نماد آخرین خبر

فرق کارآفرینان موفق و ناموفق

منبع
بروزرسانی
فرق کارآفرینان موفق و ناموفق
تهران نود و هشت/ 1- اجبار يا توان وقتي مي‌خواهيد چيزي را به زور کسب کنيد، بايد از همه طرف متوسل به جبر شويد که نيازمند تلاش و تقلاي بسيار است. اين در حاليست که تکيه بر آنچه در توان داريد نيرويي خلق مي‌کند که از توانايي ‌ها فراتر مي‌رود. وقتي فرد تمام نيروهاي دروني، باورها و عواطفش را هم سو مي‌سازد احساس قدرت و توانمندي مي‌کند و اين امر موجب مي‌شود با صرف انرژي کمتر به اهدافش نايل گردد. به عبارتي فرد با هر قدم که برمي‌دارد چندين گام جلو مي‌افتد. 2- تحقق وظايف يا نيل به هدف تحقق کارها با به پايان رساندن و تمام کردن آنها همراه است و بيشتر به وظايف برمي‌گردد. وقتي انسان کاري را به پايان مي‌رساند آن چيز معنا و اهميت خود را از دست مي‌دهد. آيا تا به حال براي تحقق کاري تلاش و کوشش کرده‌ايد؟ اگر چنين بوده است آيا با تحقق آن احساس نکرده‌ايد آنقدرها هم مهم نبوده است؟ اين تجربه همواره با ياس همراه است. اما نيل به هدف هيچ‌گاه پايان‌پذير نيست. چرا که با آگاهي معنوي از معنا و اهميت کار همراه است. اين ديدگاه همواره آرامش دهنده و الهام ‌بخش است. 3- کسب اطلاعات يا به کار بستن آنها بديهي است که کسب اطلاعات تنها در صورت به کار بستن آنها ثمربخش خواهد بود. متاسفانه بسياري از کارآفرينان و کارفرمايان ساعات زيادي را صرف مطالعه و کسب اطلاعات مي‌کنند. اما هيچ‌گاه آنها را به کار نمي‌بندند. 4- تفکيک يا تلفيق کارآفرينان موفق مي‌گويند پيش از هر چيز به زندگي‌شان به صورت بخش‌هاي تفکيک شده نگاه کرده‌اند. اين افراد حتي در تجارتشان هم چنين نگاهي به خدمات، محصولات و حتي تلاش‌هايشان دارند. اين امر بايد به صورتي باشد که کسب موفقيت در هر زمينه به پيشبرد زمينه ديگر منتج شود. براي اين کار مولفه‌ها و طرح‌هاي گوناگون تجارتتان را بنويسيد. سپس درباره اينکه فعاليت در کدام زمينه به برجسته‌ سازي زمينه ديگر مي‌‌انجامد بيانديشيد و برنامه‌ريزي کنيد. 5- فقط کار يا کار همراه با تفريح کار جدي و بدون تفريح تحميلي از «بايد»‌ها و «وظايف» است که نتيجه‌اي جز خستگي ندارد. با کار سخت و طاقت‌ فرسا انسان مي‌خواهد در مقابل چيزي ايستادگي کند. اما کار همراه با تفريح، منبع شادابي، نور،‌الهام و آرامش است. کارآفرينان موفق پيش از پي بردن به نحوه صحيح انجام کارها، فکر مي‌‌کردند بايد فقط تلاش کنند و اين امر سلامتي، انرژي و شادابي را از آنان مي‌گرفت. آنها پس از کسب نتايج ضعيف تصميم گرفتند روش خود را تغيير دهند و آن وقت بود که خودشان هم شگفت‌ زده شده بودند که «آيا واقعا اينقدر راحت مي‌شد کارها را انجام داد»! 6- حمايت ساختار يا کل فضاي کاري ساختارها در نحوه انجام امور نقش مهمي ايفا مي‌کنند و حتي اگر ساختار تشکيل‌ شده بسيار متفاوت از ساختار ديگران باشد باز هم ايرادي بر آن نيست. ساختارها روي وظايف و نتايج از پيش تعيين شده تکيه مي‌کنند اما برخورداري از حمايت کل فضاي کاري ساختار وسيعتري فراهم مي‌‌آورد که پيشرفت و ترقي را آسانتر مي‌سازد. تفاوت اين دو در اينست که محيط براي شما کار مي‌کند ولي براي ساختار شما بايد کار کنيد. حمايت فضاي کاري، ‌ساختارهاي کوچکتر را از آن شما مي‌سازد. کارآفرينان موفق معتقدند اين تفاوت بسيار حائز اهميت است. آنها با بسط ساختارهاي حمايتگر به کل فضاي کاري موفقيت بيشتري نصيب خود مي‌کنند. 7- تغيير رفتار يا تحول تغيير رفتار سطحي ‌تر از تحول است. اين امر به ترک يا آغاز يک رفتار اشاره دارد که ممکن است ساده يا گذرا باشد. تحول نيروي قوي‌‌ تري است که در نتيجه يک تجربه به وجود مي‌آيد و به دگرگوني عميق و دروني منجر مي‌شود که اغلب هويت فرد را هم دستخوش تغيير قرار مي‌دهد و براي او ديدگاه متفاوتي به ارمغان مي‌‌آورد. لحظاتي را به ياد بياوريد که به يکباره و ناگهان «چيزي دريافت کرده‌ايد». اين شروع يک دگرگوني است. البته هميشه امکان برگشت به روش و رويکرد گذشته وجود دارد. اما هميشه صدايي از درون به شما خواهد گفت که با برگشت به رويکرد نخست نمي‌توانيد از توانايي ‌هاي خود نهايت استفاده را بکنيد. براي نمونه وقتي متوجه شويد افکار شما نتايج کارتان را تحت الشعاع قرار مي‌دهند ديگر نمي‌توانيد اين امر را منکر شويد و اگر گاهي از اين حقيقت غفلت کنيد باز هم صدايي از عمق وجودتان شما را به آن فرا مي‌خواند. کارآفرينان موفق همواره به دنبال کشف تحولات لازم هستند تا بتوانند زندگي و کارشان را باز هم در جهت بهتري هدايت کنند. 8- بدبيني يا خوش‌ بيني بديهي به نظر مي‌رسد که بهتر است خوش‌بين بود تا بدبين. اما مسئله اينجاست که مشکل مي‌توان تشخيص داد چه زمان بدبين هستيم. افرادي که در کشاکش تجارت هستند خود را «واقع‌گرا» توصيف مي‌کنند و مي‌گويند واقعيات و حقيقت امور را مي‌بينند. خوش‌بيني تنها يک طرز تفکر يا رويکرد نيست بلکه يک تعهد است که فرد را ملزم مي‌ دارد نقطه قوت و روشن شرايط را ببيند و آنها را بارور سازد. اين يک اصل معنوي و علمي است که وقتي انسان قواي خود را بر نقاط سازنده و مثبت متمرکز کند و با شور و بصيرت از آنها براي رسيدن به هدفش استفاده نمايد خلاق ‌تر و با درايت ‌تر مي‌شود. کارآفرينان موفق اين مهارت را در خود “به حد کمال” رسانده‌اند. 9- ارج نهادن به جايگاه خود يا توجه به کمبودها خواستار شرايط بهتر بودن و بيشتر خواستن چيز بدي نيست. اما بيشتر مردم وقتي درباره خواسته ‌هايشان صحبت مي‌کنند بر خلئي که ميان خواسته‌ها و داشته‌ هايشان وجود دارد تکيه مي‌کنند. اين کار موجب مي‌شود نداشتن ‌ها از داشتن ‌ها پررنگ‌ تر شوند و يک گره کور ايجاد شود. ارج نهادن به جايگاهي که داريد به معناي در لحظه زيستن، عشق ورزيدن به لحظه لحظه زندگي و قدر آن را دانستن است. ارج نهادن به جايگاهي که داريد آرزوها و روياهايتان را زير سوال نمي‌برد بلکه نيروي اعتماد و احساسات مثبت را تقويت و راه را براي نيل به خواسته ‌ها باز مي‌کند. در آخر بايد گفت تفاوت کارآفرينان موفق با ديگران در ديدگاه‌ها، باورها و رفتارهاي آنان نهفته است. بنابراين علاوه بر تغيير عملکرد بايد ذهنيات دروني را هم متحول ساخت و از آن بهره برد.