اختر-روانشناسی؛ ناسا چطور از سلامت روانی مسافرین مریخ مراقبت میکند؟

ديجياتو/ فضانورداني که تصميم ميگيرند در يک موشک نشسته و از زمين به بيرون پرتاب شوند با چند خطر بزرگ روبهرو هستند: تشعشعات، نبود گرانش و احتمالا مواجهه با محيط زيستي نهچندان مهماننواز که بايد در آن به گذران زندگي پرداخت. اما طي دو هفته اخير، محققان به بررسي اين موضوع نيز پرداختهاند که ايزوله بودن و حبس شدن در زيستگاه کوچک، آن هم بيرون زمين، چه تاثيري روي سلامت رواني و عملکرد روانشناختي فضانوردان ميگذارد.
شنون روپرت، مدير ايستگاه تحقيقاتي Mars Desert ميگويد: «انواع مختلفي از انزوا را داريم. براي برخي از آنها ميتوانيد تمرين داده شويد و براي برخي ديگر نه.»
برخلاف سفرهاي قبلي به کره ماه و ايستگاه فضايي بينالمللي، خدمهاي که تا چند سال ديگر به مريخ سفر خواهد کرد، با چالشهايي بسيار منحصربهفرد روبهرو خواهد بود.
آنهايي که در ايستگاه فضايي بينالمللي زندگي ميکنند به صورت مداوم با خانوادههاي خود در ارتباط هستند و هر چند هفته يکبار هم محمولهاي تازه به دستشان ميرسد. به خاطر وجود تاخير ۲۰ دقيقهاي در ارتباطات، چنين چيزي روي مريخ امکانپذير نخواهد بود. و درحالي که رسيدن به ماه تنها سه روز طول ميکشد، هشت ماه زمان ميبرد تا صرفا فضانوردان روي مريخ فرود آيند - اين يعني آنها بايد از لحاظ رواني براي دور بودن از کره زمين به مدت تقريبا سه سال آماده باشند.
اين زماني بسيار زياد است.
اگرچه تاکنون دوجين آزمايش انزوا صورت گرفته تا بتوان چالشهاي روانشناختي ساکنين آتي مريخ را سنجيد، متخصصين به خبرگزاري Digital Trends ميگويند که آماده شدن، تنها نيمي از ماجرا است.
پروسهاي شديدا گزينشي
هرکسي نميتواند فضانورد شود. و هرکسي هم نميتواند به مريخ برود. ناسا، آژانس فضايي اروپا (ESA) و حتي شرکتهاي خصوصي مانند اسپيس اکس و بلو اوريجين، پيشنيازهايي شديدا سختگيرانه براي آنهايي که قرار است به مريخ بروند تعيين کردهاند. بيش از ۷.۸ ميليارد نفر روي کره خاکي زندگي ميکنند و تنها ۵۶۵ تن از آنها به فضا سفر کردهاند.
فضانوردان بايد از لحاظ فيزيکي فعال بوده و تناسب اندام داشته باشند، از مهارتهاي فراوان در يکي از حوزههاي رياضي، علم يا مهندسي بهره ببرند، ۱۰۰۰ ساعت تجربه خلباني يا تجربه حرفهاي مشابه داشته باشند و توان روانيشان آنقدر بالا باشد که در شرايطي که شديدا تحت فشار قرار گرفتهاند و مورد نظارت قرار ميگيرند، بالاترين سطح از عملکرد را به ارمغان بياورند. مهارتهاي تصميمگيري و بهرهوري هم در پروسه گزينش از نزديک پايش ميشوند. اين يعني شما بايد به صورت ۲۴ ساعته بهترين عملکرد ممکن را داشته باشيد.
الکساندرا ويتماير، يکي از مديران برنامه تحقيقاتي بشر ناسا ميگويد: «همانطور که ميتوانيد تصور کنيد، يافتن افرادي که تا اين حد قابل هستند، دستاوردهاي فراوان داشتهاند و براي تبديل شدن به فضانورد در دسترس هستند آسان نيست».
ويتماير ميگويد ناسا به دنبال افرادي ميگردد که پيشتر تجربه سفرهاي طولانيمدت و پرفشار را داشتهاند، چه همراه با ارتش و و چه در برنامههاي پژوهشي که در مناطق دورافتاده مانند قطب جنوب انجام ميشوند. او ميگويد: «متوجه شديم که در ماموريت آتي مريخ، نيازمند خدمهاي هستيم که شديدا انعطافپذير باشد و بالاترين عملکرد را به نمايش بگذارند. اما در عين حال اذعان به اين موضوع هم ميکنيم که ماموريتهاي مريخ شکلي ديدهنشده دارند و باعث انزوا ميشوند».
روپرت که تاسيسات تحقيقاتي Mars Society را در صحراي يوتا مديريت ميکند و پيشتر ميزبان پژوهشهاي ميداني هشت ماهه بوده، باور دارد که فضانوردان آينده نهتنها بايد از مهارتهاي تخصصي فوقالعاده بهرهمند باشند، بلکه بايد مهارتهاي ميانفردي هم داشته باشند تا همينطور که با ديگر اعضاي خدمه کار و زندگي ميکنند، زنده -و عاقل- باقي بمانند.
او توضيح ميدهد که: «شما بايد افرادي را بيابيد که آن حس دروني اوکي بودن در ايزوله شديد را دارند. آنهايي که از استفاده از فرصتهاي خود نميترسند، اما در عين حال دست به ريسک نميزنند و با سر رفتن حوصله اوکي هستند. آنها هيجاني عمل نکرده و ميتوانند به برقراري ارتباط بپردازند. بنابراين شما بايد تمام اين کيفيتها را به صورت يکجا در يک شخص بيابيد و حتي اگر تمام تحليلها را هم پشت سر گذاشته باشيد، باز هم نميدانيد که در نهايت چه اتفاقي خواهد افتاد».
فراتر از دانش صرف
وقتي ايالات متحده نيل آرمسترانگ، مايکل کالينز و ادوين باز آلدرين را در سال ۱۹۶۹ ميلادي به ماه فرستاد، اينکه اين سه فضانورد شيمي خوبي ميان يکديگر داشتند يا خير در اولويت نبود.
اما امروز شرايط تغيير کرده است. اينکه اعضاي خدمهي ماموريت با يکديگر سازش دارند يا خير، ميتواند تاثيري بزرگ روي ماموريت گذاشته و به معناي موفقيت يا عدم موفقيت آن باشد.
پروسه انتخاب افرادي که به سفرهاي فضايي فرستاده ميشوند، سالها طول ميکشد. و حتي بعد از نهايي شدن خدمه، کانديداها براي چند سال ديگر از نزديک پايش ميشوند تا مشخص شود که چقدر خوب ميتوانند با يکديگر کار کنند و آيا خصيصههايي دارند که تکميلکننده مهارتهاي يکديگر باشد يا خير.
بسياري از ماموريتهاي شبيهسازي شده ناسا که در برنامه تحقيقات انسانياش پيادهسازي ميشوند، شرکتکنندگان را در برهههاي شش هفتهاي پايش ميکنند. خدمه با شبيهسازي يک ماموريت پرواز فضايي تست ميشود و بايد به انبوهي از وظايف دشوار رسيدگي کند. محققان سپس به کنترل متغيرهاي بيروني ميپردازند: مثلا تاخير در ارتباطات را دستکاري ميکنند، وظيفههاي روزنه به فضانوردان ميدهند، باعث ايجاد اختلالات خواب در آنها ميشوند و گاهي «حجم زيستپذيري»را کاهش ميدهند و حريم شخصي برخي از شرکتکنندگان را از آنها ميگيرند.
تمام اين کارها بدان خاطر انجام ميشوند که محققان ميخواهند به طور دقيق به شناسايي ريسکهاي ايزوله بودن و عوامل استرسزاي بالقوه را شناسايي کنند. در پايان، محققان به ارزشگذاري عملکرد فضانوردان، ژورنالهاي آنها و پاسخهايشان به نظرسنجيها ميپردازند.
اما به گفته شريل بيشاپ، روانشناس اجتماعي و کسي که براي بيش از ۲۵ سال به پژوهش روي رفتارهاي انساني در شرايط دشوار پرداخته، حتي اين ارتباطات «شديدا فيلترشده» هستند. «ما بيش از حد به احساسات واقعي و چيزهايي که در ذهن افراد ميگذرد نزديک نميشويم - آنها چنين اطلاعاتي را شخصي باقي نگه ميدارند. اگر شما يکي از افرادي باشيد که براي چنين برنامهاي انتخاب شدهايد، دلتان ميخواهد شايسته و شديدا مناسب براي اين وظيفه در نظر گرفته بشويد. اگر قرار باشد بگوييد "من گاهي از اوقات واقعا احساس بدي دارم" آيا همچنان چنين نگاهي به شما وجود خواهد داشت؟ بنابراين هيچکس چنين چيزي نميگويد.»
به گفته روپرت، اصليترين احساساتي که اعضاي خدمه بعد از پشت سر گذاشتن شبيهسازها و آنالوگهاي مريخ (ماموريتهايي که به شبيهسازي وضعيت سياره سرخ از نظر پستيها و بلنديها و مدت زمان ماموريت ميپردازند) بروز ميدهند، افسردگي، اضطراب، انزوا و به دست آوردن آرامش خاطر است. آرامش خاطر اين حقيقت را نشان ميدهد که شرکتکنندگان معمولا از اينکه از چنين فضاي کوچک و بستهاي بيرون آمدند خوشحال هستند. ويتمايز اضافه ميکند که ناسا در جريان آنالوگهاي طولانيمدت شاهد «کاهش عواطف مثبت» بوده اما نه موارد جدي ابتلا به افسردگي.
در شبيهسازها ضمنا گاهي ناسازگاري ميان اعضاي خدمه اتفاق ميافتد.
روپرت ميگويد: «چيزهاي زيادي وجود دارد که شما را نگران ميکنند، اما بعد بايد با چيزهاي کوچک هم سر و کله بزنيد. اتفاقات اعصاب خردکن. مثلا اينکه يک نفر ناخنهايش را روي ميز کوتاه ميکند. کارهاي عجيب. بايد قادر به تحمل چيزهاي زيادي باشيد و احساسات منفي خود را پشت سر بگذاريد.»
روپرت اين را نيز متوجه شده که اگر يک نفر در حال پشت سر گذاشتن شرايطي سخت باشد، احساس او به بيرون درز کرده و ديگر اعضاي خدمه را تحت تاثير قرار ميدهد. اگر يک نفر حال خوشي نداشته باشد و خواستار کمک نشود يا بدحالي خود را پنهان کند، ممکن است باعث شود که ديگران علاقهاي به بودن در کنار او نداشته باشند. به اين ترتيب، در فضايي که به خودي خود شديدا ايزوله کننده است، شخص بيش از پيش در انزوا فرو ميرود.
محققاني مانند روپرت، بيشاپ و ويتماير همگي دريافتهاند که انزواي طولانيمدت ميتواند تاثيري شگرف روي سلامت بگذارد، منجر به اتفاقاتي نظير فشار خون بالا و بيخوابي در بدن شود و به همين ترتيب، خروجي ماموريت را نيز دگرگون کند. اما کسي که به مريخ ميرود و هيچ راهي براي بازگشت به زمين ندارد چطور با اين شرايط وفق مييابد؟
وفق يافتن به معناي مراقبه نيست
هرکسي که براي مدتي طولاني با چند نفر ديگر در فضايي کوچک گذران زندگي ميکند، گسترده وسيعي از احساسات را تجربه خواهد کرد. و هرکس يکجور با اين احساسات برخورد ميکند. فضانوردان به صورت مداوم از طريق کنترل ماموريت به روانشناس دسترسي دارند. هيچکس در جريان ماموريتهاي فضايي حقيقتا منزوي نيست، چرا که يک سيستم صحبت با دوست وجود دارد و خدمه هم ميتواند متشکل از حداکثر ۹ نفر باشد. اما صحبت آزادانه و صادقانه راجع به احساس انزوا، نخستين گام براي او خواهد بود تا از مراقبتي که در سفر به مريخ به آن نياز دارد برخوردار گردد.
محققان متوجه شدهاند که روتين، ورزش و مديتيشن ابزارهايي قدرتمند براي تسکين حس انزوا هستند. اعضاي خدمه به برگزاري شبهاي بازي، تماشاي فيلم در کنار يکديگر و غذا خوردن با يکديگر تشويق ميشوند. يک فاکتور مهم ديگر در کاهش حس استرس، جدي گرفتن اوقات ناخوشاحوالي و استراحت براي يک روز کامل است.
ناسا همچنين روي پژوهشي کار ميکند که نشان داده حيات گياهي هم عنصري مهم در سلامت رواني شخص است. نگهداري از گياهان ميتواند يک خروجي حسي عالي براي فضانوردان باشد. اما چه ميشود اگر گياه بخشکد و نتوان آن را به حيات بازگرداند؟ چنين چيزي ميتواند تاثير روانشناختي بزرگي روي فرد بگذارد.
روپرت ميگويد يکي از اصليترين مکانيزمهاي وفق يافتن اينست که فضانوردان در قبال يکديگر حس مسئوليتپذيري داشته باشند.
«به ما ميآموزند که بايد مستقل باشيم و نيازي به کمک نداريم، اما وقتي خودتان را در يک ماموريت طولانيمدت با تنها چند نفر ديگر مييابيد، بايد درک کنيد که در قبال آنها نيز مسئول هستيد. بنابراين بايد مسئوليتپذيري کمک خواستن را بپذيريد. تقريبا تمام حوادثي که در ايستگاه رخ ميدهد، ناشي از عدم صداقت يک نفر بوده است».
اما حتي اگر تمام اعضاي خدمهاي که به مريخ فرستاده ميشود راجع به احساسات خود صادق باشند، مداوما مراقبه کنند، ورزش کنند، به گياهان آب بدهند و با يکديگر غذا بخورند هم باز احتمال اين وجود دارد که يکچيز درست پيش نرود.
بيشاپ ميگويد: «ماموريت ناسا منزويکنندهترين تجربه در تاريخ بشريت است. ما به صورت کامل از گونه خودمان جدا ميشويم و در جايي ديگر گير ميافتيم. نميتوانيم در را باز کنيم و از آنجا خارج شويم. مهم نيست که چقدر احساس نوميدي ميکنيد. نميتوانيد از مريخ خارج شويد. به همين خاطر است که بايد خدمه را براي همهچيز آموزش دهيم تا هيچوقت به چنين نقطهاي نرسند.»