ايسنا/ نتايج يک پژوهش نشان ميدهد وضعيت خاک جنگلها حتي با گذشت زمانهاي طولاني پس از آتشسوزي بهبود نيافته و سيستم خاک به زماني فراتر از ده سال براي بهبود نياز دارد. در دوره زندگي انسان،خاک منبعي غيرقابل تجديد، محيطي پويا، موثر بر بارخيزي محصولات و از عوامل تعادل زيست محيطي است. در اکوسيستمهاي مختلف مانند مراتع، بوتهزارها و جنگلها از شاخصهاي مختلف فيزيکي، شيميايي و بيولوژيک براي بررسي تغييرات به وجود آمده در خاک پس از آتشسوزي استفاده ميشود. محققان در پژوهشي با عنوان" مقايسه برخي شاخصهاي فيزيکو-شيميايي و ميکروبي خاک در سالهاي پس از آتشسوزي در جنگلهاي زاگرس شهرستان پاوه" اين موضوع را بررسي کردهاند.
در اين پژوهش که توسط مصطفي صادقيفر، دانشآموخته علوم و مهندسي خاک دانشگاه رازي، علي بهشتي آلآقا، استاديار گروه علوم و مهندسي خاک دانشگاه رازي و مرتضي پوررضا، استاديار گروه منابع طبيعي دانشگاه رازي انجام شده است آمده:« منطقه مورد مطالعه بخشي از جنگلهاي شاخه زاد بلوط زاگرس، واقع در شهرستان پاوه در استان کرمانشاه بود که از نظر مختصات جغرافيايي در محدوده طولهاي جغرافيايي 46 درجه، 22 دقيقه، 03 ثانيه و 46 درجه، 21 دقيقه، 21 ثانيه، و عرضهاي جغرافيايي 35 درجه، 04 دقيقه و 9 ثانيه و 35 درجه، 03 دقيقه و 45 ثانيه قرار دارد.»
بر اساس آن چه در اين مقاله بيان شده است، آب و هواي منطقه مورد پژوهش، معتدله سرد و ميانگين سالانه بارندگي 674 ميليمتر و ميانگين سالانه دما 12.5 درجه سانتيگراد است. مهمترين گونه گياهي اين منطقه، بلوط ايراني است که به دليل دخالت و تخريب به فرم رويشي شاخهزاد ديده ميشود.
نويسندگان اين مقاله، به منظور ارزيابي و مقايسه تغييرات ويژگيهاي فيزيکي- شيميايي و بيولوژيک خاک در سالهاي پس از آتشسوزي در منطقه مورد نظر سه مکان را به نحوي انتخاب کردند که زمان پس از آتشسوزي آنها متفاوت بود و شامل يک، سه و ده سال پس از آتشسوزي ميشد. اين سه مکان در نزديکي يکديگر قرار داشتند و داراي فاصله يک کيلومتري از يکديگر بودند و هر سه مکان از نظر بافت خاک و پوشش گياهي منطقه يکسان بودند.
در اين پژوهش آمده است:« در اين رويشگاه و در اين مطالعه، انجام مانورهاي نظامي دليل اصلي وقوع آتشسوزي بوده است. با توجه به اين که به طور کلي جنگلهاي زاگرس داراي تاج پوشش باز هستند و درختان از هم فاصله نسبتا زياد دارند آتشسوزي از طريق تاج درختان گسترش نمييابد، بلکه از طريق پوشش علفي سطحي گسترش مييابد. از آن جا که شدت آتشسوزي از مهمترين عوامل تاثيرگذار بر دگرگوني خاک است، در اين پژوهش سعي شد که همه تيمارهاي آتشسوزي داراي سوختگي با شدت متوسط باشند.»
محققان در نزديکترين نقطه به هر تيمار، يک شاهد در نظر گرفتهاند که شامل C1، C3 و C10 و به ترتيب مربوط به تيمارهاي يک، سه و ده سال پس از آتشسوزي بود. در هر مکان انتخاب شده و شاهد مربوط به آن تعداد چهار نمونه ترکيبي از خاک( در مجموع 24 نمونه) به صورت تصادفي و از عمق 20-0 سانتيمتري سطح خاک برداشت شد. همچنين در هر منطقه نمونههاي دست نخورده به منظور تعيين جرم مخصوص ظاهري به روش استوانه برداشت شد.
محققان پس از انجام آزمايشهاي شيميايي و فيزيکي ميگويند:«پس از آناليزهاي مختلف، مشخص شد برخي شاخصهاي فيزيکي خاک دچار تغييرات نشدند و برخي ديگر به زماني کمتر از ده سال براي بهبود نياز داشتند. بيشتر شاخصهاي شيميايي خاک در پايان ده سال به سطح قبل از آتشسوزي بازگشتند. از ميان اين ويژگيها، کربن آلي خاک، نيتروژن و فسفر خاک از مهمترين شاخصهايي هستند که به زماني بيشتر از ده سال براي بهبود به سطح قبل از آتشسوزي نياز دارند. نتايج نشان داد آتشسوزي در اين جنگلها، اثرات مهمي بر اين شاخصهاي بيولوژيک دارد.»
در بخش ديگري از اين پژوهش آمده است:« در خاکهاي تحت آتشسوزي، عناصر غذايي در نتيجه رسوب خاکستر براي ميکروارگانيسم افزايش يافته که در نتيجه آن بهبود سريع بيومس ميکروبي انجام شده است. نتايج آناليز تشخيصي که همه ويژگيها و ميزان تغييرات آنها را با هم تحليل ميکند نشان ميدهد که حتي با گذشت زمانهاي طولاني پس از آتشسوزي بهبود نيافته و سيستم خاک به زماني فراتر از ده سال براي بهبود نياز دارد.»
اين مقاله در اولين شمارهي سيودومين جلد نشريه پژوهشهاي خاک منتشر شده است.
بازار