجي اين نشانههاي خودآگاهي و احياي ميزاني از خودآگاهي/هشياري در بيماران بدست بيايد.» جزئيات بيشتر اين پژوهش در نشريۀ Science Advances منتشر شده است.
بازار