سيناپرس/ همه ما در طول روز با افراد مختلفي سر و کار داريم و طبيعتاً هر فردي داراي ويژگيهاي اخلاقي و شخصيتي خاص و منحصربهفرد خود است. در اين ميان اما برخي عادات اجتماعي و شخصيتي انسانها ميتواند مشترک باشد.
برخي افراد به اصطلاح کم رو و خجالتي هستند و برخي ديگر پر رو و حتي گستاخ به شمار ميروند. براي برخي افراد گفتن يک خواسته ساده و يا نه گفتن به يک خواسته غير منطقي از سوي ديگران بسيار دشوار بوده و برخي ديگر بدون هيچ مشکلي اين عمل را انجام ميدهند.
برخي از ما به راحتي ميتوانيم در ميان جمع سخن گفته و بالعکس اين کار براي برخي ديگر در حکم مرگ و عذاب بسيار زيادي است. قطعاً با توجه به موارد فوق، اين سؤال به ذهن خطور ميکند که چرا برخي افراد کم رو و برخي ديگر پر رو هستند؟ چرا برخي افراد با مشکلات به راحتي و قدرت برخورد کرده و برخي ديگر واکنشهاي مبتني بر ضعف نشان ميدهند؟
اگر چه بسياري از رفتارهاي ما ريشه در شرايط محيطي، خانواده و خاطرات گذشته ما دارند ولي در برخي موارد اين عادات ميتوانند منجر به بروز مشکلاتي در رفتار و تعامل فرد با جامعه و اطرافيانش شود. کم روقي مطلق و بيمار گونه به طور معمول به احساس ضعف، انزجار يا بيماري جسمي ناشي از قرار گرفتن در معرض برخي محرکهاي خارجي اشاره دارد.
در اين شرايط، هر عامل خارجي ميتواند باعث شود فرد احساس ناراحتي و معذب بودن کند. در نوعي خاص از اين شرايط، فرد بسيار دل نازک يا به اصطلاح، نازک نارنجي شده و پس از مواجه شدن با برخي از محرکها مانند خون يا ساير مايعات بدن، درد کشيدن ديگر افراد، حشرات، بوها و ايدههاي کلي مانند جنگ، بيمارستان يا مرگ، دچار مشکل ميشوند.
بايد در نظر داشت که اين عوامل، همگي محرکهاي عادي هستند و نوع واکنش نسبت به آنها بر اساس مشاهدات ذهني شخصي که آن را تجربه ميکند، بنا شده است.
اين احساس همچنين ميتواند ناشي از تجربيات آسيب زا و خاطرات ناگوار گذشته باشد. افراد ميتوانند در حالي که شاهد يک رويداد بوده و يا حتي در حال فکر کردن و يا صحبت کردن درباره هر موضوعي مخصوصاً ناخوشايند هستند، احساس خستگي کنند.
معمولاً افراد کم رو در مواجهه با شرايط غير دلخواه خود دچار سرگيجه، حالت تهوع، لرزش و رنگ پريدگي يا بر افروختگي گونهها ميشوند.
از ديد روانشناسان، خجالتي بودن زياد يا دل نازک بودن، يک واکنش عاطفي تکامل يافته است که ما را وادار ميکند از برخي حالتهاي اجتماعي و رواني از قبيل درخواست کمک از ديگران يا مواجهه با مواد آلوده کننده بالقوهاي مانند خون، چرک يا مدفوع اجتناب وسواسي داشته باشيم.
هرچند در حالت عادي هيچ کسي مايل به برخورد با بسياري از اين موارد نيست و اين حس در حالت متعادل داراي مزاياي بارز بقا است و به ما کمک ميکند تا از رويارويي با بيماريهاي عفوني و مواد غذايي سمي خودداري کنيم، اما واکنش منزجر کننده بيش از حد حساس؛ ميتواند اشکالاتي در پي داشته باشد. به عنوان مثال اين رفتار باعث ميشود که فرد احتمالاً غذاهاي جديد را امتحان نکرده، با افراد جديد آشنا نشده يا مثلاً در يک قطار شلوغ سوار نشود.
از منظر علمي، ارزش بقاي سطوح مختلف فشار بسته به شرايطي که اجداد ما در آن رشد کردهاند، متفاوت خواهد بود و تغيير در احساسات ميتواند از طريق ژنها به نسلهاي بعدي منتقل ميشود. خجالتي بودن، حساسيت و حتي حس انزجار ما نيز تحت تأثير يادگيري زودهنگام اجتماعي است.
از جمله مهمترين تأثيرات اجتماعي در اين رابطه ميتوان به واکنشهاي انزجاري والدين نسبت به يک موضوع، آداب و رسوم فرهنگي و باورهاي پيرامون بهداشت و پاکيزگي و ميزان ارزشمند بودن ارتباطات جمعي و اهميت فرد در محيط اشاره کرد.
بازار